به گزارش مازند اصناف و به نقل از دانا، مسئله دخالت کشور های استعمارگر در ایران موضوعی است که از گذشته مطرح بود.
این کشورها از طرق مختلف سعی کرده اند در طول زمان برعلیه ایران و جمهوری اسلامی که دارای ذخایر معدنی و ثروت های فرهنگی غنی و گسترده و موقعیت استراتژیک و جغرافیایی بسیار حساس و مهم در خاورمیانه و جهان اسلام است اقداماتی را با واسطه و مستقیم انجام دهند که بتوانند خطر قدرتمند شدن ایران را از سر خود دفع کنند.
در این گزارش، نگاهی اجمالی به عملکرد استعمارگرانه برخی از این کشور ها شده است که به توضیح آن خواهیم پرداخت.
* انگلیس
سابقه روابط ایران و انگلیس سرشار از ظلمها و ستمهایی است که دولت انگلیس نسبت به مردم ایران روا داشته است.
از دوران قاجار و از ابتدای این دوران اگر بررسی کنیم میبنیم که انگلیسیها برای حفظ منافع خودشان در هندوستان و نیز منطقه خلیج فارس تلاش داشتند تا ایران را به عنوان یک سپر حفاظتی جهت این مستعمره خود در نظر بگیرند و تمامی قرار دادها و مذاکراتی که انگلیس با دولت قاجار در ایران انجام میداد هدف عمدهاش حفظ این سپر حفاظتی بود و در این چارچوب حتی بارها انگلیسیها آنجایی که لازم میدیدند تعهدات خودشان را با ایران به راحتی زیر پا میگذاشتند.
به عنوان مثال زمانی که ایران با روسیه در حال جنگ بود اگر چه انگلیسیها با ایران قرار دادی داشتند که بر اساس آن باید به ما کمک نظامی و مالی میکردند اما چون منافع خودشان را در این میدیدند که با روسها مواجه نشوند به راحتی این قرار داد را زیر پا میگذاشتند و آن را نقض میکردند؛ در واقع انگلیسیها به دنبال این بودند که از ایران به عنوان یک سپر حفاظتی در برابر قوای روسیه استفاده کنند و ایران را به عنوان یک حائل بین روسیه و انگلستان قرار دهند.
متاسفانه در آن دوران به دلیل ضعف بینش سیاسی و نیز به دلیل ضعف بنیه نظامی و اقتصادی، دولتمردان قاجاری نمیتوانستند آن گونه که باید و شاید در برابر انگلیسیها از منافع ایران حمایت کنند و البته وجود برخی اشخاص وابسته به انگلستان که حقوق بگیر بریتانیا بودند نیز باعث میشد که ایران زیر بار قرار دادهای استعماری انگلستان برود.
در چارچوب مسائل اقتصادی هم انگلستان تمام سعیاش بر این بود که بیشترین منافع را از ایران داشته باشد و باز هم باید با کمال تاسف بگوییم که دولتمردان قاجاری و برخی شخصیتهای قاجاری و خود فروخته که در آن دولت بودند با گرفتن رشوه و تامین منافع شخصی خودشان با امضاء این قرار دادها موجب میشدند که منافع ملی ما زیر پا گذاشته شود و سود این منافع به جیب انگلیسیها برود.این اقدامات در دوره های بعدی تاریخی نیز به شکل های گوناگون ادامه پیدا کرد حتی در حال حاضر نیز انگلس به دنبال دست یابی به اهداف مورد نظرش در رابطه با ایران است که همین امر باعث شده در ذهن ایرانیان جمله " کار کار انگلیسی ها است" نقش ببندد.
دخالت انگلیس موجب انحراف نهضت مشروطه شد
بحث دیگر موضوع دوران مشروطه است، مشروطه و ریشههای این نهضت به حرکت عدالتخواهانه ملت مسلمان ایران بر میگشت که با رهبری روحانیت شروع شد و حرکت عظیم مردمی برای استیفای حقوق خودش شکل گرفت ولی انگلیسیها با دخالت در این زمینه موجبات انحراف این نهضت عظیم اسلامی را به وجود آوردند و متاسفانه مشروطه به جای اینکه از حقوق ملت ایران دفاع و آن را تامین کند به سبب انحرافی که پیدا کرده بود سرانجام به سمت حکومت رضاخان کشیده شد که این نکته را هم باید در نظر داشته باشیم که در روی کار آمدن این فرد دیکتاتور و مستبد و عامل دست انگلیسیها دولت انگلیس و سیاستمداران و نظامیان انگلیسی نقش برجستهای را داشتند و موجب شدند که سلسلهای در ایران روی کار بیاید که حدود ۵۷ سال به عنوان عامل بیگانه در ایران فعالیت میکرد و منافع متعدد ایران را به جیب انگلیسیها و بعدا به جیب آمریکاییها ریخت.
