logo

کد خبر : 32599
تاریخ خبر : 1399/06/31
ز گهواره تا گور، تعزیه خوانم...
گپ‌وگفت با دلداده‌اي که هفت "شبيه خوان" دارد؛

ز گهواره تا گور، تعزیه خوانم...

<p><span style="font-size: larger;">&quot;گل آقا&quot; دلباخته سیدالشهدا، طی هفت دهه تعزیه خوانی، هفت اولاد روضه خوانِ عاشق، تقدیم مکتب اباعبدالله کرد.</span></p>

به گزارش مازند اصناف؛ شبیه‌خوانی یا همان تعزیه‌خوانی که از دیرباز از آیین‌های مرسوم عزاداری در شهرها و روستاهای مازندران محسوب می‌شد، جدا از این روزها و شرایط کرونایی، کمی کمرنگ شده است.

تعزیه یکی از جلوه‌های سوگواری مردمان این دیار در دهه‌های محرم و در ایام عزاداری سالار شهیدان است که به دلیل هم‌خوانی و تطابق آن با اعتقادات مذهبی و دینی، مورد توجه غالب عزاداران سالار شهیدان است که رنگ و بوی ویژه‌ای در استان مازندران دارد.

از گذشته شبیه‌خوانان پیشکسوت و نام آوری در شهرهای گوناگون استان مازندران این آیین بومی و محلی که ریشه در مذهب و ارادت مردمان دیار علویان به آقا اباعبدالله الحسین(ع) دارد، را زنده نگاه داشتند و سینه به سینه آن را به نسل‌های بعدی خود انتقال دادند.

این آیین ارزشمند و قابل تکریم، حالا و پس از سال‌ها به دلیل عدم حمایت از سوی مسئولان، نبود متولی و مرجعی برای آموزش علاقه‌مندان، کم میل شدن جوانان به این حرفه ارزشی، کاهش استقبال بانیان به دلیل مشکلات اقتصادی در مرز هشدار قرار دارد و باید مسئولان استانی، جدیت و همت مضاعفی را برای حفظ و احیای این سنت بی بدیل از خود، به خرج دهند.

استاد « مرتضی عظیمی» ملقب به «گل‌آقا» يكی از پيشكسوتان تعزيه و شبيه خوانی در استان مازندران از  شهرستان ساری است كه شاگردان بسياری را در اين شهرستان تربيت كرده است و به جامعه شبيه خوانی استان مازندران و كشور تحويل داده است.

 


وی اکنون 77 سال دارد و به دلیل کهولت سن و بیماری، در کنج خانه و در بستر بیماری به سر می‌برد، مورد بی مهری مسئولان قرار گرفته است و حالا پس از چند دهه تلاش و زحمت بی وقفه در احیا و بقای این آیین بومی مذهبی و ایرانی، از حداقل‌ حمایت‌ها نیز برخوردار نشده است.

ما برای دیدار این شبیه خوان ابا عبدالله(ع) راهی روستای زرویجان در چند کیلومتری ساری می‌شویم، در خانه‌ ساده‌اش باز است و با کسب اجازه وارد خانه‌اش می‌شویم، او پس از دقایقی به سختی و در حالی که به کمک واکر آرام آرام وارد اتاق پذیرایی شد، روی مبل ساده گوشه اتاق نشست و با صدایی شکسته اما رویی باز و گشاده، از ما استقبال کرد و با همه بیماری و کسالت‌اش، با تواضع و فروتنی‌اش، به گپ و گفت با ما نشست.


«عشق» از پیله‌های مرده هم پروانه می‌سازد

این تعزیه‌خوان پیشکسوت مازندران که حالا قدیمی‌ترین شبیه‌خوان در استان مازندران است، در گفت‌وگو با خبرنگار بلاغ  در معرفی و چگونگی ورودش به این حرفه می‌گوید: اینجانب مرتضی عظیمی مشهور به گل‌آقا عظیمی متولد سال 1323 از روستای ولویه در بخش چهاردانگه ساری هستم که از سن 7 سالگی به طور تصادفی به این حرفه مقدس مشغول می‌باشم.

