چرا توسعه غربی به درد ایران نمیخورد؟
عضو هيات علمي دانشگاه علوم اقتصادي:

چرا توسعه غربی به درد ایران نمیخورد؟

<p style="text-align: justify;"><span style="font-size: larger;"> اگر نهادی مانند بانک حتی با ایجاد تغییرات امکان کارکرد در سیستم عامل اسلام را نداشته باشد باید آن را کنار گذاشت و برای سیستم عامل اسلام برنامه جدیدی نوشت. در کنار این موضوع ممکن است نهادها و نرم افزارهایی نیز وجود داشته باشند که با اندک تغییر و بومی سازی قابلیت اجرا در همه سیستم عامل ها را داشته باشند. <br /> </span></p>

به گزارش مازند اصناف؛ توسعه واژه ای است که به نظر می رسد به معیاری برای تشخیص میزان رفاه و آسایش شهروندان هر جامعه ای تبدیل شده ، به طوری که از سرانه مصرف لبنیات تا سرانه میزان مطالعه و حتی میانگین عمر مفید شهروندان هر جامعه ای بر اساس این پارامتر معرفی و اعلام می گردد. رسیدن به توسعه همیشه جزء آرمان ها و اهداف اقتصادی و اجتماعی کشورهای مختلف بوده است. اگر چه بعد از انقلاب اسلامی و پایان جنگ تحمیلی اولین برنامه توسعه به اجرا گذاشته شد و امروز نگارش برنامه ششم توسعه در حال اتمام است اما همچنان کشور ما به کشوری توسعه یافته مبدل نشده است.


اگر چه با به نتیجه رسیدن مذاکرات هسته ای و تصویب برجام با تمام نقاط خوب و بدش در مجلس شورای اسلامی، اکنون برجام به قانونی تبدیل شده است که گویا دولتمردان ما بنا دارند اقتصاد کشور را با توجه به شرایط این دوران مدیریت کنند.


در این میان موضوعی که موجب نگرانی خیل عظیمی از کارشناسان سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی کشور شده است احتمال نفوذ غرب از پی گسترش روابط ایران با این کشورهاست. از این رو برای بررسی این موضوع به سراغ دکتر وحید شقاقی شهری عضو هیات علمی دانشکده علوم اقتصادی رفته است. وی در این گفتگو به موضوع جالبی اشاره می کند که روند این گفتگو را نیز تحت تاثیر خود قرار می دهد. شقاقی شهری معتقد است: همه تصمیمات ما براساس ایدولوژی های ما شکل می گیرد، ما در طول این سال ها تلاش کرده ایم بسیاری از نهادهای غربی یا شرقی را که بر اساس ایدولوژی مارکسیسمی یا لیبرالیسمی طراحی شده و متعلق به آن طرز فکر هستند در چهارچوب فکری و ایدولوژیکی خود قرار دهیم که یکی از دلایل عدم موفقیت اقتصاد ما همین موضوع است.


این اقتصاددان در ادامه گفتگوی خود با خبرنگار تراز به موضوعات جالبی اشاره می کند که خواندن آن قطعا خالی از لطف نیست.



آیا قرار گرفتن ایران در مدار توسعه غربی با تعاریف خاص خودش ، برای جامعه ما مورد قبول است؟ و اگر نیست، توسعه غربی چه تفاوت هایی با پیشرفت و توسعه ایرانی دارد؟


 قطعا مورد قبول نیست.  چرا که در غرب دو ایدولوژی مارکسیسم و لیبرالیسم وجود دارد که هر دو نیز از دل تمدن غرب بیرون آمدند و هر ایدولوژی هم دارای یک اصولی است. مثلا وقتی وارد اصول لیبرالیسم می شویم به ترتیب به اومانیسم( انسان محوری)، تفرد، لذت گرایی، مادی گرایی، عقل گرایی و مباح بودن همه چیز می رسیم و می بینیم که این پارامترها چهارچوب لیبرالیسم را تشکیل می دهند. پس هر ائدولوژی یا سیستم عاملی، اصول و چهارچوب های خودش را دارد. اتفاقا وقتی سیستم عامل لیبرالیسم روی اصولی بنا نهاده شد، مارکسیسم در ۷۰ تا ۸۰ درصد اصول با سیستم عامل لیبرالیسم مشکلی نداشت. چرا که ائدولوژی مارکسیسم هم اصالت را به انسان می دهد و نگاه ماتریالیسی و مادی گرایانه دارد. اما در برخی از اصول این دو نگاه با هم تفاوت دارند. سیستم عامل مارکسیسم اصل را بر جامعه گذاشته و سوسیالیسم ایجاد می کند. اما سیستم عامل لیبرالیسم اصل را روی فرد و فردگرایی می گذارد.


ما در این تقسیم بندی ایدولوژی ها، کجا قرار داریم و به کدام یک از این نزدیکتر هستیم؟


طبیعتا هیچکدام، ایدولوژی ما ایدولوژی اسلام است و قطعا با قبول ایدولوژی اسلام ما نیز دارای اصولی می شویم. اصل اول در اسلام توحید است. یعنی در هر دو ایدولوژی مارکیسم و لیبرالیسم اصل انسان اما در ایدولوژی اسلام اصل خداوند است. اصل دوم سیستم عامل اسلام معاد است. یعنی نگاه اسلام یک نگاه صرفا ماتریالیستی نیست بلکه معتقدین به این نگاه گاها کارهایی را انجام می دهند که در هیچ چهارچوب ونگاه مادی گرایانه ای نمی گنجد. به عنوان مثال موضوع شهادت را به هیچ عنوان نمی توان در نگاه ماتریالیستی تعریف کرد. چرا که از دست دادن جان برای حفظ و حراست از اعتقادات و ارزش ها در این ایدولوژی قابل تعریف نیست. اما وقتی اصل دوم در نگاه ما معاد بوده و تمام لذت ها در چهارچوب لذت های مادی تعریف نمی شود. نشان دهنده این است که سیستم عامل ما با سیستم عامل مارکسیسم و لیبرالیسم یک تفاوت ساختاری و عمیق دارد.


 

در واقع شما می گویید نگاه خدامحوری در مقایسه با تفکر اومانیسم که ریشه در تمام تفکرات تمدن غرب دارد مشکل و تضاد اصلی غرب با ایدولوژی اسلامی است؟


بله، البته فقط این موضوع نیست. در نگاه اسلام سومین اصل، موضوع نبوت است. این نشان دهنده این است که اسلام علاوه بر عقل گرایی انسان را به استفاده از سنن الهی و آیات و کتاب آسمانی دعوت کرده و معتقد است: علاوه بر اینکه در طول مسیر زندگی باید از عقل و تفکر استفاده کرد اما در مراحلی عقل انسان پاسخگو نبوده و انسان باید به کتاب و سنت الهی رجوع کند. ضمن اینکه در مذهب شیعه، دو اصل عدل و امامت که در تکامل معاد و نبوت هستند نیز وجود دارد. این در حالی است که شما در سیستم عامل مارکسیسم یا لیبرالیسم اصل را بر پایه عقل انسان قرار داده و نام آن را عقل گرایی ( Rationalism) گذاشته و هیچ سهمی برای سنن الهی قائل نبوده و همانطور که می دانید بعد از رنسانس ایدولوژی آنها با این اصول بنا گذاشته شد.


اگر درست متوجه شده باشم شما اختلافات ریشه ای و بنیادین تفکرات غربی با تفکرات اسلامی را دلیل اصلی ناسازگاری فرهنگی و اعتقادی ما با تمدن غرب می دانید؟


همان طور که گفتم اگر ایدولوژی را یک سیستم عامل بدانیم. به طور مثال وقتی سیستم عامل شما اندروید باشد نمی توانید office windows روی آن نصب کنید. یعنی این کار را کنید ممکن است برنامه آفیس یا کار نکند و یا به طور مرتب دچار اختلال شده و هنگ کند. یعنی هر سیستم عاملی برای خودش زیرسیستم هایی دارد به طوری که گفته می شود هر سیستم عامل حدود ۱۲۰۰ تا ۱۴۰۰ زیر سیستم دارد. مثلا نهاد خانواده، نهادهای اقتصادی مثل نهاد بانک، نهاد گمرک، نهاد مالیاتی، نهاد بورس و..... این نهادها درست شبیه برنامه آفیس هستند ما نمی توانیم نهادهایی که متعلق به سیستم عامل لیبرالیسم است بر سیستم عامل اسلام نصب کنیم. اگر این اتفاق بیفتذ قطعا در یک مرحله ای به مشکل برمی خوریم. برای مثال بانک به عنوان یک زیر سیستم اقتصاد لیبرالی وقتی وارد سیستم عامل اسلام کردیم می بینیم تفاوت عمده ای در ربوی بودن و نبودن سیستم در این دو نگاه وجود دارد. به طوری که در سیستم اسلام ربا مترادف با جنگ با خدا و پیامبر است. یعنی وقتی ما نهادی مانند بانک را از سیستم عامل لیبرالیسم وارد سیستم عامل خود کرده ایم. وقتی نتوانیم تغییراتی در این نهاد ایجاد کنیم آن نهاد نمی تواند در سیستم عامل ما کار کند به همین دلیل بانک متعارف غربی نمی تواند در سیستم عامل اسلام کارآیی داشته باشد. بعضی اوقات نمی توانیم با دستکاری نهادها، آن ها برای کار در سیستم عامل خودمان آماده کنیم. یعنی ممکن است بانک را که یک نهاد لیبرالیستی است حتی با ایجاد تغییر هم نتوان در سیستم عامل اسلام به کار برد.


خب در این مواقع چاره کار چیست؟ یعنی باید از خیر بانک گذشت؟


اگر نهادی مانند بانک حتی با ایجاد تغییرات، امکان کارکرد در سیستم عامل اسلام را نداشته باشد باید آن را کنار گذاشت و برای سیستم عامل اسلام برنامه جدیدی نوشت. در کنار این موضوع ممکن است نهادها و نرم افزارهایی نیز وجود داشته باشند که با اندک تغییر و بومی سازی قابلیت اجرا در همه سیستم عامل ها را داشته باشند. من همیشه در کلاس های درسم به دانشجویان می گوییم در ابتدا مشخص کنید آیا ایدولوژی شما اسلام است یا نه؟ پس اول باید سیستم عامل خود را بشناسیم تا بتوانیم برای آن نرم افزارها را تعریف کنیم. شما برای تعیین سیستم عامل خود آزادید اما اگر شمای نوعی سیستم عامل windows را انتخاب کردید دیگر نمی توانید انتظار کارآیی و کلیت اندروید را از آن داشته باشید. هرکدام از این سیستم عامل مزایا، برنامه ها و دشواری ها و ظرفیت های مخصوص به خودشان را دارند.


 

حالا که سیستم عامل ما اسلام است باید چه اقداماتی انجام دهیم؟


اگر می خواهیم نهادها در سیستم عامل اسلام کارایی داشته باشد باید هر سیستم عاملی نهادها و ادبیات خاص خودش را داشته باشد. ما در اسلام فروعی مانند خمس و زکات داریم اما آیا ما سازمانی به نام سازمان زکات یا خمس داریم؟ در همین بانکداری ما روسای بانک مرکزی ما هر وقت به دیدار مراجع تقلید می روند برای وضعیت بانکداری تحت سوال و انتقاد قرار می گیرند. ازسویی این سیستم در جامعه جریان دارد و از سوی دیگر علما بسیاری از این مسائل بانکی مانند جریمه دیرکرد و سود ربوی را غیر شرعی و حرام می دانند. در این میان مردم سردرگم و حیران شده و جامعه ما از این منظر توسط چنین خطر بنیادینی تهدید می شود. پس تفاوت ما و غرب در سیستم عامل ها و ایدولوژی های ماست. زمانی است ما کشوری غیر مسلمان در منطقه اروپا هستیم در این شرایط سیستم عامل ما با نگاه لیبرالیستی همخوانی داشته و فقط در جزییات اختلاف نظر وجود دارد اما امروز دعوای ما با غرب یک دعوای ریشه ای و عمیق است.


اگر اجازه بدهید سوالی درباره برجام و بعد از برجام بپرسم. قرار است برخی از کشورهای اروپایی بعد از برجام به ایران بیایند. تحلیل شما از روند رفت و آمد آنها به ایران چیست؟


ببیند این را یادتان باشد کشورهایی که اکنون به ایران رفت و آمد میکنند خودشان وضع اقتصادی مناسبی ندارند. به عنوان مثال همین کشور ژاپن اوضاع اقتصادی اش مناسب نیست، بدهی هایش بیرون زده و من پیش بینی میکنم این کشور به زودی ورشکست شود. ایتالیا و اسپانیا نیز همین طور است. برخی از کشورها هم مانند آلمان وقتی به ایران می آیند، هدف دیگری دارند و هدف آنها تسخیر بازار مصرفی ماست. در هرحال نباید خیلی هم خوشحال باشیم که خارجی ها دارند می آیند ....

 

مرجع: تراز

 


ارسال دیدگاه