به گزارش مازند اصناف؛ آری، این روزها خیل خیل انسانهای مشتاقی را میبینیم که پای دلشان پیشتر از قدمهاشان راهی کربلا شده است و پای تن گام در ردپای دل، قدم قدم به حرم حضرت حبیب نزدیکتر میشود.
فرقی ندارد که چه قدر کولهبارت سنگین است و رویت سیاه، فرقی ندارد که پیر هستی یا جوان، زن باشی یا مرد، عرب باشی یا عجم، سیاه باشی یا سفید، مرز جغرافیایی هم نمیشناسد، دین و مذهب هم رنگ میبازد، فقط کافی است خیمه عزایی محقر هم که شده در دلت برپا کرده باشی تا آن وقت شوق حسین تو را از زمینگیری دنیا، بلند کند و قدم قدم راهت بیندازد!
از همان زمان که دلت هوایی شد، تا وقتی که پا در جفرافیای مرزی عراق میگذاری، از همان زمان که از باب الساعه حرم مولا اذن دخول میگیری تا زمانی که پا در بزرگراه کربلا میگذاری، از همان زمان که از عمود نخست به وصال نزدیکتر، گامهایت را استوارتر بر میداری تا زمانی که در عمود 1425 به حرم علمدار میرسی، حرف دلت به حبیب یک جمله است: " پای تاول زده زیر علمت می چسبد"
آری، راه حرمت روشن است، صراط مستقیمی با هزار و یک نشانه، در راه شرم است که در تناقض شوق دیدار حرمت، پای پیشام را پس میکشد، با خودم میگویم با این کوله پر از معصیت، چگونه پای به حرم طیب حبیب بگذارم، این روی سیاه را خورشید فرا خوانده است... و این شرم و سیاه رویی است که هر چه بر تعداد قدمهایت اضافه میشود، بیشتر و بیشتر میشود.
اربعین، لبیک جهان اسلام است به هل من ناصر حسین(ع)، لبیکی که به گوش نه زمینیها بلکه ملکوتیان هم میرسد و خوشحالی که صدایت گره در لبیک میلیونها زائر کوی دوست خورده است.
اربعین، تمرین ولایتمداری است از ولایت فقیه زمان، تا یادمان نرود میشود در لحظه آخر از خیمه رانده شوی و میشود در ناباوری، با همه شرمندگی، حر شد و آزاده سر بر بالین حبیب، حسینی شد.
ارسال دیدگاه