به گزارش مازنداصناف، بازگشت معکوس، واژهای است که اغلب در تحلیلهای توسعه پایدار شنیدهایم؛ اما کمتر کسی آن را زندگی کرده. فاطمه امیریفر، با سابقهای رسانهای و فرهنگی، مسیر پرخطر اما پرامید این بازگشت را انتخاب کرد.
او از شهر برگشت تا خاک روستای زادگاهش را دوباره زنده کند؛ و از دل یک مدرسه متروکه، اقامتگاه «مهربانو» را ساخت؛ پروژهای که امروز در جایی میان دو روستا، نماد تلفیق بومگردی، اشتغالزایی، کارآفرینی زنانه و حفظ فرهنگ محلی است.
امیریفر که سالها در عرصه رسانهای فعال بوده، تصمیم گرفت قدم در مسیری بگذارد که پر از ناهمواری است؛ بازسازی یک ساختمان فرسوده، دریافت وام با بهره بالا، تأمین نیروی انسانی، دریافت مجوزها و مقاومت در برابر چالشها و موانع. اما همین مسیر، امروز او را در جایگاهی قرار داده که بسیاری از زنان شهری فقط رؤیای آن را دارند.
اقامتگاه بومگردی مهربانو در حد فاصل روستاهای مرگاب و پاشاکلا، پیشتر مدرسهای متروکه بود؛ نماد مهاجرت به شهر، فراموشی و سکوت. اما حالا، اتاقهای بازسازیشده آن، با دستان استادکاران بومی منطقه مرمت شده و پذیرای مسافرانی است که به دنبال تجربهای اصیل و فرهنگی هستند.
تا امروز، بیش از ۶۰ نفر از اهالی منطقه، بهطور مستقیم و غیرمستقیم با این پروژه همراه شدهاند. استادکارانی که مهارتهای سنتی خود را دوباره زنده کردهاند و جوانانی که به جای مهاجرت، تصمیم گرفتند در روستا بمانند و کار کنند.
«مهربانو» فقط برای شبمانی ساخته نشده؛ در طرح توسعه این اقامتگاه، فضایی برای مزرعه محلی، نانوایی سنتی، آموزش صنایع دستی و کارگاههای فرهنگی پیشبینی شده است. فاطمه امیریفر میگوید: ما فقط اتاق اجاره نمیدهیم؛ تجربه زندگی روستایی را به مهمانان میدهیم و با آن، فرصت اشتغال ایجاد میکنیم.
او بهعنوان مدیرمسئول هفتهنامه تخصصی «مهربانو» و «صدای اقتصاد»، همزمان فعالیت فرهنگیاش را با پروژه اقتصادی خود تلفیق کرده و اقامتگاه را به مکانی برای ترویج کتابخوانی، آشنایی با سبک زندگی بومی و تقویت هویت فرهنگی روستا بدل کرده است.
یکی از دغدغههای جدی امیریفر، توسعه افسارگسیخته گردشگری در این منطقه است؛ ساختوسازهایی که منابع آب را تهدید میکند و تعادلی شکننده را در زیستبوم منطقه از بین میبرد. او تأکید میکند: پایداری، در مقیاسهای کوچک و با احترام به طبیعت معنا دارد، نه با طرحهای میلیاردی بدون پشتوانه زیستمحیطی.
حالا، مهربانو ایستاده است؛ بر شانههای خاک، در آغوش جنگل، با دیوارهایی که از تبار رؤیاست و پنجرههایی رو به امید.
زنی از میان واژهها برخاست، قلم را کنار گذاشت، بیل برداشت، آجر روی آجر گذاشت و به جای نوشتنِ ماجرا، آن را زندگی کرد. مهربانو را نساخت، زنده کرد.
فاطمه امیریفر نه فقط یک کارآفرین، که معمار یک سبک جدید از بازگشت است؛ بازگشتی از شهر به روستا، از کلمات به عمل، از ناامیدی به امید.
اینجا هر خشت، آغشته به صبر است و هر دیوار، انعکاسی از دلِ زنی که به رویاهایش پشت نکرد.
و چه زیباست آنجا که امید، سقف دارد...
گزارش: مجتبی قربانی
انتهای خبر/
ارسال دیدگاه