به گزارش مازند اصناف و به نقل از بلاغ-بخشی از ادعای دولت راستگویان مبنی بر ممنوع القلم بودن برخی از نویسندگان در دولت اصولگرایان، کمی راست است. اما نه آن گونه که اصلاح طلب نمایان افراطی به نفع خود مصادره میکنند. چرا که آنها در هیچ دولتی ممنوع القلم نبودهاند، بلکه همیشه قلمهای انقلابی و متعهدند که فراتر از تاب تحمل صاحب منصبان محافظه کار (چه مدعی اصولگرایی و چه مدعی اصلاح طلبی) بوده و ممنوع القلم شدهاند.
مگر نه این بود که در دولت پیشین -همچون دولت اصلاحات- تعداد قابل توجهی کتاب در وهن اهل بیت علیهم السلام و ارزشهای انقلاب به چاپ رسید و برای اسکار گرفتن یک فیلم ضد انقلابی و ضد وطنی، لابیگری دولتی صورت گرفت و بودجه بیت المال از کیسه دولت اصولگرا به جیب فیلمهایی سرازیر شد که بیشتر از همه کام اصلاح طلب نمایان افراطی را شیرین میکرد؟
اگر برخوردی انقلابی با امثال نشر چشمه فساد و فحشا صورت گرفت، نه از تدبیر دولت اصولنما، بلکه ناشی از روحیه متعهدانه و انقلابی آقای درّی؛ معاون وقت فرهنگی بود. کما اینکه دیدیم وزیر وقت، این روحیه را نتوانست تحمل کند و به جای وی کسی را گمارد که هنرش ممانعت از حضور ناشری انقلابی همچون «رسول آفتاب» در بیست و ششمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران، متقاعد کردن وزیر به عذر خواهی ناآگاهانه از چاپ یک کتاب ارزشی دفاع مقدس و صدور حکم بیمحکمه او در جلوگیری از چاپ مجدد آن بود. و یا کتاب «من مدیر جلسهام» که اختصاص به خاطرات یک اصولگرای عزل شده از دولت اصولگرایان داشت، در همان دولت اصولنما ممنوع الچاپ شد. و مدیرکل ارشاد تهران، در همان دولت، مؤسسه انقلابی رسول آفتاب را بایکوت کرد.
حالا به دور از انصاف است که جای دزد و داروغه عوض شود. مگر مشاور فرهنگی دولت چه کسی است که توانسته اینچنین قدرتمندانه فکر دولت را به کجراهه منحرف کند؟ تا جایی که به همه –بدون استثنا کردن هتاکان اهل بیت- چراغ سبز نشان دهد که سریعتر بنویسید، جای هیچ نگرانی نیست!
بهتر است دولت تدبیر بداند؛ این گونه اظهار نظرها تدبیر نیست. دولتی مدبر است که از تجربه دولتهای پیشین درس عبرت بگیرد. دولت دهم از دولت اصلاحات درس عبرت نگرفت و شد آنچه نباید میشد. عدول دولت از اصولگرایی، منجر به عدول مردم از اعتماد به آن جبهه شد و مثل بازی مارپله، چندین سال این جبهه را به عقب راند.
حالا هم سنتهای الهی همچنان پابرجاست. اگر دولتی به اشتباه، خود را سوار بر استر مُراد ببیند و با تکیه بر مشاییسم، اعتماد مردم را نسبت به وعدههای انتخاباتی و ارزشهای انقلابی به بازی بگیرد، سقوط به یکباره او از پلههایی که با زحمت طی کرده، حتمی است.
و اما درس عبرتی نیز شایسته بعضی اصولگرایان است که در زمان تصدی امور، به جای دفع وفاداران انقلاب و خوش رقصی در قبال زیاده خواهی معاندین و هتاکان به ارزشهای اسلام و انقلاب، کمی به جذب و تقویت جبهه خودی فکر کنند. دامنه جذب اصلاح طلبان را ببینید از کجاست تا به کجا! از سران فتنه گرفته تا خوانندههای وطن فروش. همین است که برای حمل سگهای زرد متنفر از ارزشهای مردم و انقلاب و دفن آنها در قطعه هنرمندان فرهیخته، ۱۰۰ میلیون تومان پول بیت المال را هزینه میکنندو از کرده خود شجاعانه به دفاع برمی خیزند.
اما شما با فرصت موقتی که مردم در اختیارتان گذاشته بودند، چه کردید؟
اعتماد مردم به جبهه اصولگرایی، سرمایه گرانقدری بود که صاحب اصلی آن انقلاب بود، نه شخص خاصی. لذا هرکه در سلب اعتماد سهمی داشت، به انقلاب خیانت کرد. ولو امروز پشیمان باشد که البته پشیمانی دیگر سودی ندارد!