وی افزود: در سن هفت سالگی بودم که گروهی تعزیه‌خوان به روستای ما آمدند و از آنجا که بچه‌خوان نداشتند، من داوطلب شدم و برای اولین بار تعزیه‌خوانی را با بچه‌خوانی در نقش بی‌بی سکینه آغاز کردم.

عظیمی خاطرنشان کرد: پس از خواندن شعرهای آیینی در زبانحال بی بی سکینه در این تعزیه، تعزیه‌خوانان از صدای من خوش‌شان آمد و این آغاز راهی طولانی در غلامی آقا اباعبداالله برای من بود.


ما را به عشق حسین آفریده‌اند

این شبیه‌خوان با سابقه در استان مازندران که حالا بغض راه گلویش را هم بسته است و صدایش کمی لرزان شده است؛ می‌گوید: در واقعیت من نذری امام حسین(ع) هستم، چرا که قبل از من، هر 4 فرزندی را که مادرم به دنیا آورده بود، فوت شده بودند و مادرم پس از تولد من، مرا نذر کرد و قنداق مرا به منبر تکیه روستای ما در ولویه سفلی چهاردانگه ساری بست.

وی که دیگر نمی‌تواند در برابر سرازیر شدن اشکانش از پشت پلک‌های بسته‌اش مقاومت کند، با صورتی خیس و صدای لرزان‌تر از دقایقی قبل، پس از چند ثانیه مکث و درنگ، با حالی منقلب ادامه داد: مادرم خطاب به امام حسین(ع) گفت: «این فرزندم نذر تو باشد و به گونه‌ای باشد که زنده بماند و زنده ماندن این فرزندم را از شما می‌خواهم.»

عظیمی بیان کرد: با عنایت امام حسین(ع) من زنده ماندم، اما پس از من، 4 تا 5 فرزند دیگر مادرم، همگی فوت کردند و بدین گونه من تنها فرزند مادرم از میان 9 فرزندی بودم که به دنیا آورد و زنده ماند.

وی که حالا با حرف‌هایش ما را هم متاثر و منقلب کرده است، به کمی عقب تر و به خاطرات کودکی‌اش گریزی می‌زند و اظهار کرد: من از همان کودکی و زمانی که هنوز تعزیه‌خوان نشده بودم، با وجود اینکه سواد نداشتم، وقتی محرم می‌شد، پس از برگزاری مراسم عزاداری و سینه زنی در تکیه روستای‌مان،بچه‌های همسن و سال خودم را جمع می‌کردم، در تکیه می‌نشستیم و با چوب و وسایل دم دست‌مان، علم درست می‌کردیم و سینه می‌زدیم.

این تعزیه‌خوان پیشکسوت مازندران با مرور خاطراتش، شانه‌های می‌لرزد و دقایقی آنچنان بغش گلویش را می‌بندد که توان سخن گفتن را از او می‌گیرد؛ پس از اندکی مکث، ادامه می‌دهد: ما در آن زمان از تکیه خارج می‌شدیم، به نیت زیارت در جایی جمع می‌شدیم، حسین حسین می‌گفتیم و مجددا به تکیه می‌آمدیم؛ همسایه‌های تکیه، برای‌مان چای و میوه می‌آوردند و از آن دوران به بعد، دیگر عشق به ابا عبدالله(ع) به دلم آمد و تاکنون این عشق در درونم پابرجا است.

این شبیه‌خوان با سابقه و دل سوخته استان مازندران متذکر شد: در آن زمان، اصلا تعزیه خوانی در روستای ما مرسوم نبود، گهگداری گروه‌های تعزیه به صورت رهگذری به روستای ما می‌آمدند و تعزیه می‌خواندند و می‌رفتند و مثل حالا نبود که در روستاها رواج داشته باشد و مردم با آن آشنا باشند.

عظیمی می‌گوید: یادم هست آن زمان شایعه بود که من به خاطر پول و اینکه مردم زیادی جمع می‌شوند و من دیده می‌شوم، دارم تعزیه می‌خوانم و اتفاقا من هر چه از سن 7 سالگی به بعد بزرگ‌تر می‌شدم، عشقم به امام حسین(ع) بیشتر می‌شد و علاقه‌ام روز به روز به تعزیه‌خوانی بیشتر می‌شد.

