واقعیت این است که اقتصاد ایران در شرایط رکود قرار دارد. ما اقتصادی داریم که بر اثر یک سری اشتباهات در سیاست گذاری ها سبب شده بود تورم به صورت لجام گسیخته در حال افزایش باشد. زمانی که آقای روحانی آمدند تیم اقتصادی وی به دنبال کنترل این تورم بود. بنابراین سیاست کنترل تورم را پیشه گرفتند. ما کشوری هستیم که بیشتر درآمد دولت به درآمدهای نفتی محتاج و وابسته است. هر چند درآمد مالیات بر ارزش افزوده مردم کم کم سهم قابل توجهی می گیرد، ولی به هر حال اقتصاد ما مبتنی بر درآمدهای نفتی است. کشوری که اقتصاد آن مبتنی بر درآمدهای نفتی باشد کشوری است که خواه یا ناخواه بانکداری آن بزرگتر و نقش عدیده ای در توزیع پول دارد. اصطلاحا به این نوع اقتصاد، بانک محور گفته می شود. در چنین اقتصادهایی با توجه به ناکارآمدی ساختارهای اقتصادی و رشد بخش های غیر مولد به طبع دچار مشکلاتی می شویم. مثلا پول تزریق شده به بخش های مولد نمیرود و باعث مشکلی می شود که در اقتصاد به آن بیماری هلندی می گویند.
عدم رکود طبق انتظارات پیش نرفت
از طرف دیگر بافت و ریشه اصلی اقتصاد ما، اقتصاد تورم رکودی است. مسلما شما برای کنترل تورم ناخودآگاه به رکود هم دامن می زنید. این استراتژی اعمال شده و ما موفق شدیم تورم را کنترل کنیم؛ ولی به رکود دامن زده شد. یک سوال اینجا مطرح می شود که در کشور در حال توسعه کنترل تورم و بردن آن به سمت یک رقمی آیا خیلی خوب است؟ یا نه؟ یک حدی از تورم در اقتصاد طبیعی است که متناسب با بدنه و بضاعت آن اقتصاد باشد. تورم از یک حدی پایین تر بیاید، رکود خیلی بیشتر می شود. مسلما کنترل زیادی تورم یا خفه کردن تورم به بهانه های مختلف که یکی از آنها رکود مسکن بوده که خیلی هم تاثیر گذاشته سبب رکود شده و دامنگیر سایر بخش ها می شود. بخش مسکن که دچار رکود شود، بخش ها و صنایع دیگری را به همراه خود به رکود می برد. اشتغال، بخش کاشی، سرامیک، آلومینیوم، آهن آلات، فولاد، میلگرد و... همه اینها دچار رکود می شود.
آن طور که انتظار می رفت، این عدم رکود اتفاق نیفتاد. در حال حاضر شاهد رکود نسبی هستیم. اگر به تعداد بنگاه هایی که تعطیل شده اند نگاه کنید یا آنهایی که با حداقل ظرفیت کار می کنند، یا بنگاه هایی که از موجودی انبارشان ارتزاق می کنند و خط تولیدشان تقریبا دچار مشکل شده است، همه اینها نمادهایی از رکود است. تورم را کنترل کردیم ولی تورم مثل شلاقی بر روی رکود است. تا کی می توان این رکود را ادامه داد؟
معتقدم تورم کنترل شده ولی رکود در حال بیشتر شدن و همهگیر شدن است. مسلما اگر همین استراتژی در 4 سال آینده ادامه پیدا کند، شاهد رکودهای خطرناک تر از تورم خواهیم بود که اتفاق می افتد. مثالها و تجربههای بسیاری در کشورهای مختلف در این زمینه وجود دارد.
