به گزارش مازند اصناف و به نقل از دانا، محمد نوروزی طی یادداشتی چنین نوشت: خیلی سخت است عده ای را در جامعه تحمل کنی که می خواهند مسیر مملکت را از راهی که منافع ملی و ارزشی در آن است منحرف کنند.
گاهی در فروشگاه های زنجیره ای، چرخ دستی فروشگاه را که هل می دهم یاد اصلاح طلبان افراطی و تجدیدنظرطلبان می افتم؛ همان چرخ هایی که همیشه میل دارند به سمت دیگری به غیر از مسیر مستقیم بروند. هر قدم که برمی داری باید مکثی کنی و به زور چرخ را به مسیر قبلی برگردانی.
داشتم فکر می کردم خیلی خوب بود مسئولانی که برای سیاست خارجه انتخاب می شوند یک دوره عزت اسلامی را می گذراندند؛ اما بیشتر که فکر کردم دیدم خیلی ربطی به کلاس و دوره ندارد؛ تفاوت آقایی و حقارت را همه متوجه می شوند.
نگاه مسئولان دستگاه دیپلماسی ما در سیاست خارجی یادآور داستان آن فیل در مثنوی معنوی است که هر شخصی از دیدگاه خود درباره آن نظر می داد؛ اما چون همه در محیط سربسته و تاریکی بودند و نمی توانستند حقیقت را آنطور که هست ببینند به حقیقت کجکی ملتفت می شدند.
البته امام گفته بود «تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند»؛ مطمئناً به خاطر زندگی پرزرق و برق برخی مسئولان است که آقایی و بزرگی را در ژست های دیپلماتیک و خوش آمد قدرت های مادی می بینند.
یک وقت هست که بخاطر زیاده خواهی دشمن صرفا یک حق مادی از مملکت اسلامی سلب می شود، یک وقت هم هست که ضمن سلب یک حق مادی ضربه ای به دین مردم وارد می شود.
تفکیک این دو از هم را مردم کشورمان متوجه شده اند؛ اما متاسفانه دستگاه دیپلماسی نمی خواهد از حرفی که آن ابتدا زده حتی اگر اشتباهش برای همه روشن شده باشد برگردد؛ بی توجه به اینکه این وسط عزت اسلامی است که رفته رفته لگدمال لجات ها می شود و خط قرمزهاست که نادیده گرفته می شود.
خوب است نزدیکان و اطرافیان آقای روحانی مروری حتی گذرا بر زندگی و منش شهدای جنگ 8 ساله داشته باشند تا خطوط قرمز را بهتر بشناسند؛ مثل شهید مرتضی جاویدی که وقتی به او گفتند: «برادر جاویدی، گردان شما در محاصره شدید دشمن است عقبنشینی کنید» گفت: «فرمانده من امام خمینی است و به دستور ایشان عمل میکنم و نمیگذارم احد بار دیگر در اسلام تکرار شود».
چقدر ضروری است برخی اطرافیان رئیس جمهور محترم بجای پز فیس بوک که برای مردم و حتی مسئولان دولتی غیرقانونی است وقتی می گذاشتند و تاریخ سیاسی اسلام را با دقت می خواندند تا حساب کار دستشان بیاید و متوجه شوند بزرگان دین مان در عین اینکه در سختی و محرومیت به سر می بردند عزت و مصلحت نظام اسلامی را با چیزی معاوضه نمی کردند.
واجب است در ایام فاطمیه همه مسئولان فیس بوکی تحقیق کنند که این تنها دختر پیامبر برای جلوگیری از ضربه به دین چه کردند.
شخصیت حضرت فاطمه زهرا(س) بسیار بزرگ تر از آن است که بخواهند به خاطر تکه زمینی به مسجد بروند و خطبه بخوانند بلکه اصرار ایشان برای گرفتن این حق ضربه برخی به دین و مخالفت با حکم خداوند بود. قانون ارث از سوی غاصبان خلافت نادیده گرفته شده بود و یگانه دختر پیامبر(ص) که ارث پیامبر فقط به ایشان تعلق می گرفت نمی توانست در برابر تجاوز به قوانین اسلامی کوتاه بیاید.
