به گزارش مازند اصناف؛ گرانیهای اخیر محصولات لبنیاتی در کشور، ما را بر آن داشت برای پاسخ گرفتن نسبت به ابهامات ایجاد شده در این صنعت، نزد اسماعیل خاتمیمقدم رییس انجمن صنایع غذایی و دارویی استان مازندران برویم تا درباره مسائل و مشکلات اخیر واحدهای لبنی به گفتوگو با وی بپردازیم، مصاحبهای که در مورد آن میتوان نوشت «مصاحبهای پر تیتر و پر درد!»
آماری درباره کارخانههای صنایع غذایی ارائه کنید:
در این سالها 510 کارخانه صنایع غذایی استان مازندران در 10 گروه غذایی به مرحله بهرهبرداری و سال 94 این آمار به 180 واحد رسید که از 2 سال پیش تاکنون واحدها کاهش پیدا کرده است.
استان مازندران ظرفیت تولید سالیانه 8 میلیون تن محصول در بخش صنایع غذایی را دارد و ظرفیت اسمی 180 شرکت باقی مانده حدود 5 میلیون و 500 هزار تن، اما در عمل تا 3 میلیون تن در حال فعالیت هستند و فاصله بسیار زیادی بین ظرفیت تولید و آنچه در حال حاضر در حال رخ دادن است 35 درصد از توان آنها است.
در چند سال اخیر 71 واحد لبنی در مازندران به مرحله بهرهبرداری رسید که در حال حاضر 24 واحد با ظرفیت یک میلیون تن در حال فعالیت هستند و باتوجه به جذب شیر کشور که حدود 5 میلیون و 500 هزار تن است و جذب یک میلیون تن شیر در مازندران نشان میدهد که 20 درصد تولید لبنیات کشور در استان مازندران و بیش از 90 درصد تولید لبنیات استان مازندران در شهرستان آمل است و به جرات میتوان از آمل بهعنوان قطب صنعتی لبنیات استان نام برد.
به لحاظ اشتغالزایی صنعت غذا، 20 هزار نفر به صورت مستقیم در این صنعت در مازندران شاغل هستند که 10 هزار نفر آنها در صنعت لبنیات و اکثرشان در شهرستان آمل حضور دارند، باید گفت که صنعت لبنیات ویژگی خاصی به استان مازندران داده است که باید به آن جدیتر پرداخته شود.
ارزش کل تولیدات صنایع غذایی مازندران بر پایه قیمت مصرف کننده در سال، حدود 12 هزار میلیارد تومان است که ارزش لبنیات از این رقم حدود 2 هزار و 500 میلیارد تومان و سهم بیشتر این درآمد برای شرکتهای داخل شهرستان آمل است.
40 درصد صنایع غذایی مازندران در شهرکهای صنعتی مستقر هستند که حدود 20 درصد اشتغال و 25 درصد تولید به آنها اختصاص دارد و شهر اول صنایع غذایی استان مازندران شهرستان آمل و پس از ان بابل و ساری هستند.
22 درصد واحدهای صنایع غذایی 40 درصد از ظرفیت تولید و 65 درصد از اشتغال صنعت غذا مازندران در اختیار شهرستان آمل است.
70 درصد شرکتهای صنایع غذایی تعداد کارکنانشان کمتر از 50 نفر است و واحدهای کوچک محسوب میشوند و 15 درصد این شرکتها تعداد کارکنانی بین 50 تا 100 نفر دارند و 15 درصد بین 100 تا 500 نفر و 2 درصد دیگر که 4 واحد صنایع غذایی هستند دارای کارکنان بیش از 500 نفر هستند.
در ماههای اخیر اتفاقات زیادی در حوزه لبنی رخ داده، نظر شما چیست؟موافق هستید!؟
همهمان وضعیت 6 ماه گذشته تا به امروز را با پوست و گوشت خودمان لمس کردیم و اگر در مقالهای از مرم عذر خواهی کردم به هیچ وجه سوری نبوده و از طرف تمامیهمکارانم در زنجیره غذایی از مردم عذر خواستم که به توضیح آن میپردازم.
