logo

کد خبر : 27826
تاریخ خبر : 1397/03/02
نوبنیاد، جایی‌ که هر قدمی برداریم خدا می‌بیند
روايت فقر و کاستي از يک مدرسه کانکسي در حاشيه ساري؛

نوبنیاد، جایی‌ که هر قدمی برداریم خدا می‌بیند

<p style="text-align: justify;"><span style="font-size: larger;">مگر چه&zwnj;قدر شادکردن این بچه&zwnj;ها هزینه و همت می&zwnj;خواهد که در شهر من نیست! دلمان گرفت از این همه کاستی در بیخ گوش&zwnj;مان، همین حوالی است و ما بی&zwnj;خبر! شاید اینجا به چشم خیلی از مسئولان و خیران نمی&zwnj;آید. کسی کاری نمی&zwnj;کند. خدا باید کار خیر را ببیند. اینجا جایی است که هر قدمی برداریم خدا می&zwnj;بیند! باید از نزدیک سر بزنی تا ببینی چه قصه پر غصه&zwnj;ای است روایت 36 دانش&zwnj;آموز منطقه نوبنیاد در مدرسه&zwnj;ای کانکسی...<br /> </span></p>

به گزارش مازند اصناف؛ از شهر دور می‌شویم، همین حوالی، در 11 کیلومتری ساری، سراغ منطقه‌ای می‌رویم به‌نام نوبنیاد؛ از شواهد پیدا است نوبنیاد بر خلاف اسمش، بویی از نویی نبرده است و آسیب‌های فرهنگی و اجتماعی، دامان معصوم کودکان این منطقه را هم گرفته است...

در بدو ورود با نرده‌های آهنی و چند کانکس نیروی انتظامی برخورد و عبور کردیم. جاده‌‌ای که هنوز خاکی است و چند دقیقه‌ای طول نمی‌کشد که به مقصد می‌رسیم: " مدرسه دولتی سید جمال‌الدین اسدآبادی نوبنیاد".

 

در آهنی و ساده‌اش کجا، دیوارهای بلوکی کوتاه و فروریخته‌اش کجا، مدرسه‌های درون شهرمان کجا؛ نشانی از یک مدرسه نداشت؛ حتی تابلویی هم ندیدیم که بفهمیم مدرسه است. وارد محوطه‌اش می‌شویم، یک حیاط بزرگ که زمین بازی‌اش یک زمین پر از علف‌هاست با چهار تا آجر که دو دروازه از زمین فوتبال بچه‌ها است؛ یکی از بچه‌ها می‌گفت: دیوار مدرسه‌مان خیلی کوتاه است، وقتی بازی می‌کنیم توپ به این طرف و آن طرف می‌افتد. زمین بازی‌مان هم پر از علف است. تیردروازه نداریم. توپ هم نداریم. برای ما توپ بیاورید ما بازی کنیم.

*چهره‌های معصومی که از حداقل‌ها محروم‌اند!

از کنارش عبور می‌کنیم و به دبستان نزدیک می‌شویم، یا بهتر بگوییم به سراغ چند کانکسی می‌رویم که نامش مدرسه شد، حتی فراتر از مدرسه، خانه‌ای برای 36 دانش‌آموز نوبنیاد!

از در وارد می‌شویم، صدای بچه‌ها می‌آید و آموزگاری که مشغول تدریس است؛ سه کانکس، سه کلاس در مقطع ابتدایی، روی در کلاس‌ها نوشته شده است: " کلاس اول و دوم"، " کلاس سوم" و "کلاس چهارو پنجم"؛ گویی به عقب برگشته‌ایم، خیلی عقب‌تر از سن‌مان؛ کلاس‌های مختلط از دختر و پسرهای دانش‌آموز، نیمکت‌های ساده قدیمی برایمان مشاهده بارز نوستالژی کودکی‌هامان بود، این‌بار واقعی واقعی نه در فضای مجازی! برخی‌ها حتی با دمپایی سر کلاس آمده بودند، برخی‌ها هم روپوش نداشتند، چهره‌های معصومی که از حداقل‌ها محروم‌اند؟!