فریزر به دولت پهلوی گفت که باید از روی جسد من رد شوید تا به حسابوکتاب شرکت نفت دست یابید
در مورد تاریخ روابط ایران و انگلیس به خصوص در دوران بعد از انقلاب تا حدی کار شده و مسائل و قضایا تا حد زیادی بیان شده است؛ اما به یک مورد اشاره می کنیم که همان مسئلهای بود که در چارچوب قرار داد نفتی میان ایران و انگلیس به وقوع پیوست. طبق قرار دادی که ایران و انگلیس با هم داشتند بنا بر این بود انگلیسیها به ازای صدور نفت ایران منافع و درصدی را که معادل ۱۶ درصد است به ایران بدهند. یعنی آنها نفت را صادر کنند و ۱۶ درصد از منافع نفتی را به ما بدهند که البته در سال ۱۳۱۲ با توجه به اینکه قرار داد تمدید شد و مهلت این قرار داد که در واقع تا سال ۱۳۷۰ بود تمدید شد قرار شد که انگلیسیها مقداری بیشتر از ۱۶ درصد را به ما منفعت دهند. ولی در اینجا مسئله اصلی این بود که انگلیسیها چند بشکه نفت از ایران صادر میکنند که میخواهند مثلا ۲۰ درصد از آن را به ما بدهند. طبیعتا در این زمینه لازم بود که ما یک نظارت دقیقی بر میزان صادرات نفت داشته باشیم، تا بعد بتواند آن درصد سهم خودمان را یعنی حق امتیاز کشور را به صورت دقیقی بگیریم.
اگر ما ندانیم که انگلیس یک میلیون بشکه نفت صادر کرده یا دو میلیون یا ۳ میلیون نمیتوانیم تشخیص دهیم مبلغی که به عنوان حق امتیاز به ایران میدهد دقیقا همان چیزی باشد که حق ما است.
ملت ما بزرگترین طلبکار از دولت انگلیس به شمار میآید
ما به لحاظ تاریخی طلبکاری بسیار زیادی را از انگلیس داریم؛ اگر فقط و فقط موضوع نفت را در نظر بگیریم باید بگوییم که ملت ما بزرگترین طلب کار از دولت انگلیس به شمار میآید و از زمانی که قرار داد دارسی بسته میشود تا زمانی که در سال ۱۳۲۹ نفت ملی میشود و البته در ادامه تنها ۲ سال است که در زمان دولت مصدق نفت ملی میماند و بعد از آن هم اگر چه کودتای ۲۸ مرداد رخ میدهد و اگر چه به ظاهر نفت ما ملی است اما با تشکیل کنسرسیوم مجددا با عقد قرار دادی که وزارت دارایی دولت کودتای زاهدی با کنسرسیوم میبندد باز هم نفت ما در اختیار دولتهای غربی و عمدتا آمریکا و انگلیس گذاشته میشود.
رفتار ملت ما با دولت انگلیس مبتنی بر یک سابقه تاریخی بسیار منفی است که از انگلیس در ذهن ملت ما باقی مانده است
انگلیسیها در تمام دوران تاریخ شانه به شانه آمریکاییها با ما دشمنی کردند و اگر نگوییم جلوتر از آنها بودهاند باید بگویم حرکت آنها شانه به شانه بوده است و همپای آنها جلو میآمدند و همواره با آمریکاییها همراهی میکردند و در بعضی جاها نیز حالت پیشرو و تحریک کننده داشتند که این مسئله نشان میدهد بعد از انقلاب هم آنها از دشمنی خودشان با ملت به هیچ وجه کم نکردند و همچنان طبق رویه گذشته در جهت مخالفت و دشمنی با ملت ایران قدم برداشتند. از جمله اقدامات دیگر انگلیس و آمریکا علیه ایران می توان به طرح ریزی ترورها ، اعمال تحریم ها ، لابی پشت پرده در جهت سنگ اندازی در راه توسعه و پیشرفت ایران، ، اقدامات ضد فرهنگی و .. اشاره کرد.