وی در ادامه خاطراتش از سال‌های نوجوانی و جوانی‌اش، اعلام کرد: در آن دوران که من مداحی می‌خواندم، مرثیه می‌خواندم و نوحه می‌خواندم، هم سن و سالانم مرا به تمسخر می‌گرفتند و می‌گفتند این چیزها اینجا مرسوم نیست که تو این کارها را می‌کنی و با همه این حرف‌ها، من علاقه‌ام به تعزیه خوانی با عنایت و توجه امام حسین(ع)، کم نشد.

این تعزیه‌خوان پیشکسوت مازندران گفت: بعدها که کمی بزرگ تر شدم و نزدیک به ایام ازدواجم که شد، رفتم و با وجود اینکه کسی هم به من مکم نمی‌کرد، برخی لوازم و وسایل تعزیه خوانی تهیه کردم، نه اینکه مثل حالا باشد در حد اینکه دستمالی به سر ببندیم و عبایی که به دوش بیندازیم و حتی یادم هست که کلاه خود را هم با کاسه فلزی درست کردیم و با همین امکانات حداقلی و دم دستی، به روستاهای مجاور می‌رفتیم و تعزیه می‌خواندیم.
 
 
دانلود فیلم


این شبیه‌خوان با سابقه و دل سوخته استان مازندران، ادامه داد: آن زمان وقتی که من به همراه گروه‌های تعزیه جهت اجرای تعزیه می‌رفتم، از عنایت امام حسین(ع) شعرها را همان طور که گوش می‌کردم، حفظ می‌کردم و به همین گونه همین‌طور ادامه ادامه دادم و 70 سال تعزیه خواندم.

عظیمی این جمله‌ها را که گفت، دوباره شانه هایش لرزید و اشک و بغض، سخنانش را قطع کرد؛ او که خود را مرید و مورد عنایت آقا اباعبدالله می‌داند، از این همه لطف و توجه سالار شهیدان، می‌شکند و پی در پی با یادو خاطرات آن روزها، اشک از چشمانش سرازیر می‌شود.


وی می‌گوید: طی این سال‌ها نزدیک به 100 نفر آموزش دادم و به همراه من تعزیه خوانی یاد گرفتند و حالا برای خودشان تعزیه خوان هستند و در شهرها و روستاهای مازندران به اجرای این آیین مذهبی طی ایام محرم و صفر می‌پردازند.

این مرید و غلام آقا اباعبدالله الحسین(ع) ادامه داد: خیلی از جاهایی که برای اجرای تعزیه می‌رفتیم، افرادی نزد ما می‌آمدند و ابراز علاقه برای یادگیری می‌کردند، ما استقبال می‌کردیم، آن‌ها را به همراه خود به تعزیه می‌بردیم و حالا خیلی از این‌ها برای خود تعزیه خوان شدند و گروه دارند و در نقاط مختلف استان مشغول اجرای مراسم هستند.

7 دهه تعزیه خوانی با 7 اولاد

این تعزیه‌خوان پیشکسوت مازندران بار دیگر پس از آنکه می‌گوید تمامی 7 پسر من تعزیه‌خوان هستند، بغض راه گلویش را می‌بندد و در ادامه با صدای لرزان می‌گوید: با وجود اینکه برای آن‌ها کار گرفتم اما از کارشان دست کشیدند و به خاطر عشق و علاقه وافر، در این حرفه مشغول به فعالیت هستند.

این شبیه‌خوان با سابقه استان مازندران اذعان کرد: همان‌طور که من 7 دهه تعزیه‌خوانی کردم، حالا فرزندانم و حتی نوه‌هایم همگی تعزیه ‌خوان هستند و حالا با لباس‌ها و تجهیزات خوب و امکانات مجهز، تعزیه می‌خوانند.

عظیمی با احوالی متاثر می‌گوید: من حالا بازنشست شدم، بیمار هستم و الآن 77 سال سن دارم و دیگر نمی‌توانم با این توان جسمانی و بیماری دیگر تعزیه بخوانم؛ متاسفانه دست‌وپایم توان ندارد و حتی نمی‌توانم راه بروم و نمی‌توانم به تعزیه خوانی بروم.
 