اما اصلاح طلبانی که محکم اطراف رئیس جمهور محترم حلقه زده اند تا مبادا جریان رقیب نیز سهمی در قدرت سیاسی کشور داشته باشد آنقدر وا داده اند که ثلمه به دین را نادیده می گیرند و با این غفلت شان صدای همه دلسوزان نظام و میهن را درآورده اند.
اگر بگوییم مسئولان سیاست خارجی هوش بالایی ندارند و نمی دانند خانم اشتون قبل از کودتای اوکراین به آنجا رفته و با مخالفان صحبت کرده، حرف درستی نیست؛ بالاخره شخصی که برای سطوح بالای سیاست خارجی مملکت انتخاب می شود باید فرقی با عموم افراد داشته باشد. بلکه بهتر است بگوییم سایه اصلاح طلبان افراطی بر دولت سنگینی می کند؛ همان مرفهانی که به زندگی سیاسی - اجتماعی امام نگاه نسبی دارند. از نظر آنها زمان، زمان حضرت امام نیست و باید با آمریکا آشتی کرد.
باید دوباره سخن تکان دهنده امام بزرگوارمان را یادآوری کنیم که می گفت کسانی که طعم نداری را نچشیده باشند تا آخر با ما نمی مانند.
هر چند برخی از ابتدا نیز با ما نبوده اند و در حصار تقیه ولایت، خود را انقلابی جا زدند.
کاش زمانی می رسید که پرده های تقیه برای همیشه بالا می رفت و حرف اصلی انقلاب، حرف اول دیپلماسی بود.
حضرت روح الله به برخی در آن روزها تشر زده بود که «فقرا و متدینین بیبضاعت گردانندگان و برپادارندگان واقعی انقلابها هستند»؛ اما چه می شد کرد که لازم بود سکوت به خاطر مصالح بزرگ انقلاب.
امام می دانست که برای برخی خانه وسیع حوالی ولنجک مهم است و این وسط سخن شهید جاویدی مربوط به زمان خودش است. نگاه نسبی به سیره امام غیر از این معنی ندارد! از دید اصلاح طلبان افراطی به سرکردگی آقای هاشمی الان اگر دم آمریکا را نبینیم مملکت فلج می شود.
جالب اینکه سند آقای هاشمی برای حرفهایش خوابی است که درباره امام دید و سعی کرد شعار مرگ بر آمریکا را حذف کند اما متاسفانه گویا این خواب باید تعبیر شود. این را از وادادگی برخی مسئولان می شود فهمید که آنقدر مملکت را بی در و پیکر در نظر می گیرند که زنی که با خیالی آسوده در کشورمان با هر که دلش می خواهد ملاقات می کند و آخرش هم هیچ کس چیزی را به گردن نمی گیرد.
هر وقت آمریکا حرف های تهدیدآمیزی علیه مان می زند می گوییم این بار دیگر مسئولانمان غیرتی می شوند و دلمان را به این خیالات خوش می کنیم؛ اما چند روز می گذرد و تنها چیزی که از مسئولان دستگاه دیپلماسی می شنویم این است که آمریکا خیالبافی نکند، آمریکا حرفی نزند که مجبور شود آن را پس بگیرد، و الفاظی نرم و لطیف از این دست.
خدا کند تنها تفاوت این بار با سستی های قبلی فقط این نباشد که مجلس بررسی کرد و گفت وزارت خارجه در زمینه دیدار اشتون با فتنه گران سستی و کوتاهی کرده، چرا که قطعا اگر تفاوتی نکند باز هم شاهد این سازماندهی ها و خیز تجدیدنظرطلبان و اصلاح طلبان افراطی برای اوکراینیزه کردن ایران خواهیم بود.
در پایان این وجیزه لازم است به دولتمردان این را گوشزد کنیم که تشرهای ما نیز تا سر به راه شدن سکانداران سیاست خارجه ادامه خواهد داشت تا شاید به مصالح انقلاب نیز بیندیشند.