* آمریکا
آمریکا در نزد مردم ایران دولتی خود برتر بین و به عبارت دیگر مستکبر است. استکبار و زورگویی دولت آمریکا به یک معنا بارزترین ویژگی رفتاری این کشور است. خود برتر بینی این کشور باعث شده تا برای رسیدن به منافع خود به هر اقدامی متوسل شود. در واقع ایالات متحده نشان داده که منافع آمریکا از جان ومال انسان های بی گناه مهمتراست. چه اینکه حمله به هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی ایران و قتل عام کودکان و زنان بی گناه، حمله نظامی به صحرای طبس، حمایت از گروهک های تروریستی و ایجاد اغتشاش و آشوب درکشور ، ترور ده ها تن از شخصیت های بارز نظام جمهوری اسلامی ایران نمونه های از این خوی استکباری آمریکاست. اساساً با نگاهی به تاریخ می توان فهمید که این کشور در هرجا که توانسته و منافع آن ایجاب نموده سلطه گری و تجاوز نموده است. امروز آمریکا خود را کدخدای دهکده جهانی معرفی میکند و به همین دلیل به خود اجازه می دهد که در هر نقطه و مکانی که منفعتی احساس کند دخالت و تجاوز نماید. خود برتر بینی یا استکبار جهانی آمریکا دراین فراز از سخنان رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی به وضوح تبلور یافته است:
«آمریکا یک مستکبر به تمام معناست. مسئلهى ما هم فقط نیست، مسئلهى دنیاست؛ مسئلهى دنیاى اسلام است. آمریکائىها نسبت به همه جاى دنیا این روح استکبارى را دارند. در جنگ بینالملل دوم، بعد از آنى که ژاپن را شکست دادند، پایگاه در آنجا درست کردند، که هنوز پایگاه آمریکائىها در ژاپن هست. ژاپنىها با این همه پیشرفتهاى علمى، هنوز نتوانستند پایگاه آمریکا را در ژاپن جمع کنند! آنجا پایگاه نظامى دارد؛ به مردم ظلم میکنند، اذیت هم میکنند، تو روزنامهها هم آمد، خبرگزارىها هم گفتند؛ تجاوز به نوامیس و کارهاىخلاف دیگر؛ اما هنوز در آنجا هست. در کرهى جنوبى هم پایگاههاى آمریکا هنوز هست. در عراق، نقشهى آمریکا این است که پایگاه بسازد و پنجاه سال، صد سال در عراق مستقر بشود؛ و در افغانستان؛ چون افغانستان نقطهاى است که اگر آنجا پایگاه داشته باشند، میتوانند بر کشورهاى آسیاى جنوب غربى، بر روسیه، بر چین، بر هند، بر پاکستان و بر ایران تسلط داشته باشند. دارند این همه آنجا تلاش میکنند، براى اینکه آنجا پایگاه دائم درست کنند و بمانند. این معناى استکبار است.»(بیانات در دیدار دانشآموزان در آستانه 13 آبان، 12/8/ 1388)
کارشکنی های مستمر دولت آمریکا در برابر برنامه هسته ای ایران با وضع تحریم های سنگین نمونه دیگری از رفتارهای خود برتر بینانه این کشور است. چه اینکه اگر دولت آمریکا نگران دستیابی ایران به سلاح هستهای است، چرا در مقابل کلاهک های اتمی رژیم صهیونیستی دم از حقوق بشر و امنیت جهانی نمی زد. دلیل این امر ریشه در همان خوی استکباری دولت آمریکا دارد. به بیان دیگر نگرانی دولت آمریکا امنیت و صلح جهانی نیست. چه اینکه خود نیز میداند جمهوری اسلامی ایران محور صلح و ثبات منطقه خاورمیانه است.
نگرانی آمریکا از رشد و افزایش قدرت منطقه ای کشوری همچون ایران است که توانسته با تکیه بر توانمندی های داخلی و مقاومت در برابر تهدیدها و زیاده طلبی های نظام سلطه، به چنین جایگاهی دست یابد. دولت آمریکا برنامه هسته ایران را مانعی در برابر سلطه گرای و استکبارورزی خود در جهان تلقی می کند. ایران اسلامی که اکنون توانسته بر مشکلات داخلی ناشی از کارشکنی ها و دخالت های آمریکا فائق آید و خود رابه عنوان الگویی برای کشورهای مظلوم و مستضعف جهان معرفی کند به طور قطع مانعی بر سر راه سلطه گری دولت خود برتر بین آمریکاست.
