logo

کد خبر : 823
تاریخ خبر : 1392/09/29
وحدت حوزه و دانشگاه چرا؟

وحدت حوزه و دانشگاه چرا؟

<p style='text-align: justify;'><span style='font-family: Tahoma;'>با وحدت کلمه بین حوزه ودانشگاه میتوان بین علم وعمل اتحاد ایجاد کرد و بین تفکر میان طالبانیزم و سکولاریزم بین سلطنت سنتی و دموکراسی غربی میان انزوای رهبانی شرق و شهوت پرستی غرب میان فقر و سرمایه داری افسارگسیخته وبین تهجر وقشری نگری راه سومی که راه خلاقیت،اجتهاد و نواندیشی درعین اصالت خواهی واصول گرایی و ارزش محوری که نتیجه ی آن همان تمدن اسلامی است حاصل شود(انشاء الله).&nbsp; <br /> </span></p>

به گزارش مازند اصناف و به نقل از بلاغ-یکی ازثمرات مهم انقلاب اسلامی وازمیراث ماندگار امام خمینی(ره) که دو رکن ارزشمندعلمی و فرهنگی نظام جمهوری اسلامی ایران که مانند دوبال درجهت گیری علمی وعملی ایران اسلامی موردتوجه وکارایی قرارگرفته اندحوزه ودانشگاه می باشدکه می توانند ایران رادرمسیر تعالی و رشد مادی ومعنوی حرکت دهند.

امروزه با گسترش رسانه های مخرب وبه دلیل مواجهه با هجمه های غرب در شاخه های فرهنگی ـ علمی وسیاسی بیش از پیش نیازمند وحدت ناگسستنی حوزه های علمیه ودانشگاه ها به عنوان مغز متفکر و بازوان قوی برای این انقلاب و جامعه و عبور از پیچ های خطرناک پیش رو می باشد.

همچنان که مقام معظم رهبری درمورد این امر خطیر می فرمایند:

 «وحدت حوزه ودانشگاه گمشده ای است که باید آن را بیابیم تامجموعه ی نظام آموزشی علمی وفرهنگی کشوربه عنوان پیکر واحددرراستای مسایل عالیه ی اسلامی قرار گیرد.»

 وحدت حوزه ودانشگاه چرا؟

  یکی از افتخارات بزرگ کشور ماعلاوه برسبقه ی تمدنی بیش از 2000سال در کنار هم بودن علم ودین است که سابقه ای بیش از هزار سال دارد همانطوری که در تاریخ ایران می بینیم پزشکان،دانشمندان،منجمان،معماران،ریاضی دانان وکیمیاگران بزرگ این کشورجزوعلمای بالله وصاحبان دین ومتفکران دینی بوده اند. ابن سینا،ابوریحان بیرونی،زکریای رازی،شیخ بهایی... همه وهمه علاوه براینکه متبهر درعلوم روز جامعه ی خود بحساب می آمدندیک عالم تمام عیار وبرجسته زمان خودبودند.

اما طی قرن های گذشته استعمارگران برای بیگانه کردن نسل های رو به رشد ،کشورهای اسلامی را از اسلام وخاموش کردن مساله ی ایمان ووجدان دینی دربین آحاد مردم اقدامات متعددی را انجام دادند.

 «قرن نوزدهم كه اوج تحقيقات علمى در عالم غرب مى‏باشد، عبارت از قرن جدايى از دين و طرد دين از صحنه‏ى زندگى است. اين تفكر، در كشور ما هم اثر گذاشت و پايه‏ى اصلى دانشگاه ما بر مبناى غير دينى گذاشته شد. علما از دانشگاه روگردان شدند و دانشگاه هم از علما و حوزه‏هاى علميه روگردانيدند.[1]»

مقام معظم رهبری در جایی دیگر اشاره دارند که«وحدت حوزه ودانشگاه که امام به عنوان یک شعار مطرح کردند اغلب ازواقعیت تلخی در جامعه ی ما و یا همه ی جوامع اسلامی نشات می گرفت که آن واقعیت تلخ ،ساخته و پرداخته ی مستقیم و حساب شده ی دست استعمار بود آن واقعیت این بود که وقتی استعمارگران،نقشه های فتوحات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خود را طرح کردند،به یک مانع عمده بر خورد کردند وآن ،اعتقادات دینی ملت ها بود.[2]»

اما امام خمینی(ره)با آگاهی کامل نسبت به واقعیت های تاریخی راه حل مشکلات،بقاء استقلال وشعار نه شرقی ونه غربی در کشور را آمیخته شدن روشنفکران وتحصیل کردگان جدید با دین وایمان مذهبی ونیز آشنا شدن روحانیون با پیشرفت های علمی جهان،وتجربه ی روش های جدید می دانستند.