کنترل تورم به توسعه کسب و کار منجر نشد
فردا: دولت یازدهم با شعار تغییر وضعیت اقتصادی به میدان آمد و دولت را در دست گرفت، اما در عمل نتوانست کاری از پیش ببرد. چرا دولت در حوزه اقتصادی نتوانست موفق باشد؟
دولت روحانی با شعار تغییر آمدند و سعی در تغییر هم داشتند. در بعضی جاها هم موفق بودند، ولی شاید آن توفیقی که ما انتظار داشتیم انجام نشد. بعضی از استراتژی ها موفق بود و بعضی از آنها موفق نبود. در زمینه اقتصادی نمی توان گفت که موفق نبودند، چون تورم کنترل شد. اما بحث اینجاست که اگر تورم کنترل شد این تورم تا کجا می تواند کنترل شود. آیا برنامه ای برای ایجاد رونق وجود دارد؟ ما در 4 سال اول شاهد این نبودیم که کنترل تورم بتواند به توسعه کسب و کار بینجامد. نه تجارت خارجی به آن اندازه که انتظاری که داشتیم رشد پیدا کرد و نه تجارت و تولید داخلی. باید به ریشه یابی اینها پرداخت. در استراتژی تولید صنعتی شاید اشتباه در انتخاب مزیت های تولیدی که از طرف وزرات صنایع شده، شاید آن قدر که باید بها و برنامه منسجمی برای اقتصاد بود برای ایجاد توسعه، همراهی و ارتباطات و نظم اقتصادی از لحاظ سیاست گذاری به آن معنایی که فکر می کردیم می توانست انجام شود، انجام نشده باشد. به هر حال انتظاری که ما از این قضیه داشتیم محقق به معنای اخص کلمه از تیم اقتصادی نشد.
بهبود ضریب جینی در این دولت به معنی توزیع عادلانه ثروت نیست
فردا: در این دولت وضعیت توجه به محرومین چطور بود؟
ضریب جینی بهبود پیدا کرده است؛ اما این به معنی توزیع عادلانه درآمد و ثروت به معنای واقعی نیست. واقعیت این است وقتی رکود ایجاد می شود، این رکود مسلما اول به خط مقدم که در اینجا کارگران هستند ضربه وارد می کند و این بیکاری بنگاه ها باعث بیکاری کارگرها می شود. این با روح محرومیت زدایی در تضاد است. کنترل تورم خوب است، اما این شرط لازم است و شرط کافی برای بهبود وضعیت اقتصاد و معیشت و توزیع عادلانه درآمد و ثروت، به این بر می گردد که بعد از کاهش تورم شما بتوانید به سمت ایجاد رونق پیش ببرید. برنامه های توسعه رونق چیست.
انضباط مالی دولت و رکود مسکن در کاهش تورم تاثیر داشتند. اما این رکود وقتی به سایر عرصه های اقتصادی وارد می شود، رونق کجا می رود. تورم پایین آمد، آیا جذابیت سرمایه گذاری، فرصت و بازده سرمایه گذاری جدید در داخل و خارج بالا رفت. مواد خام صادر نکردیم. اینها چقدر توانستد به اندازه خود تولید اشتغال کنند. چقدر توانستیم کارگر ماهر، نیمه ماهر بدست آوریم. چقدر از کارهای غیرماهر ما به نیمه ماهر و ماهر تربیت شدند. چقدر از کارمندان ما در جایگاه شغلی خود ماندند و چقدر ماهر شدند. چند شغل پایدار جدید در کسب و کارهای جدید ایجاد شده؟ اینها مباحثی است که بررسی آنها می تواند به این بینجامد که آن طور که باید پیشرفت حاصل نشد.
فردا: نخواستند یا نتوانستند؟
نخواستن کلمه درستی نیست. قطعا می خواستند. یک سری اتفاقات وجود دارد از قبیل ناهماهنگی برنامه ها، یا عدم هماهنگی مجریانی که در بخش های مختلف اقتصاد باید ایجاد بکنند. ناهماهنگی بین وزارت خانه و سازمانها. عدم توجه به تقدم و تاخرهای کارها. عدم پروژه ای نگاه کردن به برخی از کارها، تامین مالی درست و.... و ناهماهنگی برخی از اجراها، نپخته بودن برخی از برنامه ها و بعضی وقت ها بی برنامگی ها به این قضیه دامن زده است.
می خواستند این کار را انجام دهند، اما عدم رعایت زمان، تحقق به موقع پول، عدم تخصیص به موقع پول، عدم سازماندهی و سازماندهی نیروی انسانی در برخی صنایع، نادیده گرفتن یا دقت نکردن و حتی تاکید نکردن بر مزیت های رقابتی، نسبی و تولید ما و.... باعث برخی ناکامی ها شده است.