درباره قیمت تمام شده محصول، فرمولی در صنعت غذا وجود دارد که نزدیک به 70 درصد قیمت تمام شده را شیر، 10 درصد حقوق و دستمزد، 10 درصد قیمت تمام شده بسته بندی و 10 درصد دیگر را هم سایر سربارها مثل آب، برق و مابقی تشکیل میدهند.
85 درصد شیر مصرفی در استان مازندران وارداتی است و 90 درصد تولیدات صنایع لبنی مازندران از استان خارج میشود، این عدد در کل سبد غذایی مردم مازندران حدود 65 درصد است، بدین معنی که 65 درصد تولید غذای مازندران به خارج استان میرود و 35 درصد در استان مازندران مصرف میشود.
سهم مازندران از صادرات کشور حدود 30 درصد است و این نشان از پتانسیل بالای استان است که در لبنیات میتواند قطب تولید لبنیات باشد. علاوه بر برندهایی که در استان فعالیت میکنند بیش از 15 برند بزرگ کشور، مازندران به نام آنها تولید میکند و برخی شرکتها سیاستشان قبول کردن برندها و فعالیت به نام برند آنها در مازندران است.
با صحبتهای گفته شده قصد مقایسهای مابین شهریور و اسفند ماه سال 96 دارم؛ متاسفانه بابت موضوع مهمی سالها فریادکشیدیم و معترض شدیم که در کشور فاصله قیمتی بین درب کارخانه تا مشتری، فاصله 50 درصدی وجود دارد و در صنایعی مانند آب معدنی از 100 درصد نیز عبور میکند و در برخی صنایع مانند آرد و کشتارگاه زیر 15 درصد میتواند باشد. این عدد در صنایع لبنیاتی بین 40 تا 50 درصد است و طبق آماری که در سال 96 منتشر شد قیمتی که روی جلد محصول دیده میشود به طور مثال اگریک هزار تومان باشد کارخانه این محصول را بیشتر از 750 تومان نفروخته است و 250 تومان دیگر در بازار و سود مابقی است و این تحمیل به مصرف کننده است و بابت این موضوع باید از مردم عذرخواهی کرد و بارها این موضوع را تاکیدکردیم. بین تامین ماده اولیه(نهادهها)، صنایع تبدیلی و نظام توزیع مشکل وجود دارد و بیماری بسیار جدی در نظام توزیع داریم که حجم زیادی از منابع تولید کننده و مصرف کننده را میبلعد، اینکه چه شد که نظام توزیع کالا به اینجا رسید و در مجموعه غذایی 50 درصد ارزش کالا را به خود اختصاص میدهد مجموعه عوامل بسیاری دخیل هستند که یک بخش آن صنعت و رقابتهای ناسالم کنترل نشده است.
از 2 سال قبل براساس مصوبه ستاد تنظیم بازار باید شیر از دامدار به قیمت 1440یک هزار و 440 تومان خریداری میشد اما این مهم اتفاق نیفتاد و در پایان اسفند 96 قیمت خرید شیرخام در کشور و استان مازندران عددی بین 1300 تا 1400 بود که این قیمت خریداری میشد.
موادبسته بندی در صنعت لبنیات 90 درصد پتروشیمی و 10 درصد دیگر سلولوزی است که با یک سوم قیمت امروز در آن زمان خریداری میشد. 10 درصد دیگر هزینههای شرکت حقوق و دستمزد بود که دستور دولت 20 درصد افزایش پیدا کرد و 10 درصد هم سایر هزینهها بود.
