به گزارش مازند اصناف؛ از ابتدای اتمام جنگ تحمیلی تا امروز، جریانی که مدعی ایجاد رفاه و امنیت و وفاق و همدلی و انسجام ملی بود و خود را اصلاحگر میدانست که میخواهد روش اداره کشور در قوه مجریه و مقننه را بگونهای تغییر دهد که خروجیاش بشود افزایش سطح رضایتمندی مردم کشورمان از طریق رونق کسب و کار و افزایش سطح اقتصاد و آرامش بخشیدن به جامعه، امروز میبینیم از سال 1368، که مردم مکرر به این جریان رأی دادند و سکان کشور را در 8 سال اول به مرحوم هاشمی رفسنجانی، 8 سال به محمدخاتمی و 8 سال هم به حسن روحانی سپردند، وضع کشور شد این که امروز شاهد آنیم و روزی نیست که یکی از اقلام مورد نیاز روزانه مردم برای سفره جامعه شاخ و شانه نکشد و مرغ و تخم مرغ شاخی نشوند برای حلقوم مردم!.
شما را به خدا، ما را متهم نکنید
کریم حسنیدخت، جوانی که میگوید دو سالی است ازدواج کرده، اظهار کرد: مردم خواستار عملی شدن همة شعارها و برنامههایی بودند که رئیسجمهور در دو انتخابات 92 و 96 عرضه داشته بود و مردم به آن رأی داده بودند و اینک که نزدیک 8 سال از آن وعدهها میگذرد، متاسفانه ضمن آنکه هیچیک از آن قولها عملی نشد که شرائط نسبت به قبل از انتخاب ایشان بمراتب سختتر و جانکاهتر شده است.
حسنی دخت افزود: شعار خدمت به مردم و تامین آنچنان رفاه که مردم داوطلبانه یارانه خود را نیز نگیرند، جای خود را در عمل به ناتوان شدن اکثر خانوادههای ایرانی در اداره زندگی حداقلیشان داد. رونق اقتصادی و گشایش در امر معیشت مردم و ایجاد فضای آرامش بخش بصورت آرزویی غیرقابل دسترس در دولت آقای روحانی در آمده است.
وی اضافه کرد: بدور از نگاه سیاسی به این موضوع و پرهیز از پذیرش این انگ و متهم نشدن به قضاوت جناحی و سیاسی، ما مردم نباید مقصر در قضاوت جناحی شویم چراکه در هر صورت اگر در هر شرائطی بخواهیم نظر خود را از شرائط کشور در هر مقطع زمانی بیان کنیم، براحتی جناحهای حاکم ما را متهم به جناح رقیب خود میکنند و نمیگذارند تا حرفهای ما که برآمده از سیاستهای ناکارآمد آنان است، شنیده شود چراکه همان اول ما را متهم به وابستگی به این جناح و آن جناح میکنند.
این جوان با اشاره به وضعیت بیثبات اقتصاد و برهم خوردن آرامش روانی مردم، اظهار کرد: بررسی وضعیت معیشت و اضمحلال اقتصاد کشور، که نمیتواند متهم به برخورد سیاسی و جناحی شود. در هر صورت، آیا نباید درد مردم فارغ از دغدغههای جناحی مورد کنکاش و رسیدگی قرار گیرد؟. اگر پاسخ مثبت است، پس چرا این اتفاق نمیافتد و درد دل مردم مورد رسیدگی قرار نمیگیرد؟!. واقعاً چه کسانی وضع کشور را به اینجا رساندند که زندگی بدون دغدغه قوت روزانه برای خانوادهها دست نایافتنی باشد؟!.
کدام دستگاه مسئول رسیدگی است؟
محمد کیومرثی، کارمند دولت نیز با گلایه شدید از وضع موجود، میگوید: براستی دستگاه متکفل این موضوع، کدام یک از دستگاههای کشور است؟. اگر قوه قضائیه است که قانون به این قوه اختیار و اجبار ورود به عنوان مدعیالعموم را داده، چرا نباید این قوه به موضوع ظلمی که این روزها بر مردم و معیشتشان میرود و هر روز سفره غذاییشان را ضعیفتر و نحیفتر میکند، بسرعت ورود کند؟.
