به گزارش مازند اصناف و به نقل از فارس، طی یکماه گذشته بحران در اوکراین در صدر تحولات بین المللی قرار گرفته به طوری که حتی مذاکرات ایران با 5+1 و حتی بحران سوریه نیز در سایه این مسئله قرار گیرد.
بحران زمانی آغاز شد که معترضان در اوکراین در اعتراض به عدم تصویب طرح همکاریای اقتصادی با اتحادیه اروپا توسط دولت این کشور به خیابانها آمدند و اعتراضاتی را در میدان استقلال کییف به راه انداختند، در دو سوی این درگیری روسیه و غرب قرار داشتند، دولت اوکراین به ریاست یانوکوویچ که مورد حمایت کرملین بود و معترضان طرفدار غربی که غالباً از بازماندگان دولت سابق متولد شده از انقلاب مخملین نارنجی رودروی یکدیگر صف کشیدند که رهبر آنها تیموشنکو نخست وزیر اسبق بود؛ این زورآزمایی خیابانی با توافقی میان دولت و رهبران مخالفان که با میانجیگری اتحادیه اروپا و روسیه درباره موافقتنامه همکاری تجاری در مسیر حل شدن و پایان مسالمت آمیز مرضی طرفین قرار داشت.
تنها ساعتی پس از آنکه رهبران مخالفان در میان جمعیت حاضر در میدان استقلال متن توافق با دولت را قرائت کردند به یک باره شهر کییف به آشوب کشیده شد و معترضان با حمله به نهادهای دولتی و نظامی عملاً کنترل شهر را به دست گرفتند و رئیس جمهور را وادار به فرار کردند. در این بحبوحه سفرهای مقامات آمریکایی و اروپایی هم به کییف افزایش یافته بود به گونهای که ظاهرا مقامات غربی سعی میکردند به معترضان نحوه مدیریت اوضاع را متذکر شوند. اما در میان آشوب و فتنهای که غربیها در اوکراین به آن دامن زدند نکته اینجا بود که در ابتدا غربیها با خوش بینی مدعی شدند که غربگرایان کنترل اوضاع را به دست گرفتهاند ولی به زودی دریافتند که در این آشفته بازار نئونازیها و جریانات نژاد هم روی اب آمده و موج سواری میکنند؛ مسئلهای که میتواند سرنوشت مردم اوکراین را در کوتاه مدت و حتی بلندمدت تحت تاثیر قرار دهد.
این گروهها که به واقع مصداق آنارشیستهای مدل 2014 هستند نه دولت وابسته به روسیه یانوکوویچ و نه دولت اسبق غرب گرا و نارنجی تیموشنکو را قبول دارند ولی غربیها با دمیدن در بوغهای رسانهای خود برای اینکه خود را پیروز نشان دهند، تاکید میکنند که پیروز ماجرا هستند ولی باید به خوبی بدانند که آنارشیستهای موجود مانند دوستان انقلاب مخملی خود نیستند.
در این میان روسیه در راستای سیاستهایش به قدرت رسیدن آنارشیستها در کییف را فرصتی تاریخی برای خود در نظر گرفته تا بتواند با جدا کردن بخشی از خاک اوکراین در شبه جزیره کریمه سیطره راهبردی خود بر دریای سیاه را تحکیم ببخشد و در همین راستا با برگزاری همه پرسی در تاریخ 17 مارس و اعلام نتایج آن در روز پس آن که با نتیجه 95 درصد آرا موافقت مردم شبه جزیره کریمه برای انضمام به خاک روسیه اعلام می کرد، این منطقه مهم را به خاک خود منضم کرد.
ولی در تاریخ 18 مارس یعنی در همان روز آمریکا اعلام کرد که نتایج همه پرسی را به رسمیت نمی شناسد و همچنین پیش از آن دیگر متحدین واشنگتن نیز اعلام کردند بودند که در صورت انجام همه پرسی در کریمه روسیه را تحریم خواهند نمود.
این اقدام آمریکا و غرب با برخی از اصول و تعهدات بین المللی در تعارض است، عدم به رسمیت شناختن همه پرسی توسط واشنگتن از یک سو با اصل حق تعیین سرنوشت توسط مردم شبه جزیره کریمه که اصلی عام الشمول در حقوق بین الملل است و صراحتاً در قضایای تیمور شرقی و صحرای غربی به رسمیت شناخته شده تعارض دارد.