این عدد در شهریور ماه چه تغییری کرد؟
در شهریور 97، شیر 1300 تا 1400 تومان از 2 هزار تومان فراتر رفت و طبق برخی موارد 2300 تومان شیر خریداری میشد. دولت 1500 تومان را مصوب کرد که متاسفانه دولت و وزارت جهاد همچنان اعلام میکند که 1500 شیر فروش میرود و فرافکنی بیش نیست اما قیمت خرید شیرخام امروز به بالای 2 هزار تومان رسید یعنی در همین ابتدای امر 70 درصد هزینههای واحدهای لبنی که شیر بود افزایش 40 درصدی داشت که موجب میشود تنها به خاطر شیر بهای قیمت تمام شده کالا 30 درصد افزایش پیدا کند.
از طرف دیگر محصولات پتروشیمی بین 250 تا 350 درصد رشد کرد و با توجه به اینکه 10 درصد هزینهها را مواد پتروشیمی تشکیل میدهد و این هزینه هم بیش از 250 درصد رشد کرد در قیمت تمام شده دوباره 30 درصد تاثیر گذاشت که تا به اینجا مواد لبنی به دلیل گرانی شیر 30 درصد قیمت تمام شده افزایش یافته و 30 درصد هم کالا بخاطر افزایش شدید مواد پتروشیمی دوباره افزایش یافت و 60 درصد مواد لبنی در 6 ماه اخیر بخاطر این 2 قلم بار افزایش داشتند.
از سویی دیگر حدود 7 تا 9 درصد ناشی از افزایش هزینههای سربار به علت کاهش تولید، افزایش قیمت پیدا کرد که در مجامع عمومی این رقم 5 درصد گفته میشود پس در نهایت 65 درصد افزایش قیمت مواد لبنی قطعا اتفاق افتاده و این عدد بسته به نوع کالا و نوع واحد کمی تغییر میکند.
هشت کارخانه لبنی در مازندران در بورس فعالیت میکنند، اگر به آمار بورس مراجعه کنید مشاهده میکنید که متوسط سود این 8 کارخانه در بورس هستند بر مبنای یک سال 96 کمتر از 3 درصد است پس در حالت خوشبینانه این کارخانجات در بورس کمتر از 5 درصد سود کردند.
بر اساس مصوبه سال 85 سازمان حمایت از مصرف کننده و تولیدکننده سود تعریف شده 15 تا 17 درصد است و توزیع کننده باید 5 درصد سود و فروش نهایی هم 15 درصد باید سود کند.
صنعت لبنیات با متوسط سود 5 درصد با 65 درصد افزایش هزینه مواجه شد، چه باید میکرد؟
از کجا باید این 65 درصد افزایش را پوشش میداد؟ چه راهکارهایی در مقابل آنها وجود دارد؟
بخشی که همه بهعنوان مصرف کننده لمس کردیم افزایش قیمت بود و دولت افزایش قیمت را بر اساس خرید شیر 1500 تومنی داد اما در عمل شیر 2 هزار تومان است. لبنیات شاهد افزایش 35 تا 40 درصدی در قیمت مصرف کننده مواجه شد و این افزایش قیمت قابل لمس بود.
لبنیات بخشی از این افزایش هزینه را از زنجیزه توزیع تامین کرد، یعنی حاشیه سود بازار که به 50 درصد رسید را 12 درصد کم کرد. به طور مثال خدماتی در بازار تحت عنوان اشانتیون که میگفتند 4 تا بخر 5 تا ببر را مهار و برداشت که نتیجهاش تامین بخشی از بازار شد که البته این امر اتفاق خوبی بود که از زنجیزه توزیع برداشته شد.
بخش دیگری از افزایش هزینه را از طریق کوتاه کردن بهای کالا و برگشت هزینه تامین کرد. برگشت بهای کالا 65 روز بود و این عدد امروز به 35 روز پایین آمد که برای واحد تولیدی منبع مالی شد و نقدینگی را بالا برد گرچه باعث میشود تقاضای لبنیات در بازار کاهش پیدا کند.
