به گزارش مازند اصناف و به نقل از خبرگزاری فارس از آبادان، 20 فروردین سالروز شهادت عاشقانه سید شهیدان اهل قلم، سید مرتضی آوینی است که بر اثر انفجار مین در کربلای فکه به سالار راهش پیوست.
«سید» در طول حیات خود لحظهای از یاد خدا غافل نبود و در راه نزدیک شدن به معبود و آموختن راهش نیز جان گران خود را فدا کرد.
«آوینی» از لحظهای که اولین گلولههای ارتش بعث در خاک میهن فرود آمد خاک جبهه را بر سنگنمای کوچه و خیابان ترجیح داد تا روزهای پر فراز و نشیبی را در کنار ساکنان بهشت به سر کند.
سید شهیدان اهل قلم به هنگامی که دلیر مردان خاکش را دید که چگونه در مقابل گلولهها و ترکشهای کفر سینه سپر کردند، جملهای تاریخی را سرود و چه زیبا گفت: زندگی زیباست اما شهادت زیباتر، آری مرگ سرخ به مراتب زیباتر از زندگی سیاه است.
گرچه شهید آوینی در پس هنری که از خود بر جای گذاشت هنرهایی بسیار را ماندگار کرد، هنرهایی که تا ابد خاطره هشت سال مظلومیت یک ملت و یادگار هشت سال جوانمردی و جانبازی جوانان غیور یک مرز و بوم را زنده نگه خواهد داشت.
چه زیبا شرح داد، هبوط و طغیان و خود بنیادی را و چه زیبا به تصویر کشید عشق و جانبازی و شهادت را که با صدای خود ندای اللهاکبر خاکریزها را معنویت خاصی میبخشید و دل هر مسلمان را لبریز از طراوت جهادی میکرد.
امروز جای «سید مرتضی» و امثال سید بسیار خالی است، راوی فراوان است اما روایت از فتحی عظیم با صدای شهیدی زنده را دیگر در هیچ تریبون و سمفونی نخواهیم شنید.
شهید آوینی، حضور را برتر از حصول میدانست و تقوا را یگانه راه حقیقی کسب معرفت میخواند و حضور دل آگاهانه و متذکرانه را از لوازم تفکر حقیقی میدانست، زیرا که وی تفکر را جز به معنای تقرب نمیدانست.
سید مرتضی در سخنانی میگفت: تفکر حقیقی، همان تفکر حضوری است که ذکر است و ذکر نیز نه آن چنان است که به کوشش خود حاصل آید، حضور عین ذکر است و تقرب است و غفلت عین بعد است.
آوینی یکی از منتقدان جدی و پیگیر روشنفکری بود، وی پیوسته ابتذال و غربزدگی روشنفکری ایرانی را مورد نقادی تند و تیزی قرار میداد.
سید شهیدان اهل قلم، در جنگ هشت ساله تحمیلی بر ملت ایران تماماً کوشید تا چهره پلید غرب را بر این امت مظلوم نشان دهد و دست آخر نیز تا حدود زیادی به خواسته خود رسید.
مرتضی آرام نمیگرفت وی پس از ساخت مجموعه حزنانگیز شهری در آسمان به فرمایش مقام معظم رهبری، کار ساخت سری جدید روایت فتح را آغاز کرد.
وی در سال 71 همزمان با فعالیت گروههای تفحص جهت کشف و شناسایی پیکر شهیدان، تصاویر جدید این روایت را از فتحی بزرگ بازگویی کرد تا حقانیت این شهیدان و بیان مظلومیت آنها را به ضبط برساند.
سرانجام سید مرتضی آوینی در 20 فروردین 72 در همین مسیر پر خاطره و سرشار از عشق در کربلای فکه به یاران سفر کردهاش پیوست.
سید مرتضی قدمهای آخر را خود برنمیداشت بلکه بر بال فرشتگانی لیلی میزد که آمده بودند مرتضی را با خود به دیار دوست و در نزد رفیقان ببرند تا دیگر گلایه از زبان وی نشنوند که چرا من که تشریح کردم رفتن پرندهها را پس چه کس دست مرا خواهد گرفت و برد.