وی ادامه داد: این مردم، که امامین انقلاب به وجودشان میبالند و بواسطه برخورداری از چنین مردم وفاداری همواره خداوند را سپاس میگذارند، چرا باید به حال خود در این موضوع مهم، که به امنیت روانیشان مرتبط است، رها شوند. با قدردانی از قوه قضائیه در انجام اصلاحات و پیگیریهای دو سال اخیر، که بسیار کارساز و موثر بوده، اما موضوع معیشت و تغدیه حداقلی مردم، که محملی برای سوءاستفاده و گروکشیهای سیاسی و تبلیغاتی برخی جناحهای سیاسی قرار گرفته، انتظار عموم مردم از قوه قضائیه، برخورد انقلابی و سریع با عاملان اصلی وضع موجود است.
دولت، خود عامل سلب اعتماد مردم از خود است
این پدر خانواده میافزاید: دولتیکه رئیسجمهورش اعلام میکند از این پس افزایش قیمتی نخواهیم داشت چون افزایش قیمتها در بالاترین سطح انجام شده و دیگر مردم یارای تحمل بیش از این را ندارند، سه روزی از این سخن رسمی نگذشته و از سوی دو وزیر صمت و جهاد کشاورزی قیمت مرغ، کیلویی از آخرین افزایش یعنی 20 هزار و 400 تومان به 24 هزار و 900 تومان افزایش مییابد، مردم باید چگونه اعتراض خود را به گوش مسئولان نظام برسانند بگونهای که به این اعتراضات ترتیب اثر عملی داده شود.
حجتالاسلام ذکرالحسینی کارشناس مسائل مذهبی نیز به موضوع حقالناس اشاره میکند و عنوان میدارد: این حقیقت که حقالناس از زمره مسائلی است که حتی خداوند عذرش را از شهداء نیز نمیپذیرد، در وضعیت کنونی، کارگزاران و مسئولان دولت چگونه میتوانند با افعال و یا ترک فعلهای خود، که موجب اضرار و خسارات به مردم میشوند، چگونه باید پاسخگو باشند و مورد استنطاق قرار گیرند؟. این موضوع از مسائل مهم در نظام حکومتی ایران اسلامی است تا با اجرای قاطع و بدون انعطاف در این زمینه، دیگر کسی به خود اجازه ندهد با اتکاء به قدرت و مصونیت جایگاه حقوقی خود، هر تصمیم ناپخته و زیانآور را اتخاذ کند و به اجراء بگذارد و موجب خسارات هنگفت به مردم شود و خانوادههایی را به خاک سیاه بنشاند و در مقابل، جیب عدهای را پر پول کند، قسر در رود و به هیچ کس پاسخگو نباشد و آخرالامر نیز طلبکار باشد و به مردم باز هم دروغ بگوید و اظهار بدارد که در عصر مدیریت او، کشور از نابودی نجات یافت و حتماً انتظار دارد تا مردم مجسمهای از او بسازند و تندیسش را بر بام خانه خود نصب کنند!.
چی فکر میکردیم و چی شد!
امیرحسین مومنیراد، کارمند، از امیدهای برباد رفته میگوید که چگونه احساسات پاک جامعه توسط جناحهای سیاسی به بازی گرفته میشود.
وی میگوید: شعارسالاری و هیجانگرایی باعث میشود تا مردم تحت تاثیر ادعاهای فریبنده قرار گیرند و به آنانی که شعارهای زیباتر بدهند، رأی دهند و پس از انتخابات بعلت نبود نظارت بر اجرای شعارهای منتخبان، فرد انتخاب شده به سراغ کار خود میرود و به اصطلاح، حاجی حاجی مکه. او دیگر با مردم و دغدغههای آنها کاری ندارد. او رأی میخواست که از مردم گرفت و بر خر مراد سوار شد و رفت پی کار خود.
مومنیراد با انتقاد از نقص موجود در نظام نظارت بر عملکرد منتخبان مردم بویژه رئیس جمهور میگوید: واقعاً شما بفرمائید که چه نظارتی بر کار منتخبان مردم وجود دارد. آیا هیچ نهادی برای تطبیق شعارهای کاندیداها با اعمالشان پس از انتخاب شدنشان وجود دارد؟. آیا نباید شعارهای کاندیدای ریاست جمهوری با عملکردش بعداز انتخاب شدن، تطبیق داده شود و یا اگر او در حال زاویهگرفتن از مسیر تحقق شعارهایش قرار گرفت، نباید آن نهاد ناظر جلوی او را بگیرد تا برای مردم اینگونه مشکل و بحران ایجاد نشود؟!. آخر، تا کی باید این وضع ادامه داشته باشد.یک بار، دو بار، سه بار و...، که این خسارات و لطمات به کشور و انقلاب و مردم وارد آمد، مسئولان کلان کشور و مجلس شورای اسلامی نباید فکری اساسی کنند تا یک رئیس جمهور نتواند اینگونه به مردم و کشورش خسارت وارد کند و تنها به اتکاء جایگاه حقوقی خود از مصونیت برخوردار باشد و به هیچ احدالناسی پاسخگو نباشد؟!. واقعاً چی فکر میکردیم و چی شد؟.