 

 

کافی‌است برای اثبات این ادعا، سری به حیاط مدرسه می‌زدیم، وجود تنها یک شیر آب آشامیدنی و خالی بودن جای مابقی آن‌ها حاکی از شاید دزدیده شدن مابقی شیرها و به‌قول یکی از بچه‌ها، به صف ایستادن برای نوشیدن جرعه‌ای آب باشد، کمی دورتر هم، دو کانکس وجود دارد که روی یکی‌شان پسرانه و دیگری دخترانه نوشته شده است.

*روایت قصه پر غصه‌ای 36 دانش‌آموز منطقه نوبنیاد

عجیب است اما خبری از نمازخانه هم نیست؟! پرسیدیم، جوابی که شنیدیم این بود: "فضایی برای نمازخانه نداریم". واقعا از میان میلیون‌ها میلیون، کمک‌های مردمی و احسان خیرین شهرمان، سهم این دانش‌آموزان چیست؟ یک سفر جهادی، برای ساختن یک نمازخانه، کار دشواری نیست؟

باید از نزدیک سر بزنی تا ببینی چه قصه پر غصه‌ای است روایت 36 دانش‌آموز منطقه نوبنیاد در مدرسه‌ای کانکسی، که جدا از آسیب‌های فرهنگی و اجتماعی، جدا از داشتن پوشاک و تغذیه مطلوب، حتی از حداقل‌های آموزشی و محیط مطلوب برای آموختن دانش محروم‌اند؟

آری، فاصله از زمین تا آسمان است وقتی می‌بینیم مدرسه‌ای در شهر هوشمندسازی شده است، اما همان موقع، برخی از دانش‌آموزان مناطق محروم در حاشیه شهرمان، از حداقل‌ها محروم‌اند؟!

به‌راستی، تفاوت دانش‌آموزانی که در مرکز شهر و در مدارس غیرانتفاعی درس می‌خوانند، با این دانش‌آموزان چیست و چرا در شرایطی که طبق قانون، باید امکانات و تجهیزات و محیط آموزشی در سایه امن عدالت برای همه دانش‌آموزان دیار سبزمان فراهم شود، اما تعدادی باید در شرایطی سخت، روزگار تحصیلی را سپری کنند؟

دانش‌آموزانی که از یک سو به‌دلیل آسیب‌های فرهنگی و اجتماعی، غالبا در حضانت بستگان پدری و مادری خود هستند، از سویی دیگر بعضی‌هاشان، بعد از محیط آموزشی، کودکان کار می‌شوند، باید شرایط تحصیلی‌شان هم نظیر سایر اتفاقات زندگی‌شان سخت بگذرد؟!


دین ما اسلام است و شاید رایج‌ترین شعار دین‌مان عدالت اجتماعی و برادری و برابری است، آری، کودکان نوبنیاد هم، فرزندان این سرزمین‌اند، در این دیار به‌دنیا آمده‌اند، نفس می‌کشند، تحصیل می‌کنند، یاد می‌گیرند و رفتار می‌کنند. 

*حمایت‌ها واقعا کافی نیست...

نجفی که چند سالی‌ است در این مدرسه تدریس کرده است و به‌تازگی هم به‌عنوان مدیر این دبستان معرفی شده است، در خصوص وضعیت تحصیلی و دانش‌آموزان این دبستان می‌گوید: غالب این دانش‌آموزان در خانواده‌های آسیب زندگی می‌کنند، اما نباید فرزندان‌شان هم آسیب ببینند و همان سرنوشت را دنبال کنند.

وی ادامه داد: خیلی از این بچه‌ها، پدر و مادرهاشان کنارشان نیستند، تحت حضانت پدربزرگ و مادربزرگ‌هاشان هستند، برخی‌ها از حداقل خوراک و پوشاک محروم‌اند، هرچند ما تا جایی که دستمان برمی‌آمده، تأمین کردیم، اما واقعا کافی نیست...

به گفته مدیر این دبستان، 36 دانش‌آموز در این دبستان مشغول تحصیل هستند که تعداد 7 نفر از آن‌ها، فاقد شناسنامه هستند و به همین دلیل، در خصوص تهیه کتاب و ارائه مدرک تحصیلی با مشکل مواجه هستیم و فقط این‌ها در این مدرسه تحصیل می‌کنند، بی آنکه مدرکی دریافت کنند.