دیدگاه شما درباره صادرات مواد لبنی چیست؟
بارها بابت موضوعی به مسولان هشدار دادیم که امروز یقه ما را گرفت، صادرات 800 میلیون دلار مواد لبنی؛ اگر همین روند ادامه یابد روزهای بدتری نیز در پیش است. اگر بر اساس وزن حساب کنیم حدود 440 هزار تن صادرات لبنیات است. به طور مثال اگر بگوییم 350 تن شیرخشک صادر کردیم باید این رقم را در 10 ضرب کنیم و این یعنی به این میزان شیر از کشور صادر شده است که به آن ضریب تبدیل میگویند. اگر ضریب تبدیل 440 هزار تن صادرات را حساب کنیم که هر محصولی دارای ضریب تبدیل مربوط به خود است، میتوان گفت صادرات 800 میلیون دلاری مواد لبنی حدود 750 هزار تن شیر از کشور خارج شده و کل شیر خامیکه وارد صنعت لبنیات میشود حدود 5 میلیون تن است که از 5 میلیون تن حدود 1 میلیون تن آن صادر میشود.
سرانه مصرف لبنیات در کشور طبق گفته نهادهای مربوطه در حال کاهش است به چند علت که میتوان گفت تولید شیر خام در کشور در حال کاهش است. مسولان جهاد کشاورزی هرسال یک میلیون تن به آمار تولید شیر اضافه میکنند. طبق جلسات، ادعای آنها این است که هر استان آماری اعلام میکند که امتیازی را برای خود کند غافل از اینکه این آمار ملاک قرار میگیرد.
آنقدر این موضوعات را گفتیم که باورمان شد اما در جامعه اتفاق دیگری در حال رخ دادن است.
امروز وزارت جهادکشاورزی در یک آمار اعلام کرده تولید شیرخام کشور 11 میلیون تن است. این رقم آنقدر دور از ذهن است که نمیشود چیزی گفت. بر اساس این امار در استان مازندران روزانه 1800 تن شیر تولید میشود. اگر تمام گاوهای نر موجود در استان مازندران را بدوشید این عدد به 700 تن نمیرسد.
همین اتفاق میافتد که 11 میلیون تن را بر اساس جمعیت کشور درنظر میگیرند و میگویند به طور مثال سرانه مصرف شیر برای هرفرد 90 کیلو است درصورتیکه به دیدگاه ما سرانه مصرف شیر در کشور زیر 70 کیلو است و هدفگذاری 1404 رقم 120 کیلو است که خیلی فاصله داریم، پس با این اوصاف چرا باید صادر کنیم؟ به هر قیمتی آیا باید صادرات کرد؟ در هر صورت 18 تا 20 درصد شیری که وارد شده برای تولید لبنیات، صادرات شد.
دیدگاه شما درباره صادرات شیرخشک چیست؟
امسال همین روند ادامه پیدا کرد. دولت در 3 سال قبل مشوقهایی برای صادرات شیر خشک داد و منجر به این شد تعداد صنایع تولید شیرخشک کشور 50 درصد از لحاظ تعداد و ظرفیتی افزایش پیداکرد و دولت سوبسیدهایی برای صادرکنندگان درنظر گرفت. انگیزهها برای صادرات و تولید شیرخشک به شدت افزایش یافت. صادرات لبنیات در دوره دوم ریاست جمهوری آقای احمدینژاد روند صعودی به خود گرفت و همان زمان نیز میگفتم که سرانه لبنیات کشور پایین است از سمتی تولید لبنیات در کشور کم نیست. تا زمانیکه بتوانیم زیرساخت مناسبی را ایجاد کنیم تا سرانه بالا برود، مازاد سرانه را میتوان صادرکرد و صادرات یک ابزار بود نه هدف، تا فرصت پیدا کنیم با ابزارهایی مثل یارانه و هرچیز دیگری مصرف داخل را افزایش و تولید به داخل بازگردد.
