به گزارش مازند اصناف؛ آنچه که از بعد جنگ برای مردممان قابل فهم و تعامل بود، لزوم بازسازی کشور با مشارکت عموم مردم و تا حدی کمکردن یارانهها و صرف آن در بازسازی کشور بوده است. دولت اول سازندگی نیز با وعده پرداخت نقدی یارانه مرغ، اولین گام را برای کاهش سطح یارانهها، که ماموریت اصلی آن کاهش سطح فاصله طبقاتی و به حداقلرسانی برخورداری خانوارهای مستضعف از مواد غذایی و تنظیم زندگی آنها با استانداردهای حداقلی است، برداشت.
وظیفه دولت، رفع فقر و ناعدالتی است
در دولتهای پس از آن نیز تقویت و یا تقلیل یارانهها دچار فرود و فرازهایی شد تا رسید به قانون هدفمندسازی یارانهها، که پرداخت 49هزار و 500تومان بابت حاملهای انرژی و نان، سرآغاز فصل جدید موضوع پرحدیث یارانهها بود. این رقم به گفته حمید حاجی بابایی، رئیس فراکسیون فرهنگیان مجلس، با شرائط اقتصادی امروز حدود 8هزار تومان ارزش دارد، در نگاه دولت آقای روحانی بهصورت هیولایی زشت آنچنان این دولت را آزرده میسازد که وزیر اقتصاد دولت قبلی آقای روحانی شب پرداخت یارانه را شب عزا و غصه دولت نامید و دولت نیز تمام سعی خود را بر حذف تدریجی پرداخت یارانه قرار داد که در آغاز بیش از 4میلیون نفر را از فهرست یارانهبگیران خارج کرد و در سال 97 نیز درصدد است تا 31میلیون نفر را نیز از دریافت یارانه محروم سازد.
یارانه، فرصتی برای یاری محرومان یا جسارت به مردم؟!
علاوه بر عدم افزایش یارانه طی سالهای اجرایی شدن، که هرسال نیز با افزایش تعرفه حاملهای انرژی علیالقاعده باید رقم پرداخت یارانه هم افزایش یابد، ابعاد فرهنگی این پرداختی که به بهانه آن هربار به شأن و شخصیت دریافتکنندههای یارانه تعرض و اهانت میشود، پرداخت این مبلغ یارانه، دیگر آثار مثبت گذشته بر سطح زندگی دریافتکننده را ندارد و موجب بهبود شرائط زندگی اقشار مستضعف و کمتوان جامعه نشده است، هرچند کاملاً نیز بیتاثیر هم نیست.
حذف تدریجی یارانه، که براساس شیوه عمل دولت در حال انجام است، خود گویای این واقعیت میباشد که فلسفه اصلی پرداخت یارانه و کمک به قشر مستضعف جامعه از طریق یارانه، دیگر سیاست دولت نیست و باید منتظر روش جایگزین بود تا در ادامه سیاست فقرزدایی و عدالتگستری نظام اسلامی، همچنان امیدها را حفظ و تقویت کرد.
یارانه نباشد، پس چه باشد؟!
راههای حمایتی جایگزین طبیعی است که باید بتواند بهمحض کاهش و یا حذف یارانه بدون درنگ در خدمت مستضعفین و محرومان قرار گیرد تا آسیب ناشی از حذف یارانه به حداقل ممکن کاهش یابد و زندگی محرومان را دچار لرزش و ناامنی نکند.
امروزه بر کسی پوشیده نیست که نقش دولت در ایجاد عدالت و رفاه عموم مردم بهخصوص مستضعفین، اساسی و تعیینکننده و رسالتی توقفناپذیر و انقلابی است. علاوه بر وظیفه عمومی دولت در خدمت به عموم جامعه، مسئولیت اصلی و ویژه دولت باید معطوف به رفع فقر و محرومیت از مستضعفان و رساندن زندگی آنان به استاندارد قابل قبول کشوری و جهانی باشد.
میزان تلاش ناکافی دولت برای رفع محرومیت
از حرکت 5سال اخیر آقای روحانی و در لایحه بودجه سال 97 ارائه شده به مجلس دولت، ارتقاء سطح زندگی جامعه و برخورداری از اقتصاد امنیتبخش، برقراری عدالت و مبارزه با ظلم و فساد استخراج و استباط نمیشود. اوضاع اجتماعی آنچنان نگرانکننده شده که داد نمایندگان مردمی مجلس را در آوره و حتی مراجع عظام تقلید نیز لب به اعتراض و انتقاد گشودند.
رئیس دولت یا رهبر اپوزیسیون؟!
آنچه که مدتهاست مردم را در برابر اظهارات آقای روحانی بیتفاوت ساخته، بیگانگی اظهارات و سخنان ایشان با واقعیتهای زندگی جامعه است. بسیاری از سخنان بهحق آقای روحانی، که جنبه مطالبهگری دارد و دردهای جامعه را بیان میدارد، دچار شگفتی میشوند که مخاطب آقای روحانی چه کسی غیراز خود ایشان میتواند باشد؟!. اگر آقای روحانی در خارج از دولت قرار داشت، میتوانست انتقاد کند و مطالبهگری؛ اما او رویس جمهور و دارنده مدیریت کلان کشور و برخوردار از همه امکانات و اعتبارات و خزانه کشور است و خود ایشان باید پاسخگوی این همه مشکلات و معضلات باشد؛ چرا که پس از گذشت 5 سال دیگر نمیتوان مشکلات را متوجه دولتهای گذشته کرد.
راه موفقیت دولت از میان مردم میگذرد
افکار عمومی معتقد است که تا زمان بازگشت دولت به ظرفیتهای داخلی و رسیدن به این باور و اعتقاد نسبت به استعدادهای بینظیر کشور و قطع امید از بیگانگان مخصوصاً از دشمنان انقلاب، قصه پزغصه معضلات همچنان قابل تکرار است و آنچه که به یغما میرود، فرصتها و اعتماد مردم به مسئولان است.
مرجع:بلاغ