فردا: به نظر شما دولت اگر 4 سال دیگر مستقر شود، شاهد همین روند خواهیم بود؟
اگر این دولت بخواهد ادامه پیدا کند باید تغییری اساسی در نوع رویکرد و دیدگاه خود نسبت به اقتصاد ایجاد کند. این کاهش تورم باید به موتور محرکه اقتصاد تبدیل شود. یعنی تورم که در پایین قرار دارد، پس بازدهی سرمایه گذاری باید برود بالاتر، مزیت سرمایه گذاری باید برود بالاتر، زمینه های تولید پایه دار ایجاد شود، بر پایه مزیت های رقابتی، برپایه مزیت های نسبی در صنایع در کشاورزی و در جاهای مختلفی که وجود دارد. تخصیص بهینه منابع چه از لحاظ مالی و چه از لحاظ منابع غیر مالی باید انجام شود. باید این کنترل تورم به سمت رونق پیش برود. اگر این امر صورت نگیرد، نمی توان تورم را در پایین کنترل شود بدون اینکه رونقی صورت بپذیرد. چون این رکود ممکن است آنقدر کاهش پیدا کند که خود آن سبب زمین گیر شدن اقتصاد شود و تهدید بزرگی برای اقتصاد باشد. به هر حال شاهد این هستیم که موج جمعیت فعال و جویای کار بسیار است و وارد بازار می شوند. دهه شصتی ها هستند و دهه هفتادی ها هم در حال اضافه شدن هستند. در ضمن آنهایی هم که کار داشتند باید جایگاه شغلی آنها بماند. کسی که 20 یا 25 سال کار کرده نمی تواند برکنار شود و پیدا کردن کار برای وی با توجه به ازدحام بیکاری مشکل است. همه اینها نیامند برنامه جامعی است که با هماهنگی همه وزارت خانه ها، سازمانها باشد و سازمانه ها و وزارت خانه ها مکلف به انجام آن در زمانبندی های مقرر باشند.
زمینه لازم برای ایجاد اشتغال ۵ میلیون نفر وجود دارد
فردا: یکی از وعد های آقای قالیباف ایجاد ۵میلیون شغل است که انتقاداتی را هم از طرف مخالفان در بر داشته. فکر می کنید در شرایط موجود چنین وعده ای امکان پذیر است؟
در اقتصاد هر چیزی که بضاعت آن وجود داشته باشد امکانپذیر است. ولی چگونگی رسیدن به آن هم خیلی مهم است. اقتصاد ما الان این ظرفیت را دارد که بتوان به ایجاد این تعداد شغل رسید. در حال حاضر بنگاه هایی داریم که تعطیل شده، یک سری بنگاه هایی داریم که در شرایط تعطیلی است. اینها زمینه اشتغال دارند. این بنگاه هایی که در شرف تعطیلی هستند یا تعطیل شدند به دلیل این نیست که مزیت رقابتی نداشتند. به خاطر این است که مدیریت و برنامه مناسبی نداشتند و از آنها حمایت صورت نگرفته است. بعضی از تغییرات عجولانه در سیاست اقتصادی باعث ضربه خوردن به این صنایع و تولیدکنندگان شده است.
اگر اینها به همراه زمینه اشتغال جدید باشد، در مجموع اشتغال زاینده و پایدار را ایجاد می کند. زمینه، کارخانه و... وجود دارد. پس به سرعت می توان اینها را روی کار آورد و اشتغال را ایجاد کرد. تجربه جهانی وجود دارد که برخی از کشورها هم همین مشکل را داشتند و تولید کننده نفت در برخی از برهه های زمانی بودند برای توسعه اشتغال پایدارشان از همین قضایا استفاده کردند. دولت از توانمندی حاکمیت خود استفاده کرد. یعنی در بازارهای بیرونی و درونی را به تولیدکنندگان کمک کرده است. کمک معقول در حد راه اندازی کارخانه کرده ولی از طرف دیگر بازار مقصد و فروش را محیا و تضمین کرده است. یا اصطلاحا می گوییم از حاکمیت خود در جهت راهبری استفاده کرده است.
وقتی دولت مزیت های رقابتی تولید خود را بشناسد، می تواند به راحتی با ایجاد بازارهای مشترک منطقه ای، بازارهای دور، پروتکلهای دو طرفه و چند طرفه ای که وجود دارد، تولیدکنندگان را تشویق کند به سمت بازاری که برای فروش محیا کرده است. تضمین فروش از سوی دولت می تواند باعث بهبود تولید شود و همین باعث اشتغال می شود. بستر این مورد وجود دارد اما به خاطر رکود از بین رفته است. در کنار این موضوع می توان اشتغال ایجاد کرد. ما در شرایطی هستیم که موج 4 اقتصاد را داریم. یعنی وجود خرید و فروش و داد و ستدهای دیجیتالی که به وجود آمده، استارت آپ هایی که وجود دارد همه اینها زمینه جذب تامین مالی خیلی خوبی دارد و هم جذب اشتغال خوبی را خواهد داشت و می تواند توسعه پیدا کند. یعنی سرمایه و کار آن هست اما بازار آن را نتوانسته اند بدست آورند. اگر همه این زمینه ها ایجاد شود، بستر لازم وجود دارد. خیلی سخت است و احتیاج به تیم منضبط با برنامه و مهندسی شده دارد. غیر ممکن نیست. البته نباید فراموش کرد که در شرایط ایجاد رونق به دست می آید.
