به گزارش مازند اصناف؛ به نقل از ایرنا- سال ها بود که بساط قهوه خانههای سنتی در شهرها برچیده شده بود ؛ از آن قهوه خانه های سنتی که در فیلم های قدیمی و سیاه سفید ایرانی می دیدیم و پاتوق پیرمردهای محله محسوب می شد. همیشه یک قهوه چی سبیل کلفتی هم بود که چند تا نعلبکی و استکان کمرباریک را ماهرانه لای انگشتانش جا می داد و سر میز مشتری می آورد. میزهایی که گوش تا گوشش مردهای پیر و جوان نشسته بودند و در حالی که چپق یا قلیان می کشیدند ، با یکدیگر گپ می زدند و خاطره تعریف می کردند.
آن زمان ها حضور زنان و دختران در قهوه خانه ها قباحت داشت و قلیان فقط سرمیز آقایان چاق می شد و اگر خانه ای هم بود که در آن قلیان می کشیدند ، فقط کنار دست پدربزرگ ها و مادربزرگ ها جا خوش می کرد.
پسرها پیش پدرها سیگار یا قلیان نمی کشیدند و برادرهای کوچکتر پیش برادرهای بزرگتر. اگر یک روز هم پدر و مادر نگون بختی پیدا می شدند که دست پسر کوچکترشان سیگار می دیدند ، زمین و زمان را به هم می دوختند که « وامصیبتا ! پسرمان معتاد شده و راه مصرف تریاک را یاد گرفته است ».
اسباب دورهمیها
حالا اما اوضاع فرق زیادی کرده است . قلیان به اسباب دورهمی خانواده ها و دلگرمی جوان ترها تبدیل شده و اگر تنگش هم از نوع شیشه ای شاه عباسی باشد ، به جزیی از دکوراسیون خانه.
امروز جوان ترها ، بدون قلیان ، حتی یک قدم هم برنمی دارند. بزرگترها هم از همراهیشان لذت می برند. بچه ها هم آن گوشه ها نگاه می کنند تا حلقه ای کردن دود قلیان را از عموها یاد بگیرند.
چه برای پیک نیک رفتن مجردی و گردش در دل طبیعت و چه برای رفتن به خانه عمو ، عمه ، خاله و یا دایی ، بالاخره یک نفر در خانواده پیدا می شود که بخواهد برایش قلیان چاق کنی.
حالا دیگر بزرگ و کوچک و دختر و پسر ندارد. هر کسی کام قوی تری داشته باشد ، کلاسش از بقیه بالاتر است و به قول امروزی ها فاز بهتری می دهد.
همین جمعه پیش بود که همسایه روبه رویی ما قصد رفتن به یک پیک نیک جنگلی داشت. همه اعضای خانواده به همراه مهمانانشان حاضر شدند و لوازم مورد نیازشان را یکی یکی در صندوق عقب ماشین ها گذاشتند. از سیخ کباب و ذغال و کلمن آب و زیرانداز گرفته تا انواع خوردنی ها و تنقلات مسافرتی ، اما چیزی که بیشتر از همه دست به دست می شد ، قلیان های رنگارنگی بود که بین اعضای خانواده خودنمایی می کرد. نه یکی ، نه دوتا ، بلکه چند تا.
دختر همسایه می گفت: دایی جان قلیانتان را آوردید؟ مال ما نعنایی است با دو سیب شما جور در نمی آید.
آن یکی می گفت: تو رو خدا قلیان را ندهید دست احمد آقا ، آنقدر ذغال می ریزد که باید تنباکوی سوخته بکشیم. اصلا ما قلیان خودمان را می کشیم ، شما هم قلیان خودتان را بار بزنید.
مادر بچه ها اما مستاصل مانده بود که وسط این همه دعوا و تنگ های شیشه ای رنگارنگ ، قابلمه برنجش را کجای صندوق عقب ماشین بگذارد که قلیان کسی نشکند؟
مرگ بیشتر
۳۱ ماه مه هر سال را روز جهانی بدون دخانیات اعلام کرده اند. روزی که توسط کشورهای عضو سازمان بهداشت جهانی (WHO) در سال ۱۹۸۷ میلادی نام گذاری شد. طبق گفته همین سازمان ، سالانه حدود هشت میلیون نفر در سراسر جهان در اثر عوارض ناشی از مصرف دخانیات جان خود را از دست میدهند که از این تعداد پنج میلیون نفر ، مصرف کننده قلیان هستند.