امام خمینی در این باره می فرمایند:

  «عوامل استعمار به ما که می رسند می گویند تیپ جوان و تحصیلکرده و دانشجو فاسد شده اند عقاید مذهبی و ملی خود را از دست داده اند و سر به بیراهه نهاده اند و چشم و گوش بسته مقلد بیگانگانند و به شما که می رسند می گویند مراجع و روحانیون خرافی و مرتجعند و واقعیات زمان را درک نمی کنند و متابعت از آنها سیر قهقهرایی و عقبگرد است و شرط تعالی و ترقی این است که از این عناصر فناتیک و امل و عقایدشان چشم بپوشیم و فاصله بگیریم ! ما و شما در این بین وظیفه داریم علی رغم خواست و کوشش تفرقه جویان و مستعمرین روابط معنوی و فکری خود را عمیقتر نموده و در هر حال تفاهم کنیم و متفقا با استفاده از تجارب و اطلاعات و نیروی یکدیگر موجبات ثبات و عظمت و سعادت و ترقی و تعالی خود را فراهم نماییم …شما جوانان تحصیلکرده مردان آتیه و فردا و رجال و شخصیتهای آینده اجتماعید باید بهوش و بیدار باشید و با تمامی عوامل عقب افتادگی و تفرق و ذلت ملتهای خود مبارزه کنید ….[3]»

مفهوم حوزه ودانشگاه

 «ما دو نهاد اصیل دانشجویی داریم. یکی متوجه به کسب علوم مربوط به فهم و تبلیغ دین و نوآوری در مباحث دینی و نوآوری در فهم مسایل روز و حادث شونده در زندگی است که این حوزه است و کارش عبارت است از تحقیق در مسایل دینی و فراگرفتن احکام الهی در همه شؤون زندگی، آن هم نه فقط در آنچه که مربوط به کُنج محراب یا خانه است بلکه در قلمرو وسیع زندگی بشر، این گروه این را باید یاد بگیرند، احکام جدیدش را تحقیق کنند، ناخالصی‌ها و ناسره‌ها را از آن بزدایند و آن را با زبان مناسب در هر جامعه‌ای و هر زمانی و هر مخاطبی به رساترین شکل ممکن به مخاطبین برساند. این وظیفه آن نهاد حوزه‌ای است و اسمش حوزه علمیه است. یک نهاد دانشجویی دیگر داریم که این نهاد ناظر است به اداره امور زندگی مردم منهای مسایل مربوط به دین، مردم معاش دارند، کسب دارند، راه دارند، ساختمان دارند، جسم دارند، شناسایی‌های گوناگون لازم است. تحقیق در امور زندگی مردم لازم است علوم مختلف و انواع و اقسام دانشها، برای بهتر کردن و راه انداختن زندگی مردم، وجود دارد. این نهاد هم مشغول فراگیری این دانشهاست که اینها را فرا بگیرد... و آنها را برای پیاده شدن در جامعه آماده کند. تحقیقات نو، دنیایی را جذب کند و خودش به نوبه خود، تازه‌هایی در این دانشها بیافریند و به بشریت عرضه کند. این هم یک نهاد دانشجویی دیگر[4]»

پس تعریفی را که می توان برای مفهوم دانشگاه داشت این است که با روش های تجربی وعقلی به تبیین پدیده های طبیعی می پردازد و از راه شناخت عالم وآدم درحوزه های علوم طبیعی وعلوم انسانی نظریه پردازی می کند.وحوزه های علمیه مراکز آموزشی که همه ی کارهای دانشگاه را  براساس تعلیم قرآن وسنت یاهمان دانشگاه معصومین شناخته می شود.

مفهوم وحدت حوزه ودانشگاه:

  منظور از وحدت حوزه ودانشگاه بنابرتعاریف مختلفی که از آن شده است اینطور می توان بیان کرد که:

«در نظام اسلامی،علم ودین پابه پا باید حرکت کنندهدف حوزه ودانشگاه یعنی این... موسسه علم ودین یک موسسه است وعلم ودین باهمنداین موسسه دوشعبه داردیک شعبه حوزه ی علمیه وشعبه ی دیگر دانشگاه ها باید این دو باهم مرتبط و خوشبین باشندباهم کار کنندازهمدیگر جدانشوندوازیکدیگر استفاده کنند[5]»

آنچه مطرح است این است که می بایست میان حوزه ودانشگاه وحدتی فرامحیطی ایجاد شودمهم این است فرهنگ دینی حوزه به دانشگاه وفرهنگ جدیددانشگاه درحوزه باشد واندیشه های این دو باهم مبادله شوندمنظور از وحدت حوزه ودانشگاه در اینجا اختلاط و امتزاج نیست، بلکه به معنای یک گونه عمل کردن و در یک مسیر قرار گرفتن است[6]» « وحدت فیزیکی مطرح نیست، بلکه مهم، آن تولیدات علمی است که این دو مرکز می‌توانند با هم همسو و هم‌جهت شدن منتشر و تولید کنند و بر اساس همان، جامعه اسلامی را پیش برده و در مدیریت آن سهیم باشند[7]»