از سوی دیگر آمریکاییها و دیگر کشورهای غربی همچون انگلیس و فرانسه در حالی اقدامات روسیه را خلاف حقوق بین الملل میدانند که خودشان سیاههای بلند بالا از نقض حقوق بین الملل دارند، آمریکا در ماجرای اشغال عراق، تحریمهای یک جانبه علیه ایران، دست داشتن در صدها عملیات کودتا، جاسوسی، حمایت از جدایی طلبان و تروریستها در اقصی نقاط جهان از آمریکای لاتین تا خاورمیانه هیچ گاه نمیتواند مدعی رعایت حقوق بین الملل یا داعیه دار حقوق بشر باشد. انگلیس هم رفتارش در مقابل مردم ایرلند شمالی یا درقبال جزایر فالکلند آرژانتین به همه نشان داد که دولت لندن چقدر به حقوق بین الملل احترام میگذارد و هرجا که منافعش اقتضا کند از زیرپا گذاشتن اصول حقوق بین الملل همچون احترام به مرزها یا حق تعیین سرنوشت دریغ نمیکند. فرانسویها نیز همچون دوستان آنگلوساکسون در الجزایر در اواسط قرن بیستم نشان دادند که چطور حاضرند با کشتار یک میلیون نفر به ملتی که میخواهد آزاد باشد حق تعیین سرنوشت ندهد یا در طی سالهای اخیر با حملات نظامی خود به لیبی، ساحل عاج و آفریقای مرکزی تنها به دنبال حفظ قدرت خود در قاره سیاه است.
کشورهای غربی که اکنون مدعیاند روسیه ناقض حقوق بین الملل است که خودشان در ابتدای بحران بدون توجه به حاکمیت اوکراین با حمایت از معترضان و حضور مقامات سیاسی خود در جمع تجمع کنندگان در میدان استقلال حاکمیت این کشور را زیر سوال بردند و وحدت ملی و سیادت سیاسی این کشور را خدشه دار کردند که زمینه تضعیف بیش از پیش این کشور را فراهم کرد. از طرفی دیگر با حمایت نسنجیده و فلهای از معترضان در خیابانها و تضعیف حاکمیت در کییف زمینه به قدرت رسیدن آنارشیستهایی را فراهم کردند که در بلند مدت منافع خودشان را نیز تهدید خواهند کرد. در همین زمینه ران پال از رهبران سیاسی جمهوری خواه در آمریکا بر این باور است که ایالات متحده در حال نابود کردن دموکراسی در خارج از مرزهای این کشور است و این اقدام با هزینه کردن میلیاردها دلار برای تغییر در خارج از این کشور انجام میدهد. وی معتقد است که دولت آمریکا میلیونها دلار در سازمانهای مختلف سرمایهگذاری کرده است تا در امور اوکراین مداخله کند و حالا کاخ سفید باید از مداخله در همهپرسی اخیر در کریمه و اعلام غیرقانونی بودن آن خودداری کند.
آنچه گفته شد اشارهای بود به این واقعیت که امروز به این دلیل کسی برای ادعاهای آمریکا و دوستانش درباره نقض حقوق بین الملل توسط روسیه و دولت ولادیمیر پوتین توجهی نمیکند که خود غربیها بارها با نقض اصول و رویههای بین المللی آنها را بی اعتبار کردند و هرجا که دلشان خواست آنرا زیرپا گذاشتند، غربیها سازمانهای بین المللی را به بازیچه اهداف خود تبدیل کردند و سازمان ملل، شورای امنیت، صندوق بین المللی پول، شورای حقوق بشر، آژانس بین المللی انرژی اتمی و دهها نهاد بین المللی را تبدیل به سازوکارهایی برای فشار به مخالفان خود در عرصه روابط بین الملل کردند که این رفتار عملاً این نهادها را از وجاهت قانونی انداخت و حالا شاهدیم که شواری امنیت سازمان ملل در بحرانهای مهمی چون سوریه و اوکراین تنها یک نظاره گر است که نقشی تشریفاتی دارد.