وقتی افزایش یمت دلار مزه داد آرام آرام ابزار به هدف تبدیل شد به طوریکه امروز در بحث صنایع غذایی بزرگترین صادرات برای لبنیات است درحالی که از 2 میلیارد و 500 هزار صادرات موادغذایی 800 میلیون دلار لبنیات است.
جاذبه صادرات که عموما واحدهای بزرگتر این کار را کردند. در تیرماه همه چیز بهم میریزد و بزرگترین ضرری که صنعت غذا و لبنیات داد در این ماه رخ میدهد. شیر دسترس صنعت کاهش پیداکرد، قراردادهای بزرگی توسط تجار با کارخانجات شیرخشک و همینطور با دامداران بسته شد و سطح وسیعی از تولید شیرخام به سمت تولید شیرخشک رفت.
17 هزار تن تولید روزانه شیر است. در فصل تابستان به علت گرما تولید شیر پایین میآید که در سالیان گذشته در این بازه زمانی تولید شیرخشک مدیریت میشد اما امسال همزمان با کاهش تولید شیر در زمانیکه تولید شیرخام 16 هزار تن است و بواسطه حضور در تابستان 20 درصد تولید شیر کاهش مییابد و 3 هزار تن از 16 هزار تن کم میشود و 4 هزار تن از شیرخام برای تولید شیرخشک استفاده شد و ناگهان عرضه و تقاضا در بازار بهم ریخت !
چرا شیرخشک تولید میشد؟
دو علت وجود داشت، وزارت جهاد در جهت حمایت از دامدار واردات شیرخشک کشور را که سالیان 40 تا 50 هزار تن بود را قطع کرد و ذخایر شیر خشک کشور تا پایان سال 96 به اتمام رسید و دلیلشان این بود که در کشور باید تولید شود. فکر کردند شیر به اندازه کافی وجود دارد و پودر بفروشیم . درست زمانیکه کشور به دلیل شرایط فصلی با کاهش تولید شیر مواجه است 25 درصد از تولید شیر به سمت شیرخشک میرود.
شیرخشک تولید شده کجا رفت؟
امکان صادرات به کشوری مانند عراق و افغانستان که از برگشت ارز معاف بوده برای آن وجود دارد پس با دلار 4200 میرفته و با دلار آزاد ان زمان و ریال بالا وارد کشور میشد و حاشیه سود مناسبی داشت. از سوی دیگر متوجه شدیم که تجار شیرخشک به سمت بورس رفتند و شیرخشک عرضه کردند. خودشان عرضه و خودشان هم میخریدند و عملا قیمت ایجاد میکردند! بطوریکه قیمت شیرخشک که در اسفندماه سال 96، 9 هزارتومان بود و امسال تا 19 هزار تومان افزایش یافت.
هشدارها داده شد که شیر خشک در حال صادرات است و در آمار گمرک نیز وجود داشت. دولت مانع از صادرات شیرخشک شد اما این صنعت آنقدر وسوسه انگیز است که به هیچ وجه جلوی قاچاق آن را نمیشود گرفت. وقتی به آن میزان بنزین از کشور قاچاق میشود قاچاق شیرخشک که اصلا سخت نیست.
شیرخشک امروز در کشور تحت عنوان گچ، نمک و موارد مشابه در مرزها به خارج کشور قاچاق میشود. تاکید میکنم که قاچاق شیرخشک به جد وجود دارد. در بحث شیرخشک وارد کننده بودیم و چون در کشور عرضه و تقاضا باهم یکی نیست به هر قیمتی رد و بدل میشود. ترکیب این موارد افزایش قیمت شیر را در پی داشت.