پس نگاهی که می توان به وحدت حوزه ودانشگاه ما داشت این نیست که دانشجویان ما طلبه یا طلاب علوم دینی ما دانشجو شوندبلکه «علومی که حوزه های علمیه می خواهندفرابگیرنددانشگاهیان به آنها تعلیم بدهند،دین ومعرفت دینی راکه دانشگاهیان به آن احتیاج دارند علمای حوزه به آنها بیاموزند[8]» این یک نگاه تفکری ومبنایی است که باتعامل وتبادل هرچه بیشتر بین حوزه های علمیه ودانشگاه های ما در این عرصه ی جدایی دین از علم وسیاست ورهبانیت ها وعرفان های کاذب در دنیای مدرن مقدمه ای برای رسیدن به سر منزل مقصود وبازوان قوی برای نظام اسلامی وافراد این جامعه باشند.

هدف از وحدت حوزه ودانشگاه


 وقتی این دو بال و دو رکن موثردرجامعه ی اسلامی همچنان درحال حرکت وپویایی وهماهنگ باهم باشندسرمایه ای بسیار گران و با ارزش پدید می آید ونتیجه وهدف از این وحدت ایجاد جامعه ی اسلامی پیشرفته،جامعه ی الگو می باشدکه مردم جهان با نگاه به اوجرات پیدا کنند تا فکرتحول را در ذهن خودبگذرانند وایجادتمدن اسلامی که پیش روی جامعه وهدف اصلی جامعه ی اسلامی است حاصل می شود.

«اگر ما بتوانیم از تجربه «جامعه سازی جدید» که الان درگیرش هستیم موفق بیرون بیاییم یک رنسانس دوباره ای در جهان اسلام بلکه سراسر جهان اتفاق خواهد افتاد. معمولا برای ساختن یک فرد، چند دهه وقت باید گذاشت، با این که عمرش هم بیشتر از چند دهه نیست. اما پروژه پی ریزی یک جامعه جدید چند دهه طول می کشد. واحد زمان در روز، «ثانیه» است ولی واحد زمان در جامعه سازی حداقل «دهه» است.

باید بگوییم چند دهه برای ساختن جامعه و فرهنگ جدید کار کرده ایم. اگر ما بتوانیم در تجربه جامعه سازی دینی موفق شویم و این پروژه را درست پیش ببریم پی ریزی ساختمان کامل این جامعه، چند قرن طول خواهد کشید. چنان که دست کم 4 5 قرن روی تمدن غرب کار شد تا به اینجا رسید. اگر ما این پروژه را درست پیش ببریم بزرگترین پدیده هزاره اخیر اتفاق خواهد افتاد مسئول اصلی این پروژه، نسل سوم دانشگاه و حوزه و بخشهایی از حاکمیت هستند که با سرنوشت حوزه و دانشگاه سر و کار دارند[9]»

نتیجه


با وحدت کلمه بین حوزه ودانشگاه میتوان بین علم وعمل اتحاد ایجاد کرد و بین تفکر میان طالبانیزم و سکولاریزم بین سلطنت سنتی و دموکراسی غربی میان انزوای رهبانی شرق و شهوت پرستی غرب میان فقر و سرمایه داری افسارگسیخته وبین تهجر وقشری نگری راه سومی که راه خلاقیت،اجتهاد و نواندیشی درعین اصالت خواهی واصول گرایی و ارزش محوری که نتیجه ی آن همان تمدن اسلامی است حاصل شود(انشاء الله).  

 

[1] بیانات مقام معظم رهبری درجمع دانشجویان وطلاب29/9/68

[2] مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات،یاران امام به روایت اسناد(شهید آیت الله دکتر محمد مفتح)،اول،تهران،وزارت اطلاعات مرکز بررسی اسناد تاریخی،۱۳۸۲،ص چهل.

[3] صحیفه ی امام خمینی،ج2،ص177

Khamenei.ir[4] بیانات مقام معظم رهبری درجمع دانشجویان وطلاب24/9/72

[5] همان، بیانات مقام معظم رهبری درجمع دانشجویان وطلاب29/9/69

[6] مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات،یاران امام به روایت اسناد(شهید آیت الله دکتر محمد مفتح)،اول،تهران،وزارت اطلاعات مرکز بررسی اسناد تاریخی،۱۳۸۲،ص چهل

[7] ایسنا، وحدت حوزه ودانشگاه،۲۶  آذر۱۳۹۰

[8] بیانات مقام معظم رهبری درجمع دانشجویان وطلاب24/9/72

[9] ماه نامه معارف، آذر 1388، شماره 71(سخنرانی رحیم پوراذغدی بمناسبت شهادت دکترمفتح)