نجفی ابراز امیدورای کرد با تمهید راهکاری ویژه برای این دانش‌آموزان از سوی مسئولان، بتوان حداقل یک کد تحصیلی بگیریم تا بتوان از طریق آن نسبت به ثبت‌نام، ارائه مدرک و تهیه کتاب، اقدام کرد.

وی با اشاره به فضای کوچک تحصیلی در این مدرسه، گفت: یا باید یک یا چند کانکس به این فضا افزوده شود و یا مدرسه جدیدی ساخته شود. البته پیگیر ساخت یک مدرسه شبانه‌روزی هم بودیم که گویی، با مشکلاتی مواجه است که در نهایت نمی‌شود.


مدیر دبستان اسدآبادی نوبنیاد با بیان اینکه جذب معلم در این منطقه از شهر با توجه به مشقت‌های خاص آن واقعا سخت و دشوار است، اظهار کرد: هر چه سعی کردیم یک معلم جدید خانم برای دخترهای دانش‌آموز جذب کنیم کسی قبول نمی‌کرد اما در نهایت با توجه به نسبت فامیلی یک آموزگار خانم با یکی از آموزگاران این امر محقق شد.

نجفی ادامه داد: ما معتقدیم باید با مدیریت صحیح برای وقت‌های خارج از مدرسه این دانش‌آموزان نیز برنامه‌ریزی کرد تا ذهن آن‌ها را از هرگونه آسیب اجتماعی دور نگاه داشت. باید به آن‌ها آموخت راه‌های دیگری برای کسب درآمد و زندگی وجود دارد.

به گفته وی، ما در این دبستان نمازخانه نداریم تا بتوانیم ارتباط با خدای این دانش‌آموزان را تقویت کنیم. شاید خیلی‌هاشان نتوانند در خانه‌هاشان این موضوع را تجربه کنند و ما باید برای خیلی از موضوعات خارج آموزشی این دانش‌آموزان برنامه و طرح داشته باشیم تا از انحراف تک تک این فرزندان پیشگیری کنیم.

مدیر دبستان سیدجمال اسدآبادی تصریح کرد: شاید اینجا به چشم خیلی از مسئولان و خیران نمی‌آید. کسی کاری نمی‌کند. خدا باید کار خیر را ببیند. اینجا جایی است که هر قدمی برداریم خدا می‌بیند!

*نیازمند کمک خیران هستیم

ام‌البنین محمدی مدیر آموزش و پرورش ناحیه دو ساری در پاسخ به سوال خبرنگار ما در خصوص جذب کمک خیران برای رفع کم و کاستی‌های مشهود در این دبستان، اظهار کرد: بخاطر تعداد کم دانش‌آموزان و وضعیت اجتماعی و آسیب‌های فرهنگی موجود در این منطقه، اقبال عمومی و رغبت خیران برای حمایت وجود ندارد.

وی تصریح کرد: آسیب‌های فرهنگی این دانش‌آموزان بیشتر از سایر آسیب‌ها است و باید با همت و تلاش جمعی، از تمام ظرفیت‌ها برای پوشش خلأهای موجود گام برداشت.

مدیر آموزش و پرورش ناحیه دو ساری در خصوص اینکه آیا با توجه به کمبودهای مشهود امکانات و محیط آموزشی در این مدرسه، امکان انتقال این دانش‌آموزان به یکی از مدارس نزدیک حوزه شهری وجود دارد یا خیر، پاسخ داد: برای انتقال این دانش‌آموزان هم فکر شده است. اما نیاز به سرویس روزانه رفت‌وبرگشت داریم، هزینه ایاب و ذهاب هم یک چالش ما است. گاهی از کمک‌های خیران بهره‌مند می‌شویم اما این موضوع دایمی و ثابت نیست و نمی‌توانیم برای این موضوع، روی آن حساب کنیم؛ از طرفی هم، خانواده‌های این دانش‌آموزان نیز با موضوع انتقال مقاومت می‌کنند.


سیدکلثوم حسینی معاون آموزش ابتدایی آموزش و پرورش ناحیه دو ساری نیز با بیان اینکه در سال گذشته، تعویض مدیریت، افزایش تعداد قانونی آموزگار و تخصیص یک مددکار خاص با اجازه ورود حتی به منازل این دانش‌آموزان از اقداماتی بود که برای بهبود اوضاع آموزشی انجام شد، ادامه داد: مدرس آموزش خانواده نیز برای آموزش خانواده‌های این دانش‌آموزان در نظر گرفته شد و خوشبختانه با استقبال خیلی خوب خانواده‌ها همراه شد.