مگر میشود این همه مصیبت ظرف این چندسال اخیر تصادفی باشد؟
عباس موسوی، دانشجوی مقطع دکتری، شرائط کنونی کشور در زمانی که جمهوری اسلامی به قلههای پیشرفت دست یافته است را طبیعی نمیداند و میگوید: شرائط زمان جنگ و سالهای دفاع مقدس را که ایران تازه از چنگال دژخیم پهلوی نجات یافته بود و کشور هنوز درگیر هرج و مرج بود و منابع درآمدی کشور بسیار محدود و ناشی از فروش نفت آنهم با قیمت بسیار پائین و محدود انجام میشد، اینگونه نبود که اقتصادش کاملاً بیثبات و رشد تورم بالای 60 و 70درصد باشد.
وی افزود: جمهوری اسلامی تازه متولدشده بناگاه با جنگی تمام عیار و با حضور و حمایت بیش از 43 کشور مواجه شد و با اشغال بسیاری از اراضی و شهرهایش، بازهم بمانند امروز به مردم ایران فشار وارد نمیشد. آن موقع نیز آمریکاییها و اروپا و اساساً دنیا ایران را تحریم کرده بود و حتی سیم خاردار به کشورمان نمیفروختند، پس چطور آن زمان وضع خانوارهای ایرانی به سختی و دشواری امروز نبود؟!. آیا باور کردنی است که ایجاد دهها و صدها مشکل روزمره برای مردم و لاغرسازی سفره جامعه و ناامنسازی امنیت روانی جامعه، همه و همه تصادفی و اتفاقی است؟!. مگر میتوان اقتدار نظام اسلامی در حوزههای مختلف را نادیده گرفت و فلاکت کنونی اقتصادی ایران را که دستپخت دولتی پرادعاست، توجیه کرد؟!.
این دانشجو در ادامه با بیان اینکه امروزه حتی اقتصاددانان حامی این دولت نیز معتقدند که 80درصد مشکلات و هعضلات کنونی در عرصه اقتصاد ناشی از سوءمدیریت دولت است، یادآور شد: این اعترافات تلخ، که این روزها کم هم نیست و جریان اصلاحطلبی برای کسب آبرو در انتخابات پیشروی، از این اعترافات و انتقادات زیاد مطرح میکنند، آیا چاره مشکلات خردکننده است؟!. آیا نباید جلوی عدهای حتی در قالب دولت را نگرفت که مملکت را به خاک سیاه نشاندند و باز هم مدعی و طلبکارند؟!.
آنانی که آرزوهای مردم را برباد دادند
محمدرضا سبزعلیپور اقتصاددان نیز میگوید: مردم عزیزمان در سال 92 شخصی را برگزیدند که خود را حقوقدان معرفی کرد و در این راستا نه تنها قول جبران خرابکاریهای دولتمردان سابق و رفع سختیها و تنگناهای مردم را داد، بلکه وعده های بلند و بالایی از بهبود اوضاع اقتصادی و معیشت مردم گرفته تا عزت پاسپورت ایرانی و رفع تحریمها در کوتاه مدت را هم داد و صراحتاً در برابر ملت و رسانه ها اظهار داشت کاری خواهد کرد که هم چرخ سانتروفیوژها بخوبی بچرخد و هم چرخ زندگی مردم.! و آن شخص کسی نبود جز جناب آقای روحانی.
پس از اینکه دولت یازدهم رسماً کار خود را آغاز کرد متأسفانه اخلاق و رفتار رئیس جمهور هم به یکباره عوض شد و بدبختانه مُنکر وعدههای خود گردید و چند سال اول، کشورداریِ خویش را با شعارهایی همچون اول باید خرابه های 8 سال گذشته را آوار برداری کنیم!، دولت قبلی خزانۀ را خالی تحویلِ ما داده!، اگر برجام به نتیجه برسد همۀ مشکلات کشور و مردم مرتفع و ایران گل و بلبل خواهد شد! و همچنین تعریف و تمجید از عملکرد دولت "تدبیر و امید" و خودستایی از عملکرد خویش و دهها شعار دیگر!! سپری کرد و با همین فرمان و عملکرد غلط، با منتقدین سیاسی و اقتصادی درگیر شد! به هیچ انتقاد و پیشنهاد دلسوزانهای گوش نداد!! سرمست برجام شد و خود و دولتش را مشغول گفتگو و نشست و برخاست با دوستان اروپایی و آمریکایی کرد!! و نهایتاً 4 سال دولت یازدهم فقط با حرف و حرف و حرف به اتمام رسید و روزگار مردم در این چهار سال نه تنها بهتر نشد بلکه بدتر و بدتر شد.!
