به گزارش مازند اصناف و به نقل از بلاغ- مذاکرات ژنو معمای گیج کننده ایی نیست و از آن هم روشنتر جنگ زرگری مرسوم در چنین مذاکراتی است که غالبا همه سیاس های عالم با آن آشنا هستند متاسفانه تبدیل به چماق تخطئه منتقدین در داخل شد تا جرات نکنند بند بند توافقنامه ژنو را به چالش بگیرند ظریف بارها منتقدین را از همراهی با اسرائیل برحذر داشت.
آیا براستی ظریف از وجود این امر در دیپلماسی جهان غافل است و یا آنکه تعمدا بر این طبل می کوبد تا صدای بحق منتقدین را خاموش سازد و در هیاهوی دولتیان چون ناجی ملت تلقی شود.
حال آنکه در قبل و در کشاکش و همچنین بعد از مذاکره ، اسرائیل و کنکره آمریکا و عربستان و در یک دوره فرانسه نقش کاراکتر بد را بازی کردند تا بتوانند بر سد غیر قابل نفوذ ایرانیان رخنه ایی ایجاد کنند و همچنان از این حربه برای مذاکرات های بعدی جهت رسیدن به نقطه مطلوب استفاده می کنند کیست که نداند پایگاه اصلی غرب در خاورمیانه ، رژیم نامشروع اسرائیل است همانطور که ریز همه ی مذاکرات حضورا به اطلاعش می رسید برخلاف اینسو که مجلس و نمایندگان نامحرم انگاشته شده بودند.
آنان در هنگام امضا نیز حتما در جریان بودند و رضایت آنان الزامی خوشایند ، برای غربیان بوده است و تعهد برای رسانه ایی نکردن فقط و فقط برای ایرانیان بوده که ظریف صادقانه آن را اجرا نموده چرا که دشمنان نیک می دانستند عکس العمل انقلابی ایرانیان باعث می شود از گذاشتن چنین کلاهی محروم شوند و این بزرگترین خبط عامدانه ظریف در این پیچ حساس تاریخی بوده و همان موقع وقتی از درز اخبارمذاکرات در رسانه های اسرائیلی و غربی به ایشان هشدار دادند خیلی قاطعانه آنان را حدس و گمان های ژورنالیستی دانست در حالی که امروز با انتشار مفاد توافقنامه می فهمیم که آن مطالب نزدیک به واقعیت بوده است و همین امر باعث شد که پشتوانه عظیم ملت عامدانه به کناری گذاشته شد و صحنه دست بازیگران حرفه ایی عرصه ی سیاست جهانی افتاد.
مطلب بعدی سیاه نمایی عامدانه اقتصاد ایران که در تریبون های رسمی از ریاست جمهور تا وزرا و اصحاب فتنه که باعث شد که همه ی طرف های غربی ، بن بست اقتصادی را دلیل نشستن ایران بر سر میز مذاکره دانستند که دیگر صحبت های اینسویی برای اثبات غیر آنان به یک جوک شبیه شد در حالی که به واقع آنان نیاز به مذاکره داشتند ولی به رایگان مسئولین ما سلاح برنده خویش را برزمین گذاشتند ولی سلاح دشمنان را تیز کردند این هم دومین خبط بزرگ که تاثیر بسیار بر نگارش متن توافقنامه داشت .
خنده دار آنجاست که مقامات دولت یازدهم و برخی از دشمنان اصولگرای احمدی نژاد در مقام رد ادعای غرب مبنی بر نشستن ایران بر سر میز مذاکره بواسطه ی تحریم ، عنوان می دارند که قدرت ایران در این دهه چنان بالا رفته که غرب ناگزیر به مذاکره شد این یعنی اذعان به همت بلند دولت های نهم و دهم بر افزایش توان ایران در همه ی عرصه هاست و حتی استدلال نشستن بر سر مذاکره را در همین اقتدار جدید می دانند که ایران دیگر هراسی به نشستن به سر میز مذاکرات با دول قدرتمند ندارد که در مصاحبه های روحانی و ظریف به کرار به آن اشاره شد.