*ورود به منطقه نوبنیاد باید دلی باشد

وی افزود: واقعا خیلی از این بچه‌ها در روزهای اول، آموزش‌های اولیه هم را نمی‌دانستند. با وسایل ابتدایی شخصی و نظافت نظیر مسواک، لیوان و صابون بیگانه بودند و تلاش کردیم تا برخی از این نیازها را مرتفع کنیم. واقعا این بچه‌ها از نازل‌ترین چیزها بی‌بهره‌اند؟ مثلا یک سرویس بهداشتی مناسب ندارند،تا جدا از امکانات بهداشتی مطلوب، آن‌ها را از هم به‌طور مناسب تفکیک کرد.

معاون آموزش ابتدایی آموزش و پرورش ناحیه دو ساری با بیان اینکه خیلی از بچه‌ها از آن‌جا که تحت حضانت بستگان خود هستند، نظم در آمدن به مدرسه ندارند، همکاری خانواده‌ها را نداریم تا بچه‌ها درگیر درس و تحصیل‌شان شوند، به‌موقع مدرسه بیایند و یا حتی به لباس و تغذیه بچه‌ها برسند.

حسینی تأکید کرد: کار در اینجا، کار دل است و ورود به اینجا باید دلی باشد، هرچند استقبال و رغبت خیران برای حمایت از این دبستان، به‌دلیل شرایط فرهنگی این منطقه، کمرنگ است.

قبل رفتن، با یکی از معلمان این مدرسه به گپ‌وگفت پرداختیم، از عشقش به شغل آموزگاری و مشقت کار در مدارس این چنینی حرف زد. او از سوء تغذیه این بچه‌ها گفت. از امکانات ناچیز آموزشی و عدم بهره‌مندی این دانش‌آموزان از یک فضای آموزشی مناسب گلایه کرد. او ادامه داد: لوازم‌التحریر نداریم. کتاب آموزشی نداریم. چند تا از این بچه‌ها شناسنامه ندارند و به‌همین دلیل نمی‌توانیم در سامانه ثبت‌نام کنیم و مشکل کتاب درسی هم داریم.



*نمی‌دانیم گوشه شهرمان چه خبر است/کمی به خود بیاییم
واقعا دلمان گرفت. دلمان گرفت برای ندیده شدن این بچه‌ها از سوی خیرین و مسئولان. دلمان گرفت از این همه کاستی در بیخ گوش‌مان، همین حوالی  است و ما بی خبر، شرمنده شدیم از شکم‌های سیرمان، در حالی‌که همین نزدیکی، هستند کودکانی که گرسنه سر به بالین می‌گذارند.

دلمان سوخت از اینکه برای دست به خیری هم باید دیده شوی! دلمان سوخت از نگاهی که می‌گفت بین این دانش‌آموزان و دانش‌آموزان شهرم، تفاوت است.

در پایان این سفر یک‌روزه  و در راه بازگشت این جمله از ذهنم عبور می‌کرد که مگر چه‌قدر شادکردن این بچه‌ها هزینه و همت می‌خواهد که در شهر من نیست! چه راحت می‌شود دل این بچه‌ها را شاد کرد. چه ساده می‌گذریم. چه ساده نمی‌بینیم. چه ساده می‌خوریم، می‌پوشیم، خرج می‌کنیم، نمی‌دانیم گوشه شهرمان چه خبر است؟!

بی شک همت و توان مسئولان، خیران، نهادهای ذیربط نظیر آموزش‌وپرورش، بنیاد مسکن، نوسازی و تجهیزات مدراس، بهزیستی، بسیج سازندگی، ارگان‌های دولتی و حتی آحاد مردم خیلی بیشتر از آرزوی این بچه‌ها است!

ساخت یک مدرسه برای نوبنیاد شاید تکلیف تک تک ما است که کوتاهی ما بی شک ظلم بزرگی است در حق فرزندان معصوم گوشه‌ای از شهرمان!


*********************

گزارش: مجتبی قربانی

********************