تقاضا برای شیرخام به این میزان افزایش یافته است و از سوی دیگر قیمت نهاده دامی به شدت تابع قیمت شیرخام است. به دیدگاه من مسئول تمامیاتفاقات اخیر، چه خوب، چه بد، وزارت جهادکشاورزی است، وزارتخانهای که ارز 3800 تا 4200 تومانی برای نهاده دامی مانند جو، ذرت و مابقی تخصیص داداما وقتی به بازار نگاه میکنیم انگار این نهادهها با دلار 8 هزار تومانی به دست دامدار میرسد با این نگاه که وی حتما باید نقدی خرید کند.
وضعیت پس آنچنان جذاب نیست برای کار!!
تاوان این اتفاقات را مردم میدهند! سرانه مصرف لبنیات در چندماه گذشته حداقل 20 درصد افت کرده است. از نظر فائو سرانه مصرف لبنیات در ایران 60 کیلو هم نیست و متاسفانه سرانه مصرف لبنیات در ایران از سرانه مصرف افریقا هم کمتر است.
دیگر نمیتوان با وضعیت فعلی برنامه سالیانه داد و مجبوریم برنامهها را ماهیانه ببندیم شاید روزی برسد که واحدها بر روی شیر 2500 تومان برنامهریزی کنند و در نهایت این امر روی قیمت تمام شده تاثیر میگذارد.
وضعیت فعلی به هیچ وجه وضعیت خوبی نیست و شاید با ریزش کارخانههای تولیدی مواجه باشیم!!
تولید لبنیات در استان مازندران در 6 ماه اخیر 23 درصد به لحاظ وزنی و در 3 ماه اخیر به صورت جدا 38 درصد کاهش پیدا کرده است. بازار وجود دارد اما شیری برای تولید نیست و اگر شیر هم باشد با قیمت موجود توان تولید وجود ندارد.
روند منفی صنعت لبنیات از مهر سال قبل شروع و در تیرماه امسال به شدت تشدید شد و من فکر میکنم اگر زرق و برقهایی که به کار رفته در این صنعت را کنار بگذاریم بعید میدانم این صنعت در سود عملیاتی این عدد به منفی سه درصد رسیده است.
دیدگاه شما درباره واردات شیر به مازندران چیست؟
سالیانه مبلغ 70 تا 80 میلیارد تومان واحدهای لبنی در استان مازندران پول حمل شیر و حدود 2 هزار میلیاردتومان پول شیر میدهند. 90 درصد تولیدات لبنی هم از استان خارج میشود یعنی چیزی معادل همین مبلغ هم هزینه میکنیم که کالا از استان خارج شود اتوماتیکوار این هزینهها روی قیمت تمام شده تاثیر میگذارد. استان اول تولید شیر کشور تهران سپس اصفهان، خراسان و آذربایجان هستند و مازندران رتبه پنجم هم نیست. واحد لبنی در تهران چون حمل و نقل شیر را پول نمیدهد از این طریق از شرکتهای مازندران جلوتر هستند.
نکته مهمیکه باید هشدار دهیم فروش فله روزانه 180 تا 200 تن شیر در استان مازندران و شهر آمل یکی از قطبهای این اتفاق بد است. این شیر باید در صنعت باشد تا اشتغال پایدار ایجاد کند اما از چرخه خارج میشود و در مغازهها و امثالهم به فروش میرسد. تا به امروز نتوانستیم در مقابل این پدیده بایستیم. در این مورد میتوانیم به آمارهای شبکه بهداشت و امار تب مالت ارجاع دهیم، اینکه میزان تب مالت در کشور بالاخص استان مازندران بررسی شود. اینکه قطب تب مالت در استان مازندران کدام شهرها هستند و در 5 سال اخیر تب مالت در مازندران چقدر رشد داشته است و صحبتهای وزارتخانه نیز در این بحث بررسی شود.
در نهایت باید قبول کرد که تولید شیر در کشور به شدت کاهش پیدا کرده و وقتی قبول داریم چرا باید شیر از کشور خارج شود!!
مرجع: بلاغ
ارسال دیدگاه