راهبردی که از ناحیه امریکا و غرب به منظور گسترش فشار و تهدید نرم نظام اسلامی صورت میگیرد، راهبرد نبرد اطلاعاتی است که با شیوههای پنهان و توطئه آمیز به کشور تحمیل میشود. امروزه «ظهور تسلیحات دوربرد هدایت شونده، جنگ سایبر و سرعت فیبر نوری و در یک کلام، جنگهای اطلاعاتی و پیشرفت فنون جمع آوری اطلاعات» (شیپنگ تانگ، 1384: ص184و185)، محیطهای جغرافیایی را درنوردیده و فضاهای مجازی جدیدی فراهم ساخته است اما در عین حال این به معنی کاهش نقش محیط واقعی نیست، بلکه شکل گیری محیطی جدید در کنار محیط سنتی موجود است (جمعی از نویسندگان،1387: ص 14 ).
در این وضعیت، طراحان و مجریان چنین راهبردی، سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی امریکایی، اروپایی، صهیونیستی و تمام دفترهای وابستگان اطلاعاتی سفارتخانههای این کشورها در ایران هستند که با هدف براندازی حکومت اسلامی در ایران و کشورهای همسایه مشغول توطئهچینی هستند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تنها سفارت امریکا در تهران اشغال، و سفارت رژیم صهیونیستی نیز به طور مسالمت آمیز از کشور اخراج شد و به این ترتیب ساختارهای آشکار و رسمی اطلاعاتی این کشورها حذف شد؛ اما شبکههای مخفی اطلاعاتی امریکا و رژیم صهیونیستی دست نخورده باقی ماند و کسی نیز از آنها اطلاع چندانی ندارد.
از آن به بعد سازمانهای اطلاعاتی و وابستگان اطلاعاتی کشورهای اروپایی فعالیتهای اطلاعاتی در ایران را زیر زمینی کردند و اقدامات اطلاعاتی را در پوششهای سیاسی و غیرسیاسی اعم از پوششهای مختلف خبری، تجاری، سرمایه گذاری، واردات و صادرات و انحصار ارائه قطعات حساس کامپیوتر، واردات موبایل، لوازم حساس، دارو، تجهیزات پزشکی و بخشهای اقتصادی مربوط به طلا و ارز و مانند آن بر عهده گرفتند. این شرکتهای پوششی، لایههای مختلف تو در تو دارند که در هر لایه، لبه برخورد و پاسخگوی اصلی به مراجعان از عناصر ایرانی و دارای وجهه تجاری و بازرگانی موجهی هستند.
بیشتر آنها حتی خودشان هم نمیدانند که در حال بازی در زمینی هستند که مقررات آن را سازمانهای جاسوسی تعیین میکنند و یا توسط سازمانهای اطلاعاتی حریف هدایت میشوند. هر از چند گاهی یک بار که برخی از آنها به دام وزارت اطلاعات میافتند و به فریب خود اعتراف میکنند، مشخص میشود که در صحنه تجارت ایران چه اقدامات پنهانی وجود دارد.
به زعم ایالات متحده اولاً جمهوری اسلامی منشأ و خاستگاه اسلام انقلابی یا به تعبیر آنان بنیادگرایی و افراط گرایی اسلامی است. ثانیاً، به علت مخالفت با روند صلح خاورمیانه و دفاع از حقوق مردم فلسطین از گروهها و جنبشهایی حمایت میکند که به نظر امریکا تروریست هستند. ثالثاً رهبران و سیاستگذاران امریکا بر این باورند که جمهوری اسلامی در صدد دستیابی به سلاحهای کشتار جمعی است. رابعاً جرج بوش، جمهوری اسلامی ایران را در زمره محور شرارت قرار داده است که نمونه کامل دولتهای سرکش به شمار میروند... فشارهای سیاسی و روانی امریکا بر جمهوری اسلامی در زمینه دموکراسی و حقوق بشر پس از جنگ 33 روزه لبنان گواه این ادعا است (دهقانی، جمعی از نویسندگان 1387: 122و123).