نکته بعدی عدم داشتن یک تئوری و برنامه اجرایی قوی برای برون رفت از مشکلات اقتصادی در دولت روحانی است و نیازمبرم به ارتباط با غرب برای حل بخشی از آن می باشد و همین موجب شتاب تیم مذاکره کننده ما برای اتمام مذاکره با هر توافقی شد همین تعجیلی که باعث حرکت های نابجا در سفر نیویورک هم شد همه برای آن بود تا عدم توفیق وزرای دیگر در ارئه بیلان قابل قبول در گزارش صد روزه ی وعده شده به ملت در ایام انتخابات در ذیل موفقیت ! توافق ، جبران گردد.
سئوال اینست آیا بر سر منافع ملی اینچنین معادلات جناحی را روا می دارند ؟ جواب با تورقی بر تاریخ انقلاب بدست می آید زمانی که چپ ها همان اصلاح طلبان امروزی قافیه قدرت را باختند و آقای رفسنجانی در نماز جمعه اعلام داشت که مردم شما را نمی خواهند بروید در خانه هایتان بنشینید چند شبانه روز غائله وحشتناکی را در مشهد بر پا کردند و یا فتنه 88 که بزرگترین ضربه را به اقتدار نظام زد و دشمنان را دچار سرابی کرد که می توان با فشار تحریم اقتصادی روزافزون به یاری داخلیون معترض برخاست و این تحریم ها ره آورد آن خیانت بزرگ بود که ناجوانمردانه به دامن دولت احمدی نژاد چسباندند مرور بر سیگنال هایی که لیدرهای این جریان به غرب در فشار آوردن به ایران دادند فراموش نشده حتی از رابطه های دوستی با حاکمان عرب استفاده کردند تا با کم کردن رابطه ها و لابی کردن با آمریکا زمینه ساقط کردن دولت دهم را فراهم کنند.
آیا نمی بایست حتی در صورت محق بودن ! همچون رضایی سکوت پیشه می کردند تا دشمنان از این آب گل آلود ماهی نگیرند متاسفانه منافع ملی در همه ی این دوران ها قربانی منافع آنی جناحی شد.
امروز نیز زخم خورده های جریان فتنه به هرشکلی می خواهند قدرت را انحصارا بدست بیاورند و یقینا دیر نیست زمانی که روحانی و رفسنجانی را نیز از قطار پیاده کنند.
نکته دیگر اینست که اسرائیل و حامیانش می دانند که ایران بدنبال سلاح اتمی نیست چرا که برتر از آن سلاح را در چنته دارد و آن سلاح قدرتمند ولایت فقیه است که در قلوب مبارزین شیعه و سنی آتشی برمی افروزد که آرامشش را برای همیشه می سوزاند ویرانی های موشک ها را می توان آباد کرد اما ترس همیشگی از خشم مبارزین ، زندگی را به کامشان تلخ می کند و هدف اصلی شان رسیدن به نقطه صفر مطلق برای ایران است و ورود به بازی ژنو آغاز رسیدن به سکانس آخر این سناریوست و بسیار مضحک است که در جنگ زرگری اینان ، ناراحتی ظاهری اسرائیل و عربستان را جدی تلقی کنیم و منتقدین را همسو با اینان بدانیم و از اصل توافق نامه که بسیار یکسویه تنظیم شده غافل شویم و مسببان آن را بر صندلی داغ ننشانیم.
همین بس تعلیق غنی سازی 20درصد و همچنین بازرسی همه جانبه و سرزده آژانس را نادیده بگیریم و به مبلغ ناچیزی بچسبیم که براحتی می توانستیم از ملت شریف ایران آن را قرض بگیریم کاری که در شرایط سخت کشورها برای حفظ استقلالشان آن را به انجام می رسانند.
نکته مهم که ظریف باید پاسخگو باشد اینست که چرا بندهای متن توافق نامه