به گزارش مازند اصناف انگار که همه چیز بیشتر به روح آدم ها گره خورده است تا گردش ایام. دوستی می گفت: «رمضان که می آید، خانواده ها بیشتر دور هم جمع می شوند. سفره های افطاری مثل یک رشته نخ نامرئی همه را به هم وصل می کند». حرفش چندان بیراه هم نیست. این ماه برای هر کس به فراخور حال خودش، نوستالژی دارد. خاطرم هست اولین سالی که روزه گرفتم، رمضان درست وسط زمستان بود. بیشتر اوقاتم در مدرسه سپری می شد، کنار همکلاسی هایی که همه روزه دار بودند. روزی صد بار زبانمان را به یکدیگر نشان می دادیم تا ثابت شود که روزه گرفته ایم. چند روز اول، مرتب یکدیگر را می پاییدیم تا کسی به اشتباه آب نخورد. اولین افطار را مهمان مادر جان بودم و سفره افطاری اش خوب یادم هست؛ سنگ تمام گذاشته بود برای نوه روزه دارش. به خودم باشد مهمانی افطار را خیلی دوست دارم؛ همه چیز در سفره آن پیدا می شود. از نان و پنیر تا غذاهای اصلی، از قند و نبات معمول گرفته تا زولبیا و بامیه، به واقع نعمت تمام است. با این حال، بسیاری معتقدند که طول و عرض سفره ها در قیاس با گذشته آب رفته است و افطاری ها دیگر رنگ و بوی سابق را ندارد. به گفته آنان علت امر را باید در اعماق جیب مردم جست و جو کرد. پس دخل و خرج بر آن شد تا در کوچه و خیابان قدمی بزند،به مغازه ها و فروشگاه ها سرکی بکشد و از احوال بازار رمضان جویا شود.
صبحانه
ارسال دیدگاه