روزی آید که دلم هیچ تمنا نکند

وی در پاسخ به این سوال که شما از مسئولان و دستگاه‌های متولی چه انتظاری دارید؛ گفت: من اکنون بیمار هستم، حقوق و درآمدی ندارم، بیمه هم نیستم، متاسفانه کسی به ما کمکی هم نمی‌کند و حمایتی نمی‌شویم و حالا داریم به سختی زندگی می‌کنیم.

این تعزیه‌خوان پیشکسوت مازندران با تواضع مثال زدنی، ادامه داد: ما از مسئولان، توقعی هم نداریم، الان همه چیز گران شده است و زندگی سخت شده است و شرایط برای کمک به دیگران سخت شده است.

این شبیه‌خوان با سابقه استان مازندران که طی این سالیان از غرب تا شرق مازندران، از روستاهای دور دست گرفته تا شهرها و همچنین در سایر استان‌های کشور نظیر کرمان، تهران، مشهد، گرگان، گنبد، سمنان، دامغان و غیره، به اجرای تعزیه پرداخته است؛ می‌گوید: من طی این 70 سال، تشویق نامه‌ها و لوح‌های بسیاری در سوگواره‌ها و جشنواره‌های آیینی مذهبی استانی و کشوری دریافت کردم و حالا در استان مازندران، کسی قدیمی‌تر از من نیست و استادان پیشکسوت و برجسته‌ای در استان نظیر استاد حاج اکبر عابدپور از آمل، استاد مهدوی، استاد فردوسی، حاج قنبر، استاد محمود حسینی، استاد یحیی زاده بودند که به رحمت خدا رفته‌اند.


عظیمی در خصوص تفاوت اجرای مراسم تعزیه میان نسل قدیم و نسل جدید می‌گوید: ما در گذشته بدون چشم‌داشت به دستمزد یا درآمدی علیرغم نبود وسیله حمل و نقل و امکانات حتی به دور دست‌ترین روستاها می‌رفتیم، اما امروزه جوانان باید بانی باشد تا آن‌ها را دعوت کند تا به اجرای مراسم بروند.

وی افزود: ما در گذشته بدون بانی هم به عشق امام حسین(ع) برای اجرای مراسم تعزیه خوانی به روستاها و شهرها می‌رفتیم و آن زمان که ماشین نبود، یک ماه تا دوماه از زن و بچه و خانه‌مان دور بودبم و این روستا و آن روستا، تعزیه می‌خواندیم.

این تعزیه‌خوان پیشکسوت مازندران به مشکلات حال حاضر این حرفه و آیین قابل تکریم اشاره می‌کند و می‌گوید: آن قبل‌ترها ما بدون بلندگو و تجهیزات می‌خواندیم و خیلی هم استقبال می‌شد اما امروزه وقتی جوانان نسل امروز این حرفه با تجهیز برای اجرای مراسم می‌روند، همسایه‌ها اعتراض می‌کنند و می‌گویند صدای بلندگو ما را اذیت می‌کند.
 

عاشقی را چه نیاز است به توجیه و دلیل

این شبیه‌خوان با سابقه استان مازندران یادآور شد: ما در گذشته 10 روز پشت سر هم در یک مکان تعزیه می‌گرفتیم اما حالا دو روز که شد، همسایه‌ها اعتراض می‌کنند و گروه مجبور می‌شود محل را ترک کند.

عظیمی با بیان اینکه حالا با همه پیشرفت‌ها، تعزیه آفت زیادی دارد، گفت: متاسفانه مسئولان بالا دستی زیاد این حرفه را حمایت نمی‌کنند، اعتباری برای حمایت این حرفه وجود ندارد، تعزیه و تعزیه‌خوانان را دوست دارند اما آن چنان که باید حمایت نمی‌کنند، آن‌ها مراسمات تعزیه خوانی را تبلیغ نمی‌کنند، در تلویزیون اعلام نمی‌کنند که در فلان تاریخ در این شهرستان، تعزیه برگزار می‌شود، آموزشی برای علاقمندان جوان وجود ندارد و در واقع همکاری شاید و باید انجام نمی‌شود.

وی در پاسخ به این سوال که شما طی این‌سال‌ها که در نقش‌های گوناگونی از ائمه اطهار (ع) تعزیه اجرا کردید، کدام تعزیه خوانی را بیشتر علاقه دارید؛ اعلام کرد: من علی اکبر (ع) ‌می‌خواندم، بعدها حضرت ابوالفضل(ع)، حر و مسلم بن عقیل و امام حسین(ع) را هم خواندم، اما بیشتر از همه به تعزیه خوانی حضرت ابوالفضل (ع) و امام حسین(ع) علاقه و کشش قلبی دارم.

