به گزارش مازند اصناف به نقل از مشهدسر، مدتهاست در این مرز و بوم، مسئولان و جامعهشناسان و اقتصاددانان، درماندهاند که چگونه باید به روستا نگاه کرد.
در بازگشت به گذشته و نگاهی هرچند سطحی به سبک زندگی در روستاها، آنچه که بیش از هر چیزی جلوهگری میکند، خوداتکایی روستاییان است.
مردان و زنان روستا با زنبیلهای پر به شهر رفته و مازاد محصولات خود، از ماست، کره، پنیر محلی، سبزی، تخممرغ تا پیاز محلی و سیبزمینی را به فروش میرساندند و با جیب پر و زنبیل خالی به خانه برمیگشتند.
اما گذر زمان، روستا و روستایی را دستخوش تحولی ناخوشایند کرده است، امروز دیگر در روستا کسی کشاورزی نمیکند، زمینها یا پر از ویلاست و یا سالی یکبار در آن تنها برنج کشت میشود.
شاید دیگر کشاورزی برای کشاورزان صرفۀ اقتصادی به همراه ندارد و تنها رنج به بار نشستن باغها و کشتزارها است که نصیب کشاورز میشود.
وقتی به باغها نگاه میکنی، یا از برف زمستان خشکیدهاند و در انتظار وعدههای بهارانۀ مسئولان روزگار میگذرانند و یا عرصۀ فرصتی برای دلالها شدهاند تا محصولات باغدار روستایی را سرباغی به بهایی ناچیز بخرند و عاقبت روستایی است که از سرناچاری با مبلغی اندک رضایت میدهد، اما نمیداند این عایدی ناچیز را به کدامین زخم زندگیش بزند.
تازه با این اوصاف در این اوضاع میفهمی روستایی حق دارد زمینش را یا رها کند و یا برای ساخت ویلا بفروشد.
درد برای کشاورز یکی دوتا نیست، وقتی کشاورز مازندرانی سبزی میکارد اما در بازار، سبزی کرج و قزوین و دیگر استانها به فروش میرسد، دیگر دلخوش برای تولید نمیماند.
وقتی به بازار میروی، از سیب و خیار گرفته تا مرکبات یا وارداتی است و یا تولید استان دیگر.
دیگر باید به روستاییان حق داد که تولید برایشان صرفه اقتصادی نداشته باشد.
امروز با تبلیغات کالاهای آماده روستایی حتی تخممرغ و کره و ماستش را از شهر تهیه میکند.
کشاورززاده یا عارش میآید کشاورزی کند و یا آن کسی هم که میخواهد کشاورزی یا دامداری راه بیندازد، مسئولان آنقدر سنگاندازی میکنند و ماده و تبصره و وام با بهره بالا نشانش میدهند تا پشیمان شود.
انگار الگوی مصرف را مسئولان در روستاها تغییر دادند، به جای اینکه تولید را برای کشاورز و دامدار آسان کرده و حمایتشان کنند، واردات آسان را به رخشان کشیدند و منصرفشان کردند.
فقط هم حرف پشت حرف میزنند که باید سند تدوین کنیم، امروز انگار روستاییها بیشتر از شهریها، شهری شدهاند، دیگر عملاً جامعهای به نام روستا به معنای تولیدکننده وجود آنچنانی ندارد.
اما اگر به روستاییان وامهای کم بهره و تسهیلات مناسب بدهند، زمین دولتی در اختیارشان بگذارند تا با کار روی همان زمینها یا اقساط وامشان را بپردازند و یا این زمینها به شرط تملیک باشد، خرد خرد پولش را کشاورز بپردازد و صاحبش شود، روستاها جان میگیرند.
اگر برای تولیدات روستاییان بازار مصرف پیدا کنند و آنقدر گوشت و مرغ و ... وارد نکنند، روستایی بهتر از قبل تولید میکند.
اما ناکارآمدی و بی خیالی مسئولان، چهرۀ روستا را عوض کرده است.