آمار منتشر شده از سوی وزارت بهداشت هم نشان می دهد ، ۱۵ درصد از جوانان ۱۳ تا ۱۵ سال کشور به مصرف قلیان گرایش دارند که سالانه حدود ۳۵ هزار تن تنباکو را دود میکنند. این در حالی است که سن مصرف سیگار و قلیان در جوانان روز به روز پایین تر می آید و این موضوع در استان های گردشگر پذیری مثل مازندران شیوع بیشتری دارد.
به همین خاطر به سراغ یکی از فروشنده های مواد دخانی در قائمشهر رفتم تا ببینم بازار عرضه قلیان داغ تر است یا میزان تقاضا؟
بیشتر مشتریها دخترند
آقا رضا ، یکی از فروشنده های جوان دخانیات در قائمشهر است که مغازه کوچکی در خیابان اصلی شهر دارد و تمام قفسه های مغازه اش را به فروش سیگار ، قلیان و لوازم جانبی آن اختصاص داده است.
او می گوید: بیشتر از پنج سال است که در این خیابان مغازه دارم. خودم قلیان نمی کشم اما به کشیدن سیگار علاقه فراوان دارم. همه جور مشتری به مغازه ام می آید. از مرد و زن جوان و میانسال گرفته تا دختر و پسر جوان نوجوان و حتی بچه های زیر ۱۰ سال ، ولی همیشه مراقبم تا به بچه های خردسال ، سیگار و قلیان نفروشم ، حتی اگر بگویند برای پدرشان می خواهند.
این فروشنده دخانیات سود ناشی از فروش سیگار و قلیان را اندک می داند و می گوید: قیمت مواد دخانی ، مثل سایر کالاهای دیگر ، روز به روز در حال افزایش است و فروش آنها سود چندانی ندارد،
اما چون متقاضی زیاد دارد و تعداد مشتریها هر روز بیشتر می شود ، گردش مالی خوبی به همراه می آورد. در شهر کوچکی مثل قائمشهر بیش از ۱۵۰ مغازه فروش قلیان و سیگار وجود دارد که بعضی از آنها بسیار تخصصی کار می کنند. این مساله نشان دهنده میزان بالای تقاضا در شهر است.
آقا رضا ، کمبود مراکز تفریحی ، ورزشی و فرهنگی را علت اصلی روی آوردن جوانان به مصرف سیگار و قلیان می داند و می گوید: متاسفانه جوان های ما فضای مناسبی برای تفریح و سرگرمی و تخلیه انرژی ندارند و مصرف سیگار و قلیان را جایگزین تفریحات سالم کرده اند. حتی پارک های شهری ما هم به مکان مصرف دخانیات و مواد مخدر تبدیل شده است . شاید باورتان نشود ، بیشتر مشتری های ما دختر هستند. مصرف سیگار و قلیان اگر در میان دخترها بیشتر از پسرها نباشد ، کمتر هم نیست. سن مصرف خیلی پایین آمده و دخترها و پسرها دیگر از کشیدن سیگار یا قلیان در جمع خانواده خجالت نمی کشند و شاید همه اینها به این دلیل باشد که خانواده ها تربیت درست فرزندانشان را فراموش کرده اند.
این فروشنده مواد دخانی می گوید : بیش از ۹۰ درصد از محصولات دخانی تولید داخل کشور است و قاچاق سیگارهای خارجی هم با مشکل جدی مواجه نیست. به نظر من مدیریت تولید سیگار و تنباکو، بیشتر از منع کردن جوانان از مصرف دخانیات جواب می دهد. در کشورهای اروپایی قیمت سیگار بسیار بالاست ، اما در کشور ما ارزان بودن و در دسترس بودن ، باعث شده هر کسی به راحتی سیگار و قلیان تهیه کند و بکشد.
مکالمه ما به اینجا که می رسد ، یکی از مشتری های داخل مغازه که به گفت و گوی ما گوش می داد ، جلو می آید و چند کلمه ای با ما صحبت می کند. او که مردی نسبتا کهنسال است ، به ما می گوید: بازنشسته نیروی انتظامی هستم. به خاطر دیابت شدید کلیه هایم را از دست داده ام و هفته ای دو بار دیالیز می شوم. بارها به من می گفته اند که تریاک مصرف کنم تا قند خونم پایین بیاید،
اما من با بیش از ۶۵ سال سن ، حتی لب به سیگار نزده ام ، در حالیکه پسرم ۳۵ ساله است و سال هاست که سیگار می کشد. اوایل از من خجالت می کشید و سیگار کشیدنش را مخفی می کرد. یادم می آید اولین بار که دستش سیگار دیدم ، از خجالت و ترس رنگ صورتش پرید و به من و من افتاد ، اما به مروز زمان قبح ماجرا ریخت و حالا بعضی وقتها حتی از من می خواهد که برایش سیگار بخرم.