این تعزیه‌خوان پیشکسوت مازندران، در پاسخ به این سوال که طی این همه سال عرض ارادات به آقا ابا عبدالله چه کرامت و توجهی از ائمه اطهار دیدید؛ ادامه داد: اینکه من هم مثل سایر برادر و خواهرهایم فوت نکردم و زنده ماندم، اینکه با همه بیماری‌هایی که الآن دارم، زنده هستم، اینکه تمام فرزندانم تعزیه خوان هستند، اینکه با همه کاستی‌ها، و با وجود اینکه درآمد چندانی هم نداشتم، دستم جلوی کسی دراز نبود و از کسی چیزی نخواستم و حتی به چندین نفر کمک کردم اما کسی به من کمک نکرد، همه از برکات و کرامات غلامی سالار شهیدان طی این چند دهه بوده است.


این شبیه‌خوان با سابقه استان مازندران در پاسخ به این سوال که از امام حسین(ع) چه خواسته‌ای دارید؛ گفت: از ایشان می‌خواهم که فرزندانم را سلامت نگاه دارد، تا زنده هستم عنایتش به من قطع نشود و پس از مرگم هم در آن دنیا به داد من برسد.
 


خاک‌تان طعم عسل داشت، نمک گیرم کرد!

عظیمی که طی عمر 77 ساله خود برای یک بار مشرف به زیارت قبر امام حسین(ع) و علمدارش ابوالفضل‌العباس(ع) شده است؛ از سفر کربلا به ما گفت: پس از مشرف شدن به کربلا، هر چند لباس تعزیه نپوشیدیم اما در بین‌الحرمین هم تعزیه خوانی کردم.


وی افزود: پس از زیارت وقتی به هتل می‌آمدیم و موقع استراحت می‌شد، دلم طاقت نمی‌آورد و دوباره به حرم می‌رفتم و در کنار قبر امام حسین(ع) آرام می‌گرفتم.

باید بگوییم امام حسین (ع) و یاران با وفایش مهم‌ترین و بهتر است بگوییم تنها دلیل اجرای تعزیه است؛ اما فی‌الحال باید بگوییم در عرصه تعزیه که یک هنر ارزشی و برگرفته از آیین‌های کهن بومی این دیار است که بر اساس اعتقادات مذهبی اسلامی بنیان گذاری شده است، افسوس چند سالی است که دچار آسیب‌های جدی و بی‌مهری‌های مدیران و دستگاه‌های متولی است.

تعزیه در بین هنرهای آئینی، از جمله هنرهایی است که نمایش آن، در سرزمین ما، از پیشینه‌ای کهن و افتخار آمیز برخوردار بوده و درطول اعصار و قرون، با تمام دشواری‌ها و مشکلاتی که بر سر راه آن وجود داشته، توانسته راه خود را به سوی آینده بازگشاید.

نمایش ایرانی تعزیه به سبب ماهیت خاص خود در طول سده‌های متمادی گرایشی مردمی داشته و هنرمندان این رشته اغلب از میان مردمان کوچه و بازار و بصورت خودجوش بوده‌اند؛ اما با همه تلاش‌های تعزیه‌خوانان برای احیای این هنر معنوی و آیینی، به نظر میرسد هنوز تا نقطه مطلوب راه درازی در پیش است.

باید بگوییم بقای هنر شبیه خوانی نیازمند توجه و بررسی‌های دقیق و موشکافانه‌ای است تا نقاط ضعف و قوت آن آشکار شود، با تکیه بر اراده مصمم هنرمندان این رشته و پشتیبانی‌های جدی همراه با برنامه‌ریزی‌های بلند مدت و مناسب مسئولان امر، این هنر مذهبی آگاهانه و پویا می‌تواند به راه خویش ادامه دهد.

و من در راه بازگشت به این می‌اندیشم: 7 سالگی، 7 اولاد، 7 دهه تعزیه خوانی، 77 سال زندگی...

گفت‌وگو: مجتبی قربانی

انتهای پیام/