دولت ها اگر می خواهند موفق شوند باید مردم را همراه کنند
فردا: این تحولات در یک اقتصاد نفتی امکان پذیر است؟
اگر بگوییم امکانپذیر نیست، فرار رو به جلو کرده ایم. حرف کارشناسی شده در این رابطه به امکانپذیر بودن آن اشاره دارد. اما باید زیر ساخت آن اماده شود. طرفیت آن وجود دارد، اما باید این ظرفیت به بهره برداری برسد. پس این کار احتیاج به یک سری زمینه سازی ها دارد که وقتی انجام شود، این امر میسر می شود. 4 یا 5 میلیون شغل ایجاد کردن با زیر ساختی صحیح امکانپذیر است. الان در وضعیتی هستیم که با برنامه ریزی منسجم، با یک تیم متحد و هماهنگ و با استفاده از کمک مردم می توان این عمل را محقق کرد. مردم در این امر نقش حیاتی بازی می کنند. اگر مردم کالاهای وارداتی غیر مرغوب را خریداری می کنند، تولیدکنندگان داخلی نمی توانند وارد بحث تولید مرغوب شود و از مزیت رقابتی بودن استفاده کند. مردم ما باید تعهد نسبت به داخل داشته باشند. دولت ها اگر می خواهند اقدامی را عملی کنند باید به همراه مردم باشند و در مقابل مردم هم باید کمک کنند که این امر احتیاج به یک عزم ملی دارد که با مجری گری دولت به سرانجام می رسد.
در دنیای امروز اگر از تهدیدات فرار کنید به نتیجه نخواهید نرسید
فردا: آقای قالیباف در این چند روزه بر دو عامل تاکید کردند. اول اینکه مدیریت ۶۰سال پیش جواب نمی دهد. برای دولت مردم از حضور مردم استفاده می کند و با تعابیری چون تصمیم گیری برای ایران با ۹۶درصد مردم امکانپذیر است به دنبال حضور مردم در اقتصاد کشور است. فکر می کنید برنامه وی برای این مهم چیست؟
هیچ کشوری به راحتی و یک شبه به توسعه یافتگی نرسیده است، به سطح رفاه، بهداشت، رونق نرسیده مگر اینکه این اهمیت در کل مردم وجود داشته باشد. دولت هم جزئی از مردم است. دولت مسئول اجرا است. مسئول هماهنگی است و مسلما اگر دولتی باشد که با مردم هماهنگ باشد، مردم هم آن را بپذیرند و هماهنگ باشند، دولتی که منصبط باشد به اجرا با برنامه های شدنی، نه برنامه های بزرگی که کاری از پیش نبرد و از طرفی انقدر کوچک که سخیف به نظر بیاید. دیگر اینکه باید این دولت مسلح به ابزار روز باشد، مسلح به دانش روز باشد. در صورت میسر بودن همه اینها، شدنی است. تجربه دنیا این امر را ثابت می کند. هر کدام از اینها نباشد یک جای کار اشکال دارد. مادر عصر سایبرنتیک هستیم، عصری هستیم که شبکه های اجتمای، اینترنتهای پر سرعت، سایتهای مختلف در آن وجود دارد و ما با یک تلفن همراه می توانیم تمام اطلاعات را بدست بیاوریم، خرید و فروش انجام دهیم و... و...
مسلما الان مدیریت قدیمی و سنتی جواب نمی دهد. نه اجتماع و نه تکنولوژی و نه شرایط محیطی قبول می کند. مزیت ها هم تغییر کرده است. مزیت ها، مزیت های 60 ساله پیش نیست. مزیتها را برخی مواقع باید ایجاد کرد. دوره ای است که اگر از تهدیدی فرار کنید به نتیجه نخواهید رسید. الان دنیایی است که تهدید شناسایی می شود و به دنبال این هستند که مسلح به ابزاری باشند که تهدید را تبدیل به فرصت کنند. فرصت نتیجه و پاداش این تهدید است. تهدیدهایی هم که تبدیل به فرصت می شود، به فرصت های شما اضافه می شود. یعنی یک سینرجی برای شما ایجاد می کند.