چیزی که مسلم است از ۲۰ سال پیش تا حالا ، روش تربیتی پدر و مادرها فرق زیادی نکرده ، اما جوان های ما دیگر آن جوان های سابق نیستند. شاید تا اینجای کار همه درست گفته باشند و نظراتشان با واقعیت های جامعه جور دربیاید ، اما گرایش جوانان به مصرف قلیان و سیگار ، جدای از لذت جویی های رایج و فراهم نبودن زیرساخت های فرهنگی ، حتما باید دلایل روانشناختی هم داشته باشد.
تقابل هیجانی
زینب ولیان ، کارشناس ارشد روان شناسی بالینی در این رابطه به ما می گوید: گرایش جوانان به کشیدن سیگار و قلیان دلایل مختلفی دارد که آنها را می توان به عوامل فردی ، خانوادگی و اجتماعی تقسیم کرد. سبک زندگی ، نحوه مدیریت و قدرت مقابله با مشکلات زندگی از جمله مهم ترین عواملی است که در این زمینه تعیین کننده است. از طرفی دیگر کنترل گری یا سخت گیری بیش از حد والدین و یا برعکس سهل گیری والدین هم می تواند موجب گرایش جوانان به مصرف دخانیات شود. در مقابل چنین والدینی ، فرزندان روش مقابله ای هیجان مدار را انتخاب می کنند تا از فضای ناامن خانه فاصله بگیرند و یا موضع خود را نسبت به بی تفاوتی پدر و مادرهایشان مشخص کنند.
او ادامه می دهد : شکی نیست که همه انسان ها ، هیجانات منفی ، اضطراب و تنش های روانی را تجربه می کنند. با مصرف سیگار و قلیان ، جوانان به بسیاری از این نیازهای هیجانی پاسخ می دهند. از طرفی دیگر همراهی با دوستان ناباب و نداشتن قدرت نه گفتن ، عدم خودآگاهی و میل به عقب نماندن از رفتارهای رایج در جامعه ، موجب می شود ، رفتارهای اجتماعی ناپسند به صورت اپیدمی درآمده و حتی به یک ارزش تبدیل شوند. این موضوع در افرادی که دارای اختلال هویت بوده و به دنبال ثابت کردن خود به دیگران هستند ، بیشتر دیده می شود. چنین افرادی دائما درحال انجام رفتارهای نمایشی و به دست آوردن تایید دیگران به سر می برند تا خلاءهای شخصیتی خود را بپوشانند.
الگوگیری نامناسب
این مدرس دانشگاه با اشاره به اینکه در بعضی از نقاط کشور ، قلیان جزو لوازم پذیرایی از مهمان محسوب می شود ، گفت: متاسفانه امروز قلیان و سیگار در شکل ها و طعم های متنوعی عرضه می شود که برای بسیاری از افراد وسوسه انگیز است ، تا جایی که مصرف آنها به قشر فرهنگی ، ورزشکار ، هنرمند و حتی دانشجویی کشور هم کشیده شده است.
وی افزود : ما تیم کوهنوردی را می بینیم که بعد از صعود به قله کمپ می زنند و قلیان می کشند. آنها در واقع می خواهند بعد از یک دوره تلاش و تحمل رنج صعود به خودشان پاداش بدهند. یا هنرمندان معروفی که در محافل دوستانه خود قلیان چاق می کنند و تصویر آن را استوری می کنند. البته در فیلم ها و سریال های تلویزیونی هم سکانس های متعددی که در آنها قهرمان فیلم یا سریال ، سیگاری بر لب گذاشته و در مقابل دوربین ژست می گیرد ، کم نیست. همه اینها می تواند به یک الگوی رفتاری نامناسب برای جوانان تبدیل گردد.
ولیان می گوید : سیگار و قلیان حتی در خوابگاه های دانشجویی دانشگاههای مطرح کشور هم به وفور یافت می شود.از طرفی در کافه ها و سفره خانه های سنتی ، قلیان به عنوان یک منوی اصلی معرفی و سرو می گردد. در دورهمی ها و پیک نیک های خانوادگی هم قلیان جزو لاینفکی از گردش و تفریح به شمار می رود و با افتخار در فضای مجازی به نمایش گذاشته می شود ، در حالی که برای به نمایش گذاشتن مصرف مواد مخدر، این همه آزادی عمل وجود ندارد و در مورد سیگار هم این تمایل کمتر دیده می شود.