اقدامات اطلاعاتی، عمدتاً حول محورهایی است که جنگ رسانهای و تهاجم فرهنگی بر محور آنها شکل گرفته است. اقدامات اطلاعاتی، مکمل و محرک اساسی تحرکاتی است که با تبلیغات گسترده و تهاجم فرهنگی در محیط امنیتی داخلی زمینه سازی و ایجاد شده است و اقدامات اطلاعاتی مخفی حکم جرقه، جهت دهنده و تشدید کننده را در تهدیدات نرم و گسترش آن در داخل و همچنین وظیفه بازخورد میزان تأثیر تهاجم فرهنگی بر گروههای هدف را به عهده دارد. تهیه نیازمندیهای اطلاعاتی و جمع آوری اطلاعات مورد نیاز نیز بر عهده این سازمانها است.
راهبرد اطلاعاتی با توجه به ماهیت و هدف این راهبرد در تهاجم به ایران، مبنی بر دامن زدن بر تحرکات مذهبی، فرقهای، گروهی، زنان، باورهای مذهبی، بی اعتماد ساختن افکار عمومی از نظام و رهبر و نهادهای انقلابی، جاسوسی در زمینههای مورد نیاز غرب در ابعاد مختلف مربوط به دانش هستهای، نیروهای نظامی، راهبردها، تجهیزات، فناوری و تحقیقات مربوط و همچنین ایجاد محدودیتهای تجاری و نایاب ساختن یا کمیاب ساختن برخی از اقلام یا امکانات به منظور بیثبات نشان دادن اقتصاد کشور و مانند آن است.
راهبرد اطلاعاتی اگر چه در زمره اقدامات نیمه سخت است، به خودی خود اعمال موفقیت آمیز آن توسط غرب برای نظام اسلامی تهدید نرم ایجاد میکند و در عین حال، ملات سایر راهبردهای تهدید آمیز امریکا و غرب در محیط امنیتی خارجی نیز هست؛ به همین دلیل یکی از مهمترین راهبردهای تهدید آفرین در حوزه براندازی نرم نظام اسلامی به شمار میرود؛ زیرا هم تهیه کننده نیازهای اطلاعاتی و هم گرد آورنده اطلاعات و هم هدفگذار برنامههای تهاجم فرهنگی در محیط امنیتی خارجی نظام اسلامی است.
* فرانسه
رابطه اقتصادی فرانسه با ایران بعد از انقلاب اسلامی و تصویب قانون «اقدام علیه ایران و لیبی» در سال1996 دستخوش تغییرات زیادی شد. در سال2006 این قانون دو تغییر عمده کرد؛ اول این که تحریم ها علیه لیبی به دلیل این که این کشور برنامه هسته ای خود را به طور کامل از بین برد، برداشته شد و دوم این که این قانون تا سال2011 تحت عنوان جدید خود یعنی قانون اقدام تحریمی علیه ایران، به حیات خود ادامه داد.
این قانون جدید، تحریم های بیشتری را علیه سرمایه گذاری های تجاری در ایران اعمال می کرد و مهم ترین بخش که تحت تاثیر قرار می گرفت، بخش انرژی کشورمان بود. این تحریم ها شامل ممانعت از امضای قراردادهای جدید با شرکت هایی می شد که تحریم ها را زیر پا گذاشته یا قراردادهای جدیدی با ایران امضا می کنند. در همین حال برای برخی کشورها نیز براساس منافع ملی آمریکا، چشم پوشی هایی صورت گرفت که این معافیت ها هم براساس نظر رئیس جمهور ارائه می شد. اقدامات سختگیرانه جدید براساس درس هایی که از قانون تحریم لیبی آموخته شده بود، اجرایی شد.
قانون تحریم لیبی نتایج چشمگیری به همراه داشت و دولت آمریکا نیز انتظار داشت که این نتایج بار دیگر برای ایران نیز اجرایی شده و از این طریق تهران در تهیه و تولید منابع اصلی خود عاجز مانده و چنان منابع مالی حاصل از فروش محصولات هیدروکربنی و نفتی را در ایران محدود سازد. با این حال قانون های پی درپی آمریکا، دستورهای اجرایی رئیس جمهور در زمینه تحریم ها، قطعنامه های شورای امنیت و سازمان ملل و تحریم های اتحادیه اروپا نتوانست تهران را متقاعد سازد که دست از برنامه هسته ای صلح آمیز خود بکشد.
