به گزارش مازند اصناف؛ مارال نژادآذر: دیگر گذشت آنروزها که اگر کسی نیاز به مایحتاجی داشت، صاحب مغازه بدون اینکه دیگر مشتریان بفهمند، رایگان خواروبار را در سبد مشتری تهیدست میگذاشت.
دیگر گذشت آنروزها که اگر فروشندهای میفهمید فشار اقتصادی مردم را رنجور کرده، دفتر نسیه را روی پیشخوان مغازه میگذاشت تا کسی شرمنده خانوادهاش نشود.
دیگر گذشت آنروزها که انصاف؛ صفت کاسب بود و او را مرد باخدا میخواندند و رازدار و قوت قلب بود.
حالا اکثرا در فکر برداشتن و گذاشتن کلاه هستند. دیگر نهتنها شفافیت و بزرگواری حلقهی اتصال نیست، بلکه باید دودستی کلاهت را نگه داری تا مبادا طوفان زیادهخواهی و کلاهبرداری آن را از سرت بردارد.
این مقدمه را از این باب نوشتم تا به مسئلهای اشاره کنم که یک هفته است مشغول تحقیق پیرامون آن هستم و خواب را از چشمم گرفته است. ده روز پیش یکی از مخاطبان عبارت در پیامی اینستاگرامی از روشی زشت در برخی از فروشگاههای موادغذایی سخن گفت که در آن فروشنده از اطمینان مشتری نهایت سواستفاده را میکند و در حساب و کتاب اجناس قیمتها را بیشتر میزند تا مثلا بیست یا سی درصد بیشتر از مشتری پول بگیرد. آنها با خودشان فکر میکنند کمتر کسی دوباره اجناس خریداری شده را محاسبه میکند و اگر هم این اتفاق افتاد با یک: "ببخشید حواسم نبود" ماجرا را تمام میکند. مخاطب محترم عبارت برای ما نوشته بود که ناچار شده برای یک مجموعه خرید ١۵٠ هزار تومانی ٢۶٣ هزار تومان بپردازد و وقتی به منزل آمده همسرش به مسئله شک میکند و با محاسبه دوباره پی میبرد که در این میان گرانفروشی چشمگیری شده. آنها تصمیم میگیرند که به فروشگاه بازگردند، اما همسر زن مخالفت میکند و پیشنهاد میدهد، خودش هم برای خرید برود تا ببیند آیا این مساله تکرار میشود، یا فقط یک اشتباه بوده است.
آنها نقشه خودرا اجرا میکنند و در کمال تعجب متوجه میشوند که فروشنده، مجددا گرانفروشی کرده و اینبار ٧٠هزار تومان روی قیمت کل کشیده است.
یکی از ترفندها بهحرف گرفتن مشتری و محاسبه سریع با ماشین حساب است تا خریدار نفهمد چه اتفاقی افتاده است.
خلاصه اینکه کار مخاطب ما با فروشنده به دعوا میکشد و باقی قصه.
این سوژه بهشدت موجب خشم ما شد و تصمیم گرفتیم دست به پایشی میدانی بزنیم، کاری که عملا وظیفه دولت و نهادهای نظارتی و اصناف است، اما کیست که نداند در این مملکت هیچ چیز سر جای خودش نیست و این کاخ نشینان اساسا درد ما کوخ نشینان را نمیفهمند.
در بررسی میدانی عبارت که ٣٧ فروشگاه بزرگ را در سطح شهر ساری شامل میشد، نتیجهی بسیار تلخ و دردآوری بهدست آمد. بسیاری از این فروشگاه ها برای خریدار فاکتور صادر نمیکنند یا گرانفروشی و دزدی میکنند یا به بهانه ده درصد مالیات جدید دولت رئیسی، که نه به دار است و نه به بار، روی قیمت اجناس میکشند.
این مسئله اگرچه جای خالی نهادهای نظارتی و برنامهی روشن و کاربردی در حوزهی قیمتگذاری در مازندران را نشان میدهد و همچنین آشکار میکند، دولت جدید اساسا فهمی از اولویتها ندارد، وگرنه به جای اولویت دادن به آزادسازی ساحل، آنهم وسط زمستان، فکری بهحال جلوگیری از دزدی و گرانفروشی میکرد، اما گلایه اصلی نه از دولت که از خود ما مردم است. ما که دیگر خود را یک خانواده نمیدانیم و مثل دشمن باهم برخورد میکنیم. ما که انصاف را فراموش کردهایم و یادمان رفته مال حرام چیست و چه عوارضی دارد. ما که آبرویمان را به پول میفروشیم. ما که، ما که، ما که....
اگر یک محاسبه ساده انجام دهید متوجه خواهید شد که این فروشگاههای بزرگ کلاهبردار در خوشبینانهترین حالت، روزی ١٠ تا ٢٠ میلیون تومان از مردم دزدی میکنند و با اینکار عملا اجاره مغازه و پول عشق و حال خانواده را در میآوردند. بسیاری از مردم اصلا روحشان خبردار نمیشود که از آنها دزدی شده و فروشنده بیوجدان هم در دلش قند آب میشود.
در این مورد ضروری است که مردم به چند مورد توجه جدی کنند. اولا حتما از فروشنده بخواهند که به آنها فاکتور ارائه دهد. دوما هنگام محاسبه کاملا به ماشین حساب یا صندوق فروش دقت کنند. سوما هیچ بهانهای برای گرانفروشی راقبول نکنند و بدانند هرگونه تغییری در محاسبه قیمتها از طرف دولت و رسانههای عمومی اعلام خواهد شد. چهارما وقتی خرید بالا میکنند حتما در خانه مجددا دست به محاسبه بزنند و در آخر اینکه اگر شاهد این رویه زشت بودند به سادگی از کنارش عبور نکنند و حتما نهادهای نظارتی را در جريان بگذارند تا از اتلاف حقوق عمومی جلوگیری شود.
همانگونه که در آغاز این مطلب گفته شد، دیگر گذشت آنروزها که ما یک ملت و یک خانواده بودیم، بلایی بر سرمان آوردند که ما را از اخلاقیات تهی کردهاست.
منبع: پایگاه خبری عبارت
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه