سعید اسوه امید/ دست‌های خالی یک مادر معجزه کرد
مديران از اراده قهرمان کم‌توان مازندراني جا ماندند

سعید اسوه امید/ دست‌های خالی یک مادر معجزه کرد

<div id="docDiv4Lead"> <div style="text-align: justify;" id="docDiv4LeadTitle"><span style="font-size: larger;">سعید یکی از جوانان جامعه بزرگ معلول و کم توان کشورمان است که با همه کم توجهی&zwnj;ها و محدودیت&zwnj;ها، مسیر خود را گم نکرد و دلسرد نشد؛ اما آنچه مهم است جاماندن مسئولان و مدیرانی است که با غفلت از توجه به این جوانان، خود را از ثواب و عمل پسندیده محروم کرده&zwnj;اند.</span></div> </div> <p style="text-align: justify;"><span style="font-size: larger;"><br /> </span></p>

به گزارش مازند اصناف؛ سید سعید ایلالی جوان 19 ساله مازندرانی است که باوجود ابتلا به بیماری کم توانی ذهنی و جسمی، با پشتکار و عشق، خارج از معادلات پزشکی و حساب و کتاب‌های آدمی، خود را از حصار بلند محدودیت‌ها، رها کرد و توانست قله موفقیت را با همه سختی‌هایش، فتح کرد.

سعید که طی روزهای پایانی سال 96 توانسته بود در مسابقات آسیایی المپیک ویژه به مقام قهرمانی برسد، اواخر سال 97 توانست افتخاری دیگری را این بار در مسابقات جهانی به دست آورد و با همه محدودیت‌های جسمی و ذهنی‌اش، در کنار شرایط خاص زندگی‌اش از وضعیت مالی نه چندان مطلوب خانواده‌اش، از ماندن در هزینه‌های روزمره تا زندگی در خانه استیجاری، به ما بیاموزد که برای رسیدن به موفقیت، تنها اراده، توکل و پشتکار لازم است، چیزهایی که خیلی‌هامان با وجود شرایط جسمی و ذهنی ایده‌ال، شرایط مالی خوب و حتی آموزش، از آن بی بهره‌ایم و در روی پله نخست مسیر، درجا می‌زنیم.

سعید یکی از جوانان جامعه بزرگ معلول و کم توان کشورمان است که با همه کم توجهی‌ها و محدودیت‌ها، مسیر خود را گم نکرد و دلسرد نشد؛ اما آنچه مهم است جاماندن مسئولان و مدیرانی است که با غفلت از توجه به این جوانان، خود را از ثواب و عمل پسندیده محروم کرده‌اند.

وقتی از کسب مدال ارزشمند سعید در مسابقات جهانی المپیک ویژه در امارات با خبر شدیم به اتفاق چند تن از دوستان خبرنگارم برای عرض تبریک به منزل این قهرمان رفتیم.


مادر سعید در همان بدو گفت‌وگو، اولین جمله‌ای که به ما گفت این بود که هیچ مسئول و مدیری در مراسم استقبال سعید حاضر نشد و هرچه، چشم به راه ماندیم کسی نیامد.

وی افزود: حداقل توقع داشتیم مدیران بهزیستی و ورزش و جوانان مازندران در مراسم استقبال از سعید که موفق به کسب مدال جهانی برای کشور عزیزمان ایران شده بود، همانند سایر ورزشکاران مازندرانی، حاضر شوند.

مریم قربانی گفت: بچه‌های معلول همیشه مظلوم واقع می‌شوند و دیده نمی‌شوند، جدا از آنکه کسی برای استقبال سعید نیامد، در زمان رفتن سعید به مسابقات نیز، تمامی هزینه‌ها با خودمان بود و کسی، برای حمایت از سعید، قدمی بر نداشت.

مادر این قهرمان معلول و کم توان ذهنی ادامه داد: من هم اکنون با کار در یک کلینیک مددجویی و همچنین خیاطی مخارج زندگی خودم و سعید را تامین می‌کنم و هم اکنون در یک منزل استیجاری، زندگی می‌کنیم.

خانم قربانی درباره سعید به ما گفت: سعید وقتی دنیا امد به ظاهر مشکلی نداشت. بیماری "فنیل کتنری" که در دنیا با نام اختصاری PKU شناخته می‌شود، در اثر ازدواج‌های فامیلی به وجود می‌آید و از هر 300 ازدواج فامیلی، یک نفر به این بیماری مبتلا می‌شود.

وی اضافه کرد: این بیماری تا چندین سال ظاهر نمی‌شود و گاه فرد تا 25 سالگی هم بیماری‌اش قابل تشخیص نیست و گاه به مرگ مغزی منجر می‌شود، در مورد سعید هم این بیماری از سن 7 سالگی خودش را نشان داد و علائم ان کم کم خودش را نشان داد.


مادر سعید بیان کرد: سعید حتی کلاس پیش دبستانی‌اش را در مدارس عادی گذراند اما در ادامه، گیرایی‌اش خیلی کم شد و اگر چیزی را هم یاد می‌گرفت زود فراموش می‌کرد؛ بعد رفته رفته به جایی رسید که سعید نه می‌توانست راه برود و نه حرف بزند.

مادر این قهرمان با اشاره به وضعیت سعید در بدو ابتلا به بیماری و موقعیت جسمی و ذهنی او، خواست ما را متوجه کار بزرگ امروز سعید در رسیدن به کسب مدال جهانی مسابقات اسکیت که رشته‌ای نیازمند تعادل میان ذهن و جسم در حفظ تعادل است، کند و جالب تر آنکه در ادامه یادآور شد: در کل کشور و از میان تمام مبتلایان به بیماری‌های اوتیسم، کم توان و سندروم، تنها 13 نفر توانسته‌اند اسکیت کنند و سعید یکی از این تعداد محدود است که توانست به مدال جهانی و آسیایی دست یابد.

قربانی با بیان اینکه سعید فعلا تنها در قالب کمک معیشت بهزیستی تنها ماهانه مبلغ 108 هزار تومان حمایت مالی می‌شود؛ مطرح کرد: هزینه ماهیانه سعید از هزینه کرایه رفت‌و امد سعید به دلیل اختلال در راه رفتن گرفته، کلاس‌های آموزشی اسکیت، فیزیوتراپی و غیره، حداقل یک میلیون تومان است و من یک زنم که با حقوق یک میلیونی که نیم از آن بابت اجاره هزینه می‌شود باید از پس مخارج سعید برآیم و اگر کمک‌های یک فرد خیر که رغبتی برای اعلام نامش ندارد نباشد، واقعا سعید به خیلی از این موفقیت‌ها دست پیدا نمی‌کرد.

وی مطرح کرد: علاقه شخصی سعید به اسکیت با همه محدودیت‌های جسمی و ذهنی‌اش موجب شد تا سعید وارد این رشته شود و برای کسی که راه رفتن هم برایش سخت بود و این ورزش نیاز به حفظ تعادل دارد، ورود او به این رشته و قهرمانی‌اش مثل یک معجزه است.


مادر سعید با بیان اینکه برای این بچه‌ها اهمیتی قائل نمی‌شوند؛ گفت: سعید 15 روز در امارات بود و بهترین امکانات برای آن‌ها فراهم بود، چرا نباید این امکانات در کشور ما برای این بچه‌ها فراهم باشد؟!

مادر این قهرمان توضیح داد: مسابقات المپیک ویژه برای افرادی برگزار می‌شود که هم دارای مشکل ذهنی‌اند و هم مشکل جسمی و عمر این مسابقات در کشور به 15 سال هم نمی‌رسد.

خانم قربانی اضافه کرد: سعید تنها دوسال است که به این رشته روی آورده است و از زمانی که اسکیت را شروع کرد، زندگی سعید رنگ دیگری گرفت و عوض شد؛ سعید حتی توان راه رفتن را نداشت، نمی‌توانست دکمه پیراهنش را ببندد، اما با شروع ورزش، ضریب هوشی سعید از 37 به 78 رسید و این یعنی باید ورزش در میان افراد کم توان جدی گرفته شود و حمایت‌ها بری توسعه آن در میان معلولان با جدیت دنبال شود.