فردا: با جامعه ای مواجه هستیم که در چند سال اخیر مالیات را به درآمدهای دولت اضافه کرده ایم. ولی از طرف دیگر با فرار مالیاتی از سوی 4 درصدی ها مواجه هستیم و مالیات را کارمندها و کسبه جز می پردازند. به نظر شما مشکل اصلی مالیات ما چیست؟
این فرار مالیاتی در تمام دنیا وجود دارد. معمولا استراتژِی وجود دارد که پایه مالیات را کاهش می دهند تا هزینه فرار مالیاتی زیاد شود. در نتیجه تعداد بیشتری مالیات می پردازند و بدین ترتیب ضریب نفوذ مالیاتی بیشتر خواهد شد. اما ناکارآمدی بخش مالیات در کشور در حال توسعه صادرکننده نفت که ما هم شامل آن هستیم، مانند تور ماهیگیری است. درست آن این است که دهنه تور مالیاتی و مشبک های آن گشاد باشد، تا ماهی های بزرگ بتوانند در آن بیافتند و اگر ماهی ریزها افتادند بتوانند رد شوند. گرفتن مالیات از آن کسانی که باید زیاد مالیات دهند، ذینفع مالیات هستند، ماهی ریزها کمتر در این قضیه هستند. متاسفانه تور مالیاتی در کشورهایی مثل کشور ما دهنه آن تنگ است و مشبک های آن هم کوچک است. ماهی بزرگ ها داخل آن وارد نمی شوند و ماهی ریزها گرفتار آن می شوند. یعنی ما بیشتر مالیات بر در آمد کارمندان را داریم و از این دست افراد. اصلاح سیستم مالیاتی خود یک ترمولوژی و بحث سختی است. اگر شما پایه مالیاتی را پایین بیاورید قطعا کسانی که واجد شرایط مالیاتی هستند و هزینه فرار مالیاتی برای آنها زیاد شده است، مالیات قابل وصول می شود.
اصلاح نظام مالیاتی به جابه جایی خط فقر کمک می کند
اما بیشترین مشکل را در آن قسمت داریم که خیلی از شرکت ها و تولیدکنندگان هستند که معمولا دلال هستند فرار مالیاتی زیادی دارند. به خاطر اینکه ثبت و ضبط درآمدهایشان سخت است. و برعکس کسانی هستند که مالیات می دهند و بار مالیات ندادن بقیه را هم به دوش می کشند. چون حجم جامعه ای که باید مالیات بدهد، کامل باشد شما می توانید پایه مالیاتی را پایین بیاورید، در این صورت به نفع ماهی کوچولوهایی می شود که در داخل تور هستند. یعنی کارمندان و اقشار آسیب پذیر. خیلی از اینها شاید باید از معافیت مالیاتی استفاده کنند ولی به خاطر این تور مالیاتی اصلا مشمول معافیت مالیاتی به معنی اخص کلمه قرار نگیرند. یا اگر مشمول معافیت مالیاتی قرار می گیرند، آن طور که باید و شاید عدالت حکم می کند شامل حالشان نشود.
مسلما اگر بتوانیم سیستم مالیاتی را به گونه ای پیش ببریم که بتوانیم میزان حجم مالیات دهندگان بیشتری را داشته باشیم، هزینه فرار مالیاتی برای افرادی که فرار مالیاتی دارند و مالیات نمی دهند گران تر کنیم، مسلما این امکان پذیر هست که شما می توانید افرادی که باید مالیات بدهند را از آنها بگیرید و آنهایی که نباید مالیات بدهند و معافیت مالیاتی دارند تشویق بکنید. و این تشویق باعث می شود برای اقشار آسیب پذیر عین این می ماند که قدرت درآمدشان افزایش پیدا کرده که به نفع آنهاست. این می تواند در بعضی از مواقع به جابجایی خط فقر هم کمک کند.
فردا: این مسئله می تواند موجب اشتغال شود؟
قطعا، بله. یکی از موضوعاتی که سبب اشتغال زایی می شود، نتیجه اصلاح مالیاتی است. تجربه جهانی سیاست گذاری ها نشان می دهد که وقتی یک کشوری زمینه سرمایه گذاری را ایجاد کرده است رونق در بازار آن وجود دارد، هر چه میزان فرار مالیاتی کمتر می شود و معافیت های مالیاتی آن کسانی که تولید کننده هستند و می توانند کمک کنند. در صورتی که معافیت ها درست باشد قطعا سبب رونق کسب و کار می شود. شما می توانید برخی از هدف معافیت مالیاتی را بگذارید برای تولیدکنندگانی که اشتغال بیشتری دارند، کسانی که از یک حدی بیشتر تولید دارند یا فروش بیشتری دارند یک سری معافیت مالیاتی داشته باشیم. برای برخی از کارمندان و اقشار آسیب پذیر معافیت مالیاتی داشته باشیم که قدرت خرید آنها بالا می رود. تقاضا برای کالا و خدمات بیشتر می شود. در سطوح بالاتر وقتی تولیدکننده تولید را بیشتر می کند، اشتغال بیشتری دارد یک سری معافیت داشته باشد ترغیب می شود به کسب و کار. این معافیت مالیاتی چه در زمینه تقاضا باشد چه در زمینه عرضه می تواند محرک تولید باید باشد. محرک تولید هم همراه با اشتغال است.
فردا: آیا با استفاده از اقتصاد دانش بنیان هم می توان اشتغال ایجاد کرد؟
واقعیت این است که ما انقلابی داریم در عصر حاضر که هم باعث افزایش تولیدات به معنای اخص کلمه، استفاده از مزیت های کوچک رقابتی ولی بسیار موثر می شود. ما اصطلاحا می گوییم تولیدات مبتنی بر دانش. امروزه در دنیا بنگاه هایی که مبتنی بر تولیدات دانش بنیان هستند اشتغالات و تولیدات زیادی دارند و تولیداتی هستند که فقط مزیت های آنها برای داخل نیست و مزیت های صادراتی هم دارند. بنگاه های دانش بنیانی هست که داروهای گیاهی تولید می کنند و بزرگترین خریدارانشان آلمان است. اشتغال خوبی هم در اقصی نقاط کشور ایجاد کرده اند. هم باعث توسعه گیاهان دارویی و هم باعث توسعه اشتغال در روستاها و شهرهای بسیار کوچک شده اند که بافت های روستایی داشتند و هم باعث توزیع در آمد شدند و هم درآمد صادراتی برای کشور ایجاد کرده است. اقتصادی که قسمتی از تولیدات دانش محور داشته باشد، می تواند به توسعه اشتغال هم برسد. حمایت و اعتماد و باور می خواهد. این طور نیست که فقط در یک دوره ای حمایت کنید و بعد رها کنید. این باید مستمر باشد. این از یک نسل به نسل دیگر ادامه پیدا می کند.
فردا: نکته ای که در این برهه تا قبل از انتخابات ریاست جمهوری فکر می کنید لازم است به آن اشاره شود چیست؟
خیلی موضوعات هست که باید مطرح شود. باید بیشتر شاهد اهم استراتژی اقتصادی نامزدها باشیم. نامزدها شاید همه استراتژی های درستی را پیشنهاد کنند، اما کدام یک از این استراتژی ها قابل کاربرد است، کدام بهتر است و کدام تیم آن را دارد و کدام با ظرفیت های اقتصادی ایران هماهنگی دارد مهم تر از نکته قبلی است. همه ما هدف گرفتیم فقر، رکود کنترل شود، تورم کنترل شود، افزایش اشتغال داشته باشیم، از شرایط درحال رشد هم استفاده کنیم، از جایگاهمان در منطقه استفاده کنیم، از فرصت های جغرافیایی، فرصت ها و بضاعت های نیروی انسانی و منابع طبیعی برای تجارت استفاده کنیم. ولی این خیلی مهم است چه استراتژی اقتصادی توسط چه تیمی و با چه برنامه زمانبندی شده ای. من فکر کنم محک تمام برنامه ها را اگر با این سه تا بزنیم می توانیم بین برنامه ها تفاوت ایجاد کنیم. فقط برنامه خوب مهم نیست. تیم اجرایی آن برنامه هم مهم است. انضباط تیم، هماهنگی تیم و مهندسی تیم ها مهم است. چون دولت یک تیم اقتصادی است که همه با هم باید هماهنگ عمل کنند.