logo

کد خبر : 2723
تاریخ خبر : 1392/12/13
 ماه عسل اصلاح طلبان در استانداری/ خیز بلند تندروها برای تصاحب دانشگاه ها

ماه عسل اصلاح طلبان در استانداری/ خیز بلند تندروها برای تصاحب دانشگاه ها

<p style='text-align: justify;'>&nbsp;<span style='font-family: Tahoma;'>تعدادی از اصلاح طلبان دانشگاه مازندران با محوريت رئيس سابق دوران اصلاحات این دانشگاه و با هماهنگی یکی از معاونین استانداری برای به کرسی نشاندن کریمی مله در دانشگاه مازندران با استاندار نشستی داشتند.</span></p>

به گزارش مازند اصناف و به نقل از بلاغ؛عملکرد پرحاشیه و افراطی وزارت علوم دولت اعتدال طی چندماه گذشته باعث شده تا تنها به فاصله چند روز پس از عزل و نصب ها، چهره های تندروی اصلاح طلبان با مطرح کردن خود از احتمال ریاستش بر مهم ترین دانشگاه استان سخن بگوید.

 
بر اساس اخبار موثق در این راستا تعداد 10  نفر از اساتيد اصلاح ‎ طلب دانشگاه مازندران با محوريت رئيس سابق دوران اصلاحات این دانشگاه و با هماهنگی یکی از معاونین استانداری که اخیرا ملاقات هایی با عناصر افراطی حزب منحله مشارکت در دفتر کارش داشته با استاندار نشستی داشتند تا مقدمات به کرسی نشاندن کریمی مله را در دانشگاه مازندران آماده کنند.
این معاون استانداری برای اینکه حق مطلب را برای اصلاح طلبان در استان به جای آورد،بر خلاف مشی اعتدال، مصرانه پیگیر به کرسی نشاندن کریمی مله در ریاست دانشگاه مازندران از دستگاه های امنیتی کشور شد!
جمع آوری 300امضا از بین جمع10هزار نفری دانشجویان دانشگاه مازندران و ارسال آن به وزیر علوم از دیگر اقدامات این افراد برای جلب نظر مقامات استان بود تا بتوانند به هدف خود برسند.
كريمی مله  که لحن اظهاراتش در جمع دوستان نشان میدهد برای ریاست دانشگاه مازندران لحظه شماری میکند در جمعی اظهار داشته است: «ریاستم بر دانشگاه مازندران به تصمیم مسئولان اصلاح طلب بستگی دارد و با توجه به اینکه در سالهای گذشته تلاشهای زیادی در حوزه علمی و پژوهشی داشته ام؛ تمایل و علاقه زیادی از سوی دانشجویان واساتید مختلف برای این مسئله وجود دارد».
این در حالی است که در دانشگاه مزبور اين استاد را عنصری سياسی ميشناسند و حتی دانشجويان و اساتيد دانشگاه  وی را به جای یک استاد دانشگاه، بیشتر به عنوان یک چهره سیاسی و تندرو می شناسند.
این دانشیار رشته ی علوم سیاسی هرچند سالهاست در دانشکده حقوق و علوم سياسی دانشگاه مازندران به تدریس می پردازد اما در میان دانشجویان این دانشگاه وجهه علمی قابل توجهی ندارد و بعضا به سبب برخی اظهارات سیاسی و حمایت صرف از اصلاح طلبان شناخته می شود.
حجت ‎ الاسلام دکتر فخرالدین اصغری آقمشهدی دانشیار رشته حقوق خصوصی دیگر نامیست که برای تصدی دانشگاه مازندران در این درخواست به چشم میخورد.
تغییر رئیس دانشگاه صنعتی بابل و دانشگاه علوم کشاورزی  و منابع طبیعی ساری نیز با همین نگاه و فشار آقایان بوده است.
همه این اقدامات اصلاح ‎ طلبان در حالی رقم میخورد که18 تن از اعضای شورایعالی انقلاب فرهنگی در اعتراض به شیوه عزل و نصب روسای دانشگاه ها توسط وزیر علوم، در نامه ‎ ای به رئیس جمهور خواستار آن شده اند نخست دلایل و مستندات تغییر رئیس دانشگاه ارائه و سپس مرجحات رئیس پیشنهادی در شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح شود و در صورت موافقت اکثریت اعضا، عزل و نصب صورت پذیرد.
 