شعارهای تکراری که دروغ از آب درآمد
وی در همین ارتباط افزود: آقای روحانی برای بدست گرفتن سکانِ دولتِ دوازدهم، مجدداً کاندیدای ریاست جمهوری شدند و متأسفانه این بار هم با توسل به سخنان خلاف واقع و شعارهای تند سیاسی و اقتصادی باز هم با احساسات مردم بازی کردند و بعضاً آنان را با استفتاده جملاتی چون اگر ما بر سرکار نیائیم، ایران ونزوئلا خواهد شد!، اگر ما نیائیم سایۀ جنگ از سر ایران دور نخواهد شد!، اگر ما در رأس دولت نباشیم تحریمها برعلیه ایران بیشتر و بیشتر خواهد شد!، اگر ما و برجام نباشیم مشکلات اقتصادی ایران رفع نخواهد شد!، اگر ما دولتمرد شما نباشیم، قیمت کالا و ارز لحظه به لحظه رشد خواهد کرد!، اگر دیگران رئیس جمهور شوند در خیابانها بین زنان و مردان دیوار خواهند کشید!،اگر ما باشیم نه تنها تمامی تحریمهای اقتصادی بلکه همه تحریمهای حقوق بشری را هم مرتفع خواهیم کرد!، اگر ما دولت را در دست بگیریم رُشد اقتصادی را افزایش و تورم را بیش از پیش کاهش خواهیم داد! و دهها جمله و شعار از این دست!!
اما غافل از اینکه وی با توسل به این شعارها و عبارات فقط و فقط در پی ایجاد وحشت در کشور و سرقت آرای مردم بودند!! آقای روحانی با توسل به همین شعارها و عبارات تحریک کننده، بالاخره توانستند رأی غالب مردم را کسب و سکان دولت دوازدهم را هم برای 4 سال دیگر در دست بگیرند اما متأسفانه با بی اعتنایی و بی توجهی به ایران و ایرانی نه تنها اوضاع کشور بهتر نشد بلکه هر وعده و شعاری که داده بودند، برعکس از آب درآمد و نهایتاً با سوء مدیریت خود، اَشک مردم را درآوردند.!!
سبزعلیپور تصریح کرد: امروز حدود دو دوره چهار ساله از فرماندهی و ریاست جمهوری جناب آقای روحانی میگذرد و حاصل این فرماندهی و مدیریت ایشان و دولتمردان "تدبیر و امید" و آنهم به اعتراف خودشان چیزی بیش از "هیچ" نبوده است که از دستآوردهای مهم "دولت دوازدهم" می توان به افزایش تنش با کشورهای غربی و منطقه علیالخصوص با آمریکا،نافرجام ماندن برجام آنهم بعد از سالها تلاش و دلخوش کردن مردم،بازگشت مجدد تحریمهای اقتصادی پیشین،اِعمال محدودیتها و تحریمهای جدید آمریکا برعلیه ایران،جلوگیری از فروش نفت و کاهش درآمد نفتی ایران، خروج کمپانی های خارجی علیالخصوص شرکتهای اروپایی از ایران به بهانۀ فرار از مجازاتهای آمریکا، کاهش عزت و احترام پاسپورت ایران، بی احترامی و تعرض به برخی از مسافران ایرانی در فرودگاههای خارجی از جمله در گرجستان، عربستان، امارات و...،افزایش نرخ دلار دولتی و مبادلاتی از حدود 3000 تومان به 4200 و سپس به حدود 10000 تومان و ارز آزاد هم از حدود 3600 تومان به 20000 تومان و امروز هم 24000 تومان، رانت 18 میلیارد دلاری بهار دو سال گذشته و اختصاص ارز 4200 تومانی به عدهای خاص و از ما بهتران جهت واردات کالا و فروش غالب ارزها در بازار آزاد، گرانی لحظه به لحظه کالاها و خدمات و افرایش تورم چند 100 درصدی، بطور مثال: پراید شد 110 میلیون تومان، رشد بیکاری و فراگیر شدن رکود اقتصادی، رشد دروغ و فساد و رانت و اختلاس، و امروز هم دولت کار را بجایی رسانده است که مردم عزیز ایران برای خریدِ حتی تکهای گوشت و مرغ یخی باید به شکل زننده و ناراحت کننده ای، ساعتها در کنار خیابانها و یا داخل فروشگاهها به صف بایستند و ... دهها و یا شاید صدها مورد دیگر که جای ذکر تک تک آنها اینجا نیست!