با وجود تمام تحریمها رئیس جمهور ایالات متحده باید برای باز گذاشتن پنجره گفت وگوها با ایران و همچنین در نظر گرفتن منافع متحدانش تا حدودی سرمایه گذاری در بخش انرژی ایران را آزاد می گذاشت و بدین ترتیب شرکت های نفتی و گازی اروپایی همچنان به حضور خود در صنعت نفت ایران ادامه دادند. در سال1997 گروه فرانسوی الف (ELF) که بعدها نام آن به توتال تغییر کرد، قرارداد پارس جنوبی را با ایران امضا کرد. زمانی که این قرارداد به قیمت 2میلیارددلار با ایران امضا شد، با واکنش شدید و تلافی جویانه آمریکا مواجه شد و در عین حال بحران شدیدی را در روابط دیپلماتیک ایالات متحده و اتحادیه اروپا ایجاد کرد.
«الف» درنهایت با همراهی و حمایت بخش خصوصی روسیه و دولت این کشور توانست در بازار ایران باقی بماند. اتحادیه اروپا قبل از برگزاری اجلاس سازمان تجارت جهانی در سال1998، آمریکا را تحت فشار گذاشت و سرانجام آمریکا با مستثنا شدن تعدادی از شرکت های اروپایی از تحریم های ایران موافقت کرد. این کار سرمایه گذاری ها و روابط تجاری اتحادیه اروپا با ایران را افزایش داد و دولت اصلاحات در ایران به سمت بستن بزرگترین قرارداد تجاری در حوزه نفت و گاز رفت. با این حال، این قرارداد ه?چ گاه امضا نشد، چراکه گفت وگوهای اتحادیه اروپا با ایران بر سر برنامه هسته ای ایران نتوانست به نتیجه مطلوب اروپا برسد.
قطع همکاری بانکی بین ایران و فرانسه
در ابتدای سال2006 ایالات متحده سیاست های سختگیرانه تری را برای تحریم شرکت های ایرانی به اجرا گذاشت و با این بهانه که برخی از شرکت های تجاری ایران مستقیما در فعالیت های مربوط به برنامه هسته ای صلح آمیز ایران دست دارند، فهرستی از شرکت ها تهیه و آن را در اختیار طرف های اروپایی نیز گذاشت و آنها را ملزم به قطع همکاری با این شرکت ها کرد. البته تنها بخش خصوصی نبود که مورد تحریم واقع شدند و بانک های ملی، ملت و صادرات نیز جزو تحریم ها به حساب آمدند که این مساله کار برای انجام مبادلات تجاری و پرداخت هزینه ها به ایران را سخت تر کرد. آمریکا در این سال تحریم های یک طرفه خود را علیه ایران نیز به اجرا گذاشت و ایران به سمت تبدیل ذخایرش به یورو رفت که این کار هم باز رابطه اقتصادی بین اتحادیه اروپا و ایران را مستحکم تر کرد.
با این حال فرانسه و آلمان دیگر نمی خواستند به رابطه اقتصادی خود با ایران ادامه دهند. درحالی که ایتالیا و یونان همچنان به واردات نفت از ایران و سایر مواد معدنی موردنیازشان ادامه می دادند، فرانسه و آلمان به کشورهای پیشروی اتحادیه اروپا برای اعمال تحریم های یک جانبه علیه ایران تبدیل شدند. در این میان روسیه و چین با این اقدامات مخالفت کرده و چین به افزایش مراودات تجاری خود با ایران ادامه داد. در سپتامبر سال2006 در اجلاس سران گروه G7، هنری پالسون، وزیر خزانه داری دولت ایالات متحده از همکاران خود در اتحادیه اروپایی خواست که بانک های جمهوری اسلامی را که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در مساله هسته ای با ایران همکاری می کنند، تحریم کنند. تا پایان سال2007، حدود 40بانک اروپایی تمام دارایی های ایران را مسدود کرده و تمامی فعالیت های خود با کشورمان را قطع کردند.
اروپا و امریکا در راس آنها انگلیس و دولت مردان آمریکایی از دیرباز همانطور که اشاره شد در تلاش هستند که به نوعی ایران را در عرصه های مختلف زمین گیر و محجور و عقب مانده نگه دارند تا به هدف اصلی شان که تضعیف کردن و همراه کردن نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران با خودشان برسند.
مستکبرین در طول تاریخ به هر نوعی سعی کردند که ایران را از پا در بیاورند ولی ملت ما همیشه در مقابل زیاده خواهی و زور گویی غربی ها ایستادگی کرده اند و نتیجه دلخواه را کسب کردند و امروزه میبینیم به یاری خدا ایران در حال حاضر به عنوان یک قطب قدرتمند حتی در نگاه مستکبرین ظاهر شده است.