آیا حسن روحانی یک اصلاح‌طلب است ؟
اصلاح ‎ طلبان در حالی خود را وارث دولت اعتدال می ‎ دانند که تقریبا در اکثر استانها شعار محوری اعتدال روحانی را با داس اصلاحات بریده اند.
اما همه ما این جمله معروف روحانی که گفته بود:«من رئیس‌جمهور همه مردم ایران هستم» را شنیده ایم که نشان میدهد برخلاف فضاسازی‌ها حسن روحانی تعلق خاطری به آنچه "گفتمان اصلاح ‎ طلبی" نامیده می‌شود، ندارد.
این تاکید رئیس‌جمهور اسلامی ایران بر عدم مرزبندی‌های جناحی و سیاسی کافی بود تا  سناریویی  که از سوی رسانه‌های طیف اصلاحات برای مصادره کردن رئیس جمهور کلید زده شد را نابود کند.
واضح است که حسن روحانی از ابتدای آغاز برنامه‌های تبلیغاتی خود اعتدال را به عنوان شعار اصلی برگزید و به هیچ عنوان خود را یک اصلاح‌طلب ننامید او حتی تلاش کرد در مواقعی که از حسن روحانی به عنوان یک اصلاح طلب یاد می شود، مرزبندی روشنی را اعلام کند.
او هرگز شعارهای ساختارشکن نداد و هیچکدام از مواضع خود را مبتنی بر جناح‌بندی‌های سیاسی قرار نداد؛ تا جایی که در فیلم‌های تبلیغاتی او، بیشتر از اینکه نمادهای اصلاح‌طلبانه وجود داشته باشد، از افرادی مانند علی ‎ اکبر ولایتی و سرلشگر فیروزآبادی استفاده شد.
روحانی در اولین برنامه تبلیغاتی خود در گفتگوی ویژه خبری شبکه دوم سیما، گفت: «من یک اعتدالگرا هستم من همیشه با اصول گرایان معتدل، اصلاح طلبان معتدل آشنا بودم نزدیک بودم کار کردم فعالیت کردم و امروز هم همان را دارم همان مسیر، خوشحالم در این سی و چند سال خطم مسیرم فکرم تغییر نکرده هیچ گاه افراط گر نبودم نه به سمت راست نه به سمت چپ و امروز هم امیدوارم از آنهایی که اعتدال را دوست دارند عدالت را دوست دارند و عقلانیت را دوست دارند نمایندگی کنم».
او تاکید کرد:«خیلی من از این واژه فراجناحی خوشم می آید و دوست دارم چون معتقدم با یک جناح نمی‌شود کشور را اداره کرد و ما دیدیم با یک جناح نمی ‎ شود کشور را اداره کرد».
موضع حسن روحانی درباره فتنه 88 هم موید این مساله است:«اگر افراط نبود ما چهارسال پیش نه اردوکشی خیابانی را شاهد بودیم نه نیاز به قوه قضاییه نه زندان نه حصر هیچ کدام همه این گرفتاری ها از افراط شروع می شود؛ اگر در مسیر عدل و اعتدال باشیم می توانیم کشور را به خوبی اداره کنیم».
نگاهی به کارنامه سیاسی دکتر روحانی هم نشان می‌دهد که او از مخالفان جدی افراط کاری‌ها در دوران اصلاحات و دولت محمد خاتمی بوده است؛ به ویژه آنکه او سخنران مراسم اصلی مخالفت مردم با آشوب‌های 18 تیر 78 بود و در آن تاکید کرد: «اگر منع مسئولين نبود مردم ما، جوانان مسلمان، غيور و انقلابی ما با اين عناصر اوباش به شديدترين وجه برخورد می‌كردند و آنها را به سزای اعمالشان می‌رساندند».
ابراز برائت از آشوب‌طلبان و افراطیون اصلاح ‎ طلب
شاید یکی از دقیق‌ترین کدهایی که می‌توان برای مرزبندی او با رفتارهای افراطی اصلاح طلبان از سوی حسن روحانی ارائه داد، واکنش به موقع و قاطعانه ستاد انتخاباتی او به اقدامات ساختارشکنانه جماعت اصلاح‌طلب در نشست خبری او در حسینیه جماران است.
این اقدامات به موقع ستاد دکتر روحانی نشان داد که قرار نیست رئیس‌جمهور منتخب، حامی اقدامات رادیکال و آشوب‌طلبانه باشد؛ موضوعی که صراحتا در تقابل با مشی و رویکرد جریان اصلاحات قرار دارد.
