به گزارش مازند اصناف؛ هفته دولت بهانه خوبی است برای افتتاح پروژههای نان و آبدار در استانها، اما عُرف سالهای اخیر و شاید هم قبلتر، پُر و پیمون نشان دادن لیست پروژههای افتتاحی است که چند سالی است این رسم تبلیغاتی به مازندران هم رسیده است.
آری، شاید بد نباشد اگر چیزی گیرِ استان نمیآید، لا اقل چیزَکی به مدیران، بچسبد؛ چه چیزی بهتر از افتتاح پروژههای دَمِ دستی، هر چند که به کار خیلیها هم نیاید، فقط مهم این است که بشود آن را در لیست افتتاحیهای امسال گنجاند و سطری به این ستون اضافه کرد!
مهم این است که پروژههای آن طرف و این طرف را به سمتی هدایت کنیم که تعداد آبرومندی از اعداد را در شهر و استان اعلام کنیم؛ هر چند آبکی باشد اما عدد ما را بالا میبرد، آخر این آمارها تراز مقایسه مدیران یک شهر است با شهر دیگر، مقایسه مسئولان یک استان است با استان دیگر! رقابت است دیگر، باید برنده شد، حالا کی پِیاَش را میگیرد؛ آمار است دیگر، یکی بالا یا یکی پایین، به جایی بر نمیخورد!
همین چند وقت پیش بود، چند روز قبل، آن همه خبرنگار جمع شدند تا ببینند استاندار چه عددی را اعلام میکند، تا شنیدند 886 پروژه، قانع شدند که تیترشان جور شده و همه با کمی پس و پیش کلمات تیتر زدند: "افتتاح 886 پروژه طی هفته دولت در مازندران".
آری، همه ما عادت کردیم به شنیدن عدد و رقم، هر چه بالاتر باشد، کیفمان کوکتر میشود، شاید فکر میکنیم مشکلات بیشتری از پیرامونمان حل میشود. اما این کمیت یک قربانی بیشتر ندارد و آن کیفیت است؛ کیفیتی که اینجا و در این سطح، معنایش پروژههای دندانگیر و کار گشا است، معنایش افتتاح پروژههای به قول معروف روی زمین مانده است؛ معنایش رضایت عمومی و اجابت مطالبات عمومی است؛ نه رضایت مدیر بالا دست!
کاری به این چند صد پروژه نداریم اما واقعا جای پسماند خالی، چند سالی است که در میان پروژههای افتتاحی از هفته دولت گرفته تا دهه فجر، خبری از افتتاح حتی یک کارخانه زباله سوز در استان نیست؛ صبر پشت صبر دپو شده، دیگر نزدیک لبریز شدن است؛ گفتیم امسال دیگر خبرش میآید، به یک پروژه هم راضی بودیم!
این همه پروژه ساخت کارخانه زباله سوز و کمپوست در شهرهای استان کلنگ زدیم، میلیاردها تومان پول پایش ریختیم اما آخرش که چی؟ زباله هامان را یا در ساحل دپو کردیم یا در جنگل؛ این چند ساله، گُلکاریهامان، استان را گلستان کرده است!
باورتان میشود از 886 پروژه حتی یک پروژه هم سهم پسماند نیست؛ آن هم پسماندی که دیگر، کارش از کار گذشته و آب هم از سرش گذشته است!
اصلا چرا این بحثها را میکنیم، همش نقد پشت نقد، کار میکنند نقد، کار هم نمیکنند نقد! هفته دولت است، همه دور هم شاد باشیم، چند ربان پاره کنیم، جشن بگیریم، چند تا بهبه چهچه بگوییم، از کیسه خلیفه که نمیبخشیم، تازه چند نفر هم دلشاد میشوند! پروژه، پروژه است دیگر، حال کارخانه پسماند باشد یا افتتاح یک دیوار!
مهم آن است که چند تا ربان، قیچی میشود!
مجتبی قربانی