وی تصریح کرد: در مسابقات جهانی امسال المپیک ویژه 270 کشور از اقصی نقاط دنیا حضور داشتند که 190 کشور دنیا، نماینده برای مسابقات اسکیت داشتند که سعید توانست در رشته سرعت به کسب تندیس طلای چهارمی مسابقات و در رشته اسلالون یا مارپیچ به مقام سومی دنیا برسد.

مادر سعید متذکر شد: از کشور ایران، 5 نفر در این مسابقات شرکت کردند که دو نفر آن‌ها مازندرانی بودند و موفق به کسب مدال شدند، اما متاسفانه نه حمایتی شدند و نه کسی در مراسم استقبال آن‌ها، شرکت کرد؟!


سعید از 9 سالگی، با حمایت بی دریغ و مردانه مادرش، رفته رفته دانه دانه، پله‌های ترقی را یکی پس از دیگری پشت سر گذاشت و نا امید نشد.

سعید قهرمان معلول مازندرانی در پاسخ به سوال ما در خصوص اینکه بزرگ ترین آرزویت چیست، به ما فارغ از تمام رویاهای یک جوان امروزی و فارغ از آرزو برای رها شدن از بیماری‌اش به ما گفت: آرزو دارم که من و مادرم، خانه داشته باشیم و این جا است که پای همه از من خبرنگار تا مدیران بالا دست استان برای برآوردن آرزوی یک قهرمان که بیش از یک دهه از عمرش را با کاستی‌های بزرگ و کوچک، دست و پنجه نرم کرده است؛ به میان می‌آید و حالا نوبت من و توست... راه تا آسمان گشوده شده است و تنها ماییم و یک اراده برای آسمانی شدن...

آری، آرزوهای سعید، دست نیافتنی و خیلی محال نیست؛ باید از استقامت مادرش و پشتکار قهرمان کوچکش بیاموزیم که زندگی با همه سختی‌هایش زیباست... باید بیاموزیم دست یکدیگر را حتی در زوهای سخت زندگی رها نکنیم و پشت یکدیگر را در روزهای سخت، خالی نکنیم... باید یاد بگیریم چه توقعاتی از ما به عنوان مقام مسئول وجود دارد و حضور چند دقیقه‌ای مان را در مراسم استقبال یک قهرمان، دریغ نکنیم؛ باید یاد بگیریم حمایت از آنانی که مستحق حقیقی حمایت و توجه برای رشد و تعالی‌اند... باید یاد بگیریم که خوب به دور و اطراف‌مان نگاه کنیم... باید یاد بگیریم دنیا می‌ماند کارهای خیر خواهانه ما و بسیارند کسانی که چشم به راه حمایت‌های ما هستند...

آنچه در پایان دیدارم از سعید، ذهنم را بیشتر از مشکلات‌شان درگیر می‌کرد، ایستادگی مادر قهرمان این قهرمان بود که می‌توانست مثل خیلی‌ها پس از جدایی از پدرش، سعید را که آن زمان در اوج مشکلات درمانی و بیماری قرار داشت رها کند و به دنبال ساختن یک زندگی تازه باشد، اما این مادر نمونه که تصمیم و ایستادگی‌اش ستودنی است، پای سعید ماند تا امروز سعید علاوه بر بهبودی اوضاع جسمی و ذهنی‌اش، روی بالاترین سکوی قهرمانی دنیا بایستد.
 
آری، به وضوح در این دیدار دیدم وابستگی بی حد و مرز این مادر و فرزند را به یکدیگر و آنکه هر کدامشان، قهرمان زندگی دیگری‌اند و این بود روایت خواندنی از سعیدی که قهرمان مهربان مادر است و مادری که قهرمان زندگی فرزندش.

ساختن یک سقف برای این خانواده کوچک و صبور، سخت‌تر از همت این مادر و فرزند نیست؟!

گزارش از مجتبی قربانی

انتهای پیام/


ارسال دیدگاه