اختلال عادتی
این کارشناس ارشد روان شناسی گرایش به مصرف سیگار و قلیان را یک اختلال عادتی توصیف می کند و می گوید: مصرف سیگار و قلیان به دلیل داشتن نیکوتین وابستگی جسمی و فیزیولوژیکی ایجاد می کند ؛ یعنی اگر کسی هم نخواهد سیگار و قلیان بکشد ، بعد از چند بار مصرف متناوب ، دیگر نمی تواند آنها را به راحتی کنار بگذارد.
وی توضیح می دهد : شخص مصرف کننده حالات خوشی را تجربه می کند که دلش می خواهد آنها را دوباره تکرار کند و به اصطلاح بعد از یک روز کاری خسته کننده به خودش پاداش بدهد. مصرف دخانیات ، نیاز لذت جویی ذهن را تامین می کند و فرد مصرف کننده ، ناخودآگاه در صدد تحریک این بخش برمی آید که اگر شرایط محیطی مناسب باشد ، این تحریک پذیری به صورت دائمی و با سرعت بیشتری اتفاق می افتد. متاسفانه اصل لذت جویی در جوانان امروز ، پررنگ تر از گذشته است و از آنجا که توانایی حل مساله را ندارند ، مصرف دخانیات می تواند تا حدودی دغدغه حل مساله را از آنها دور کند.
این روان شناس بالینی ، ناآگاهی برخی از والدین و عدم توانایی آنها در مهارت آموزی به فرزندانشان ، همچنین محدود بودن امکانات تفریحی و فرهنگی در جامعه را مهم ترین دلیل برای گرایش جوانان به مصرف دخانیات می داند و معتقد است : متاسفانه بسیاری از خانواده ها از دانش روان شناختی لازم بروردار نیستند و فضاهای مناسبی هم برای افزایش این آگاهی وجود ندارد. در نتیجه مهارت کافی برای آموزش به فرزندانشان و تقویت راهکارهای مقابله ای برای مشکلات زندگی و حل مسئله ندارند.
به اعتقاد این استاد دانشگاه ، پدر و مادرهای امروز به جای این که یک والد مسئول باشند ، می خواهند یک پدر و مادر خوب باشند تا آب در دل فرزندانشان تکان نخورد. والدین امروز عادت کرده اند ، قبل از اعلام نیاز فرزندانشان ، خواسته های آنها را برآورده کنند و به این ترتیب امکان هر گونه تجربه و آزمون و خطا را از آنها می گیرند. در نتیجه فرزندان برای خود ، حقوقی برابر با حقوق والدین قائل می شوند که این تفکر از اساس غلط و نادرست است.
وی تاکید می کند : عامل دیگر محدود بودن فضاها و امکانات تفریحی و فرهنگی است. در کشور ما برای رفتن یک دختر جوان به کافی شاپ یا سفره خانه سنتی که مجهز به امکانات لازم برای مصرف دخانیات هستند ، هیچ منعی وجود ندارد ، اما دوچرخه سواری در معابر شهری با نگاه های عجیب و غریب شهروندان مواجه می شود. بدون آنکه مدیران شهری فضای مناسبی برای این موضوع در نظر بگیرند. در ورزش های همگانی هم این مشکل وجود دارد و خانم ها معمولا با محدودیت های جنسیتی رو به رو هستند.
ولیان می گوید : از طرفی دیگر مواد دخانی ، ارزان قیمت و در دسترس هستند و هر کسی به راحتی می تواند آنها را تهیه کند. سیاست های یک بام و دو هوای مسئولان نیز به فراگیر شدن این مساله کمک زیادی کرده است. همه اینها باعث می شود که ارزش های فردی و اجتماعی ، جایگاه واقعی خود را از دست بدهند و جوانان از نمایش عادات بد رفتاری خود در مقابل دیگران ، شرمی احساس نکنند.
این کارشناس ارشد روان شناسی تاکید دارد : در چنین شرایطی ، کنترل و مدیریت عرضه و تقاضا هر دو لازم است. برای رسیدن به این هدف ، نگرش والدین و فرزندان باید تغییر کند که این اتفاق مستلزم انجام آموزش های فراگیر، ترغیب جوانان و خانواده ها به مهارت آموزی و برنامه ریزی مدون مدیران و مسوولان فرهنگی در همین راستاست. برای برون رفت از هر بحران اجتماعی باید راهکارهای علمی مقابله با آن بحران را شناخت و به کار بست. تنها در این صورت است که می توان ناهنجاری های اجتماعی را به ارزش های فراموش شده اجتماعی تبدیل کرد.