شاید تلاش جریانات اصلاح طلبی استان که پس از ماجرای فتنه 88 دچار مرگ سیاسی بودند؛ برای تصاحب انتخاب روحانی به سود خود، تلاش رندانه ای داشته باشند و برای دوپینگ زنده ماندن که این روزها از جانب رسانه های داخلی و خارجی این جریان در حال اجراست، موضوعی که البته به نظر می رسد عدم صحت آن در ماه های آینده بدلیل اصرار روحانی بر مرزبندی با این جریان، بیش از پیش روشن خواهد شد.
اراده ملت بر اينست كه از دولتمردان حمايت نمايند بخاطر همدلی و همفكری با نخبگان متعهد كه با جريان فتنه مرز خود را ترسيم نموده اند و اين همان مهر باطلی خواهد شد بر توهمات كسانی كه هنوز نتوانسته اند با واقعيت انزوای خود كنار بيايند.
وحدت در ابراز اعتماد و علاقه مردمی تجلی می يابد كه مسوولان نظام را نه حاكم كه خادم خود می دانند و تقليل اين معنا به گردهم آيی و جمع جبری نخبگان سياسی يك انحراف از مبانی انقلاب است.
اصلاح طلبان در مازندران تاج و تخت را  تکه تکه می کنند
یک کارشناس مسائل سیاسی در استان معتقد است:«برخی رجال مازندرانی پایتخت و بعضی مدعیان ستادهای انتخاباتی رییس جمهور مستقر با فراموشی طرح پیشرفت مازندران و با دوری از مردم در حال نزاع های محفلی و رقابت های قبیله ای اند».
وی می گوید: مازندران پس از استقرار دولت یازدهم تاکنون از التهابات بی اثر انتخاباتی رنج می برد این در حالی است که مردم تبرستان در هندسه آرای رئیس جمهور محترم نقش بسزایی داشته اند.
نقش آفرینی مردمی مازندران و تولید حماسه  سیاسی کم نظیر آنها اکنون سنخیتی با دعواها و رقابتهای درون گروهی محافل و ستادهای مدعی رهبری مردم در جمع آوری آرای دکتر روحانی ندارد راه متفاوت مردم و ستادهای انتخاباتی درگیر در رقابت های فعلی نشان می دهد،مدعیان فرماندهی مردم و ادعای وجود ماشین سازمان رای از سوی افراد خاص ادعایی مطابق با امر واقع نمی باشد.
وی ادامه داد:  آنچه اکنون مازندران به آن نیاز دارد را همان بیان حکیمانه دکتر روحانی در توقف و تعطیلی ستادهای انتخاباتی پس از استقرار دولت مستقر دانسته و می افزاید: در غیر این صورت سرمایه اجتماعی و مردمی دولت یازدهم در این استان پیشرو در وضعیت بغرنجی قرار خواهد گرفت.
این کارشناس علوم سیاسی با توجه انتشار برخی اخبار در رسانه های استان در انتقاد از حجت الاسلام ناطق نوری گفت: جای تعجب است که آقای ناطق نوری بجای توجه به بیان راهبردی و عمیق و آینده نگرانه ی دکتر روحانی در تعطیلی ستادهای وابسته به کاندیدای پیروز کماکان خواستار توجه استاندار به نیروهای ستادهای انتخاباتی است.
جناب آقای ناطق نوری اکنون باید بجای توجه دادن استاندار و استانداری به تداوم تفکرانتخاباتی  بر آرزوی مردم استان در ارائه نقشه راه توسعه و پیشرفت اقتصادی و اجتماعی آنهم با تکیه مشارکت بر تمامی نخبگان، دانشگاهیان، حوزویان و کارشناسان دلسوز دلالت نمایند؛ من با توجه به جمیع جهات می گویم خواص مازندرانی پایتخت برای این استان موثر نبوده اند.
تفاوت برخورد اصلاح طلبان با آقای هاشمی نشان می دهد که آنان نه به خاطر خود آقای هاشمی بلکه به خاطر حضور تفکراتشان و در عرصه رقابت بودن به وی روی می آورند و زمانی که به خواسته هایشان بدون وی میرسند وی را عالیجناب سرخپوش یا دیکتاتور و یا عامل اصلی تمام گرفتاریهای کشور می ‎ خوانند و زمانی که به وی نیاز دارند می گویند منظورمان از عالیجناب، هاشمی نبوده است.