دکتر رضا سيمبر
اولویتهای سیاست خارجی ایران در سال جدید
<p style='text-align: justify;'><span style='font-family: Tahoma; text-align: justify;'>به هر حال سال نود و سه سالی استثنایی، مهم، و حیاتی برای سیاست خارجی ماست. از هر روز و از هر فرصت آن باید برای پیشبرد منافع ملی و ارتقای موقعیت ایران بهره ببریم.</span></p>
به گزارش مازند اصناف و به نقل از فارس , سال نود و سه سال بسیار مهمی برای سیاست خارجی ایران است، چرا که برهه بسیار مهمی فراسوی ماست. تحولات جهانی و منطقه ای به گونه ای است که برنامه ریزان سیاست خارجی باید به دقت اولویتهای اقدام ما را ببینند و برای آن برنامه ریزی مناسبی داشته باشند. زمان مهمترین عاملی است که شایسته تدقیق و تاکید است و هرگونه فرصت سوزی بهای زیادی را برای ما به همراه خواهد آورد. با توجه به شرایط فعلی به نظر می رسد که ده اولویت سیاست خارجی ما را بتوان به این گون مطرح کرد.
اول: پیشبرد مذاکرات هسته ای به شکل مقتدرانه:
مذاکرات هسته ای به مرحله بسیار مهمی رسیده است. آنچه که حایز اهمیت است نیل به حقوق حقه جمهوری اسلامی ایران در این مذاکرات می باشد، به نحوی که ایران بتواند در ضمن شکستن تحریمها به حقوقی که تاکنون مردم برای آن هزینه های زیادی را صرف کرده اند، نایل شود. اقتدار ایران به معنای در نظر گرفتن پارامترهای قدرتی ما در میز مذاکره است، هرگز نباید این عوامل قدرتی را دست کم گرفته یا آنها را به فراموشی بسپاریم. هر گونه غفلت از این عوامل می تواند به معنای از دست رفتن تعداد بیشتری از امتیازات باشد. این در حالی است که فرمایشات مقام معظم رهبری در خصوص روند مذاکرات دستورالعمل و نقشه راه اساسی و بنیادین ما در مذاکرات است. ایشان فرمودند که با توجه به ماهیت استکباری دنیای غرب نسبت به مذاکرات خوش بین نیستند، اما مانند دولتهای گذشته به این دولت هم اجازه داده اند که وارد فرآیند مذاکرات شوند. حال یکطرف قضیه خودمان هستیم که مقتدرانه مذاکرات را به جلو ببریم و راه حل نهایی همانی است که رهبری اشاره داشته اند و آن هم تقویت درونی نظام و بالا بردن توان مالی و اقتصادی، رسیدن به نیازهای مردم و برطرف کردن فقر و تبعیض از ساختارهای ملی. اگر پارامترهای درونی قدرت را ارتقا بخشیم، قدرتمندان کمتر می توانند در فشارهای مختلف خود به نتیجه برسند. به این ترتیب نتیجه گیری اساسی آن است که سیاست خارجی ما در واقع ادامه و استمرار سیاست داخلی ماست. به عبارت دیگر هرچقدر در شکوفایی اقتصادی و به تعبیر رهبری اقتصاد مقاومتی کامیاب تر باشیم میزان موفقیت ما در عرصه خارجی هم بیشتر خواهد شد و وزن چانه زنی ما را در عرصه نظام بین الملل ارتقا خواهد بخشید.
دوم: اعتماد سازی و تنش زدایی متقابل:
وقتی صحبت از اعتمادسازی و تنش زدایی با دنیای غرب مطرح می شود، ایده بسیار خوبی است. به نظر می رسد که یکطرف قضیه این است که ما نباید عامدانه آنها را تحریک کنیم و یا با اقداماتی خاص تنش به وجود بیاوریم، اما در عین حال باید بدانیم که خود دنیای غرب عامل اصلی تحریکات، از بین بردن اعتماد و تنش زدایی است. حتما یادمان نرفته است که در همین روزهای آخر سال نود و دو، خانم کاترین آشتون در رفتاری ناقض اصل حاکمیت ملی کشور ما و ناقض اصل عدم مداخله در حقوق بین الملل، در درون خاک ما به اقدامی خلاف عرف دیپلماتیک دست زد. اگر دیپلماتهای ما چنین کاری را می کردند، قطعا به افراطی گری و حتی تروریسم متهم می شدند. آخر این چه تنش زدایی است که اساس اعتماد را نشانه می گیرند. بنابراین، به نظر می رسد خیلی هم زبان دیپلماتیک به ظاهر تنش زدا موثر نیست و دیپلماتهای غربی از آنچه که ما فکر می کنیم جسورتر و حرمت شکن تر هستند. این رخداد تنها ترجمان روحیه مداخله گری آنها در تاریخ معاصر ایران است. اگر قرار است، آنها این چنین با ما رفتار کنند، ما هم، به طور متقابل، هم حق اعتراض و هم انجام رفتارهای دیپلماتیک متقابل را خواهیم داشت. ما هم به ملاقات کسانی خواهیم رفت که خانواده های خود را در تجاوزات نظامی مختلف در دنیا از دست داده اند، ما هم به دیدار رهبران جنبش وال استریت خواهیم رفت که ندای عدالت طلبانه شان با حمله بولدزرهای پلیس خاموش شد. ما هم به دیدار هزاران خانواده شهدایی خواهیم رفت که در ندای حق طلبانه خود علیه دولت صهیونیستی جان خود را از دست داده اند و . . . اگر آنها کماکان از احتمال وجود گزینه های نظامی بر روی میز صحبت می کنند، ما هم حق داریم که توان موشکی خود را به رخ آنها بکشیم، ما هم باید از قابلیتهای خود در خارج از کشور صحبت کنیم. اگر آنها از استمرار تحریم صحبت می کنند، ما هم حق داریم از مقاومت و دفاع صحبت کنیم. مدیران سیاست خارجی ما حتما در نظر دارند که این کار آنها ایجاد وحشت و رعب است، و واکنش به ایجاد و رعب و سخنان کارکرد گرایی لیبرالیستی نیست، بلکه ایجاد موازنه وحشت است. موازنه وحشت یک دیدگاه رئالیستی است که در صدد است، صلح و امنیت را از طریق موازنه ایجاد کند.
سوم: پیشبرد آرمانگرایی واقعگرایانه:
انقلاب اسلامی هویتی ویژه و متمایز را برای جمهوری اسلامی ایران آفریده است، این هویت تمثیلی و بی نظیر حاصل گفتمانی است که بنیانگزار جمهوری اسلامی ایران آنرا پایه گذاشتند. محورهای اصلی این هویت ایرانی و اسلامی، جمهوریت به همراه اسلامیت، عدالت خواهی، نفی نظام استکبار، حمایت از مستضعفین، مبارزه با اسرائیل، حمایت از حقوق حقه مردم فلسطین نفی نظام ناعادلانه اقتصادی در دنیا، مبارزه با آمریکا به عنوان سردمدار استکبار جهانی می باشد. اعتدال گرایی در سیاست خارجی به معنای نفی این شاخصه های اصلی هویتی در سیاست خارجی ما نیست. هویت انقلاب اسلامی ایران به این شاخصه ها است. آیا ما می توانیم نفی اسرائیل و دفاع از حقوق حقه مردم فلسطین را از سیاست خارجیمان بگیریم؟ آیا ما می توانیم که اعلام داریم نظام ناعادلانه جهانی را پذیراییم؟ آیا ما می توانیم ماهیت استکبار ستیزی انقلابمان را انکار کنیم؟ همه اینها ترجمان هویتی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است. به عبارت دیگر اگر روزی اینها را انکار کردیم در واقع هویت سیاست خارجی نظام خود را از درون تهی ساخته ایم. بنا بر این اولویت سیاست خارجی ما در سال جدید باید تاکید هر چه بیشتر بر روی آرمانگرایی واقعگرایانه باشد، یعنی ضمن اینکه بر اصول اساسی هویتی در سیاست خارجی خود تاکید می کنیم در همین حال باید که به طور واقعگرایانه با توجه به شرایط فعلی خودمان و شرایط موجود در نظام جهانی راه را برای ارتقای منافع ملی ما باز کنیم.
چهارم: برنامه ریزی دقیق برای سیاست خارجی کارآفرین:
با توجه به رهنمودهای کلان رهبری در خصوص ایجاد و ارتقای اقتصاد مقاومتی، و در راستای تقویت عناصر درونی برای فربه ساختن سیاست خارجی، باید به سمت برنامه ریزی و تمشیت دقیق سیاست خارجی کارآفرین حرکت کنیم. سیاست خارجی کار آفرین به معنای این است که تمام دستگاه دیپلماسی بدون فوت وقت و با برنامه ریزی دقیق سیاست خارجی ایران را به نوعی به پیش ببرد که هر چه بیشتر فرصتهای شغلی برای جوانان ما ایجاد شود. به عبارت دیگر، برنامه ریزی هدف ما در سیاست خارجی ایجاد اشتغال در داخل است. سیاست خارجی ما در این راستا باید که از شکل کلاسیک و سنتی خارج شده و به سمت یک دیپلماسی مدرن حرکت کند. در این راستا شایسته است که سفارتخانه های ما به سمت شناسایی فرصتهای سرمایه گذاری و اقتصادی حرکت کنند و اطلاعات لازم را به تهران منتقل کرده و سپس به طور دقیق روی آنها کار شود و اولویتهای سرمایه گذاری تعیین شوند. اولویت اساسی سیاست خارجی ما در سال جدید باید که شناسایی این فرصتهای اقتصادی باشد، تا سیاست خارجی نیز در راستای تامین اشتغال و رفع بیکاری سهم مناسبی را داشته باشد. امروزه سرمایه گذار خارجی به کشورهای مختلف نگاه می کند و بهترین فرصتها را برای سرمایه گذاری انتخاب می کنند. سرمایه گذار خارجی به شرط تامین سیادت کشور راه مناسبی برای پیشبرد اقتصاد ملی است.
پنجم: تکمیل روند الحاق ایران به سازمان تجارت جهانی:
عضویت ناظر ما در سازمان تجارت جهانی تا کنون پذیرفته شده است ولی تاکنون موضوع الحاق کامل به نتیجه نرسیده است. از اولویتهای سیاست خارجی دولت آقای روحانی باید که تکمیل روند الحاق ایران در سازمان تجارت جهانی باشد. سرمایه گذاری خارجی در ایران تا حد زیادی منوط به الحاق ما به این سازمان است. البته پیوستن ایران به این سازمان می تواند هم ایجاد فرصت و هم ایجاد چالش باشد، اما با توجه به الحاق نزدیک به صد و شصت کشور به این سازمان، راه تکمیل عضویت ما در این سازمان، امر اجتناب ناپذیری می باشد. در زمان الحاق، برای ما حق شرط یا حق رزرو پذیرفته شده است که این روند با تهیه کردن سندی از طرف ما و چانه زنی متقابل برای تصویب نهایی آن می باشد. مذاکرات الحاق به سازمان تجارت جهانی و قبولاندن سند الحاق ما به سازمان مذاکراتی سخت و نفس گیر است. در این خصوص شاید بتوان مدعی شد که این مذاکرات از مذاکرات هسته ای سخت تر و تخصصی تر است چرا که دستگاه دیپلماسی ما باید به گونه ای آن را به جلو ببرد که بهترین و بیشترین امتیازات را بگیریم، بهترین فرصتهای سرمایه گذاری را به دست بیاوریم و صنایع داخلی ما کمترین آسیب را ببینند. در این راستا باید از نظر تخصصی کارشناسان حرفه ای و کار بلد استفاده شود و از تجربیات سایر کشورهای ملحق شده، به ویژه در میان کشورهای در حال توسعه استفاده کرد. دستگاه سیاست خارجی ما نباید که فرصت را از دست بدهد و زمان امری حیاتی در این باره برای ماست.
ششم: تاکید بر همگرایی و همکاری با جهان اسلام و جهان در حال توسعه
با توجه به ماهیت هویت انقلاب اسلامی مبنی بر استکبار ستیزی و حمایت از مستضعفان، و استنادا به عملکرد بیش از سه دهه از سیاست خارجی می توان گفت که همکاری با کشورهای اسلامی و کشورهای در حال توسعه تبدیل به یکی از عناصر هویتی جمهوری اسلامی ایران شده است. اکنون ایران را در بسیاری از کشورهای اسلامی و کشورهای غیر اسلامی در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین به عنوان دوست خوب و همکار و همیار می شناسند و این سرمایه بسیار خوبی است که دولت آقای روحانی نیز نباید استمرار این سیاست و برنامه ریزی برای آن را به فراموشی بسپارد. جبهه مقاومت اسلامی در لبنان و سوریه نیز از اولویتهای سیاست خارجی ماست، پایمردی جمهوری اسلامی ایران در حمایت از حقوق حقه مردم فلسطین یکی از شاخصه های اصلی هویت اصیل و ناب ما در سیاست بین الملل است که نباید آن را دست کم گرفت. این پایمردی اکنون یکی از اصلی ترین سرمایه های اعتبار بخش ما در جهان اسلام و در بین مردم دنیاست. از این سرمایه و اعتماد باید در راستای پیشبرد موقعیت جمهوری اسلامی ایران در عرصه نظام بین الملل استفاده کرد. این سرمایه خود را اکنون در سوریه به خوبی نشان داده و متجلی ساخته است. جایگاه ایران در خاورمیانه یک جایگاه بی نظیر و بی بدیل است ولی در همین حال باید بیشترین دقت و تاکید را بر آن داشته باشیم تا بتوانیم در راستای ارتقای منافع ملی و منطقه ای از آن استفاده کنیم. در همین مجموعه عراق و افغانستان نیز دو فرصت طلایی برای ما هستند که باید به شکل احسن از آنها بهره ببریم.
به هر حال سال نود و سه سالی استثنایی، مهم، و حیاتی برای سیاست خارجی ماست. از هر روز و از هر فرصت آن باید برای پیشبرد منافع ملی و ارتقای موقعیت ایران بهره ببریم. دستگاه سیاست خارجی ما باید که از نظر کارشناسان متعهد دانشگاهی در خصوص این اولویتها بهره مند سازد. این امر می تواند به شکل نشستهای علمی مشترک و یا ارایه پروژه های علمی و کاربردی صورت پذیرد. اتخاذ مشاوره و نظر کارشناسی هم یکی از راهکارهای عملی است که حتما باید مد نظر گرفته شود. دستگاه کلاسیک سیاست خارجی ما به تنهایی نمی تواند کار کارشناسی لازم را در این موارد انجام دهد و اتخاد نظر صاحبنظران دانشگاهی به صورت عملیاتی و کارشناسی لازم و ضروری است.
دکتر رضا سیمبر
استاد گروه علوم سیاسی و روابط بین الملل دانشگاه گیلان
ارسال دیدگاه