بله، این است حاصل دولتهای یازدهم و دوازدهم تا به اینجای کار که با سوء مدیریت خود، کِشتی دولت و اقتصادِ ایران را به گِل نشانده و دائماً سعی بر این دارد تا عدم تعهد، سوء مدیریت، ناهماهنگی و عملکردهای غلطِ دولت در نابودی اقتصاد و کاهش سطح معیشت مردم و کوچکتر شدن سفرۀ آنان را فقط و فقط به گردن تحریمها و دولت آمریکا بیاندازد. آقای روحانی قبل از انتخابات سال 92 اعلام میکردند که: مردم ایران، آیا میدانید مشکل کار در کشورمان کجاست؟ ایشان دلیل مشکلات کشورمان را عدم مشورت، خود شیفتگی دولت مستقر، عدم استفاده از ابزارهای علمی، بیثباتیها و... اعلام میکردند.
در همین جا بر خود واجب میدانم تا خدمت جناب آقای روحانی عرض کنم که حداکثر20% مشکلات حال حاضر کشورمان علی الخصوص مشکلات اقتصادی مربوط به تحریمها و فشارهای دولت آمریکا میباشد و صد البته که بیش از 80 درصد مشکلات ما نشأت گرفته از عدم تعهد و سوء مدیریت دولتمران و غالباً حاصل سیاستهای غلط دولت و عملکردهای نادرست شما میباشد، پس ذهن مردم را بیش از این مشوش نکنید و به ملتمان آدرس غلط ندهید.
در همین مجال کوتاه میتوانم به صدها موردی اشاره کنم که دولت محترم میتواند از فردا صبح نسبت به انجام تک تک آنها اقدام نماید تا بخشی از مشکلات اقتصادی ایران سریعاً و در کوتاه مدت حل و فصل گردد بدون آنکه فشار آمریکا و وجود تحریمها بتواند مانعی بر سر اجرای آنها باشد اما مطمئناً دولت تمایلی به انجام این امور و رفع مشکلات اقتصادی آنهم بنابه مصلحت و دلایلی خاص ندارد.!!
علیپور افزود: حال که بحث انتخابات ریاست جمهوری مطرح است، آقایان برای توجیه ناکامیهای دولت خود و جلب حمایت مردم مجدداً به هر شگرد و ترفندی روی آوردهاند و در همین راستا عدهای خاص متأسفانه پای خود را بیش از پیش از گلیم شان درازتر کرده و با طرح نقشهای شوم و خطرناک در اتاق فکر خویش، ترس و وحشت را وارد دل مردم نموده و با رمز جدید (اگرCFT یا FATF و یا پالرمو تصویب نشود، چنین خواهد شد و چنان خواهد شد)!! آقای روحانی با مردم روراست نیست و با ظاهری آراسته و کلامی شیوا متأسفانه میخواهد روز را شب و شب را روز جلوه دهد و بر همین اساس با آن چیزی که میگوید و می نماید و می نمایاند حدوداً 180 درجه فرق دارد!!
ضمناً رئیس جمهور سابق اختیارش دست خودش بود هر کاری را که شب میگفت، فردا همان را اجرا میکرد اما عده ای از ما بهتران، جناب آقای روحانی را محاصره و دولتش را هم به نفع خودشان مصادره کردهاند!! از همین رو آنان هستند که دولت را با خواست و میل و فرمان خود به پیش میبرند و به آقای روحانی خط میدهند و هر مطلبی را که میخواهند به رئیس جمهور القاء میکنند و از زبان ایشان سخنرانی مینمایند.
رشته ناکامیها در همه عرصهها بویژه در عرصه اقتصادی ملت ایران زمانی قطع میشود که در انتخابی شایسته بتوانند فردی در طراز نظام اسلامی و برخوردار از صفات و شاخصها و امتیازهای اسلامی و انقلابی، با روحیهای شاداب و متکی به توانمندیهای داخل و مبارزه با رانت و فساد و تبعیض، عرصه را برای ورود جوانان مومن و انقلابی و کاربلد بگشاید./بلاغ
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه