logo

کد خبر : 358
تاریخ خبر : 1392/09/15
 نقشه راه «تبدیل‌شدن به یکی مثل بقیه»
يادداشت

نقشه راه «تبدیل‌شدن به یکی مثل بقیه»

<p style='text-align: justify;'><span style='font-family: Tahoma;'>این بسیار مهم است که به توافق ژنو از این منظر یعنی از منظر اولا اعتراف ایران به اینکه یک کشور ویژه است و برای تبدیل&zwnj;شدن به یک کشور عادی باید مسیری طولانی از اعتمادسازی را طی کند و ثانیا در انتهای مسیر هم ایران چیزی بیش از تبدیل&zwnj;شدن به یک کشور &laquo;شبیه بقیه&raquo; به دست نمی&zwnj;آورد، نگریسته شود. </span></p>

به گزارش مازند اصناف و به نقل از بلاغ- توافق ژنو یک نقشه راه برای خارج‌شدن ایران از وضعیت ویژه و تبدیل‌شدن به یک کشور عادی در جامعه بین‌المللی و از جمله در معاهده NPT است. وقتی توافقنامه را به دقت می‌خوانید، داستان در واقع این است که ایران در این توافق پذیرفته است یک مورد ویژه و خاص محسوب شود و فعلا نباید با آن مانند دیگر اعضای معاهده رفتار شود. مطابق این توافقنامه در واقع تیم مذاکره‌کننده اذعان کرده است که ایران صرفا زمانی «یکی شبیه بقیه» خواهد شد که یک فرآیند طولانی‌مدت اعتمادسازی را ـ که شاید بیش از یک دهه طول بکشد ـ طی کند.


کل توافق ژنو، چه گام اول، چه گام‌های میانی و چه گام آخر، در واقع یک نقشه راه برای تولید اعتماد است. بر خلاف آنچه عموما تصور می‌شود فقط گام اول این توافقنامه، گام اعتمادساز نیست بلکه هدف تمام آن این است که آنقدر اعتماد تولید کند که مطابق آنچه در پاراگراف آخر توافقنامه آمده، در انتهای مسیر با برنامه هسته‌ای ایران «همانطور رفتار شود که با بقیه اعضای معاهده می‌شود».

این بسیار مهم است که به توافق ژنو از این منظر یعنی از منظر اولا اعتراف ایران به اینکه یک کشور ویژه است و برای تبدیل‌شدن به یک کشور عادی باید مسیری طولانی از اعتمادسازی را طی کند و ثانیا در انتهای مسیر هم ایران چیزی بیش از تبدیل‌شدن به یک کشور «شبیه بقیه» به دست نمی‌آورد، نگریسته شود.

این قلب توافق ژنو است. توافق اینگونه آغاز می‌شود که نخستین اتفاقی که باید برای ایران ـ که یک کشور ویژه است و به سبب عملکرد گذشته‌اش به آن اعتماد وجود ندارد ـ بیفتد، این است که باید روند پیشرفت برنامه‌اش متوقف شود و در موضوعات حساس مانند ذخیره مواد هسته‌ای، به عقب بازگردد. روح گام اول توافق این است که نخستین اتفاقی که باید بیفتد این است که این برنامه مشکوک نتواند از اینکه هست جلوتر رود و در برخی موارد ویژه مانند ذخیره مواد 20 درصد باید حتما نوعی عقبگرد وجود داشته باشد. این Halt در برنامه، نه به رسمیت شناختن چیزی است و نه پذیرفتن مشروعیت آن. این، تنها تولید زمان برای رسیدگی تفصیلی‌تر به این موضوع است که آیا می‌توان یک برنامه غنی‌سازی برای ایران تعریف کرد یا نه؟

دقیقا برخلاف آنچه دوستان مذاکره‌کننده می‌گویند این توافق هیچ حق ذاتی و انفکاک‌ناپذیری در زمینه غنی‌سازی را برای ایران به رسمیت نمی‌شناسد بلکه به صراحت می‌گوید اگر هم برنامه غنی‌سازی (و نه حق) وجود داشته باشد برنامه‌ای خواهد بود که 6 کشور برای ایران تعریف می‌کنند.

تیم مذاکره‌کننده در توافق ژنو این موضوع را نه تلویحا بلکه تصریحا پذیرفته است که حق غنی‌سازی ایران همان چیزی است که 6 کشور برای آن در گام نهایی –که آن هم بخشی از فرآیند بسیار طولانی مدت اعتمادسازی است- تعریف می‌کنند. منشأ حق غنی‌سازی در توافق ژنو اراده 6 کشور است نه معاهده NPT یا هر جای دیگر. درست به همین دلیل است که هم در مقدمه و هم در توصیف مشخصات کلی توافق نهایی گفته شده است که این برنامه باید به نحو دوطرفه (Mutually) و توافقی(Agreed)، تعریف (Define) شود؛ و این نه ادعا یا درخواست طرف غربی بلکه توافق دو طرف است! مطابق این توافق، اگر به هر دلیلی - از جمله به دلیل نداشتن یا اثبات نشدن نیاز عملی

(Practical need)- برنامه غنی‌سازی از جانب 6 کشور برای ایران تعریف نشود و توافقی بر سر یک تعریف مشترک صورت نگیرد ایران دارای حق غنی‌سازی نخواهد بود. حق ما چیزی است که تازه از این به بعد برای ما آن هم نه توسط حقوق بین‌الملل بلکه توسط قدرت‌های جهانی تعریف می‌شود.

ایران درگام اول پیشرفت برنامه را متوقف و برخی بخش‌های آن را به عقب بازمی‌گرداند، در گام دوم با هدف ایجاد اعتماد تلاش می‌کند قطعنامه‌های شورای امنیت را به نحو رضایت‌بخش پیگیری کند و در گام آخر هم می‌پذیرد که با آن به مثابه یک استثنا برخورد شده و در طول مدت زمان گام نهایی صرفا یک برنامه بشدت محدود شده و بشدت تحت نظارت داشته باشد.

منشأ این موضوع هم دقیقا این است که پیش‌فرض همه این مواد این است که ایران یک کشور ویژه است و خودش هم این موضوع را پذیرفته است. آنطور که در ژنو توافق شده، ایران یک کشور معمولی نیست که خودش بتواند براساس نیازهایش، براساس استراتژی امنیت ملی‌اش و براساس توان فنی و توجیه اقتصادی‌اش، تصمیم بگیرد که برنامه غنی‌سازی داشته باشد یا نه (مانند آلمان، هلند و...)... بلکه یک مورد خاص است که قدرت‌های جهانی درباره آن به سبب سابقه عملکرد، ماهیت نظام سیاسی و هدف‌گذاری‌های راهبردی‌اش در حوزه‌های ژئوپلتیک و داخلی، نگرانی‌های مشروع دارند و لذا این قدرت‌ها هستند که به ایران می‌گویند چقدر و تا کجا اجازه غنی‌سازی دارد. بند 4 توصیف توافق نهایی، در واقع هیچ چیز جز این نمی‌گوید که فرضا اگر هم یک برنامه غنی‌سازی برای ایران قابل تعریف باشد، این برنامه از حیث تعداد ماشین‌ها، درصد غنی‌سازی، نوع ماشین‌ها، مکان و میزان موادی که می‌تواند ذخیره شود (5 درصد) محدودیت‌های بسیار جدی داشته باشد. مطابق توافق ژنو، ایران باید این محدودیت‌ها را حفظ کند تا وقتی که 6 کشور بتوانند تایید کنند ایران تمام تعهدات خود در گام‌های اول، میانی (قطعنامه‌های شورای امنیت) و پایانی را به‌طور کامل و موفقیت‌آمیز پشت‌سر گذاشته است و تازه آن وقت ایران تبدیل به یک کشور معمولی می‌شود که باید دید 6 کشور می‌توانند حق غنی‌سازی برای آن تعریف کنند یا نه؟! این دقیقا و به صراحت تمام به این معناست که مطابق توافق ژنو این میزان اعتماد 1+5 به ایران است که برای ایران تولید حق می‌کند، نه عضویت ایران در NPT یا هر رژیم حقوقی بین‌المللی دیگر. اکنون آمریکایی‌ها از 20 ساله بودن زمان گام نهایی سخن می‌گویند. مقصودشان هم این است که رفتار گذشته ایران و ماهیت نظام سیاسی آن آنقدر غیرقابل‌اعتماد است که باید یک دوره زمانی بسیار طولانی را صرف اعتمادسازی بکند تا به عنوان یک عضو عادی در جامعه بین‌المللی پذیرفته شود. معلوم نیست که این زمان‌بندی همانطور که آمریکایی‌ها می‌خواهند توافق شود ولی صرف اینکه تیم مذاکره‌کننده، ایران را به عنوان یک «استثنا» و «مورد ویژه» پذیرفته و الزامات آن را هم قبول کرده است، مهم‌ترین و راهبردی‌ترین نکته‌ای است که درباره توافق ژنو باید بر آن انگشت گذاشت و از همگان بویژه آقای دکتر ظریف و دوستانشان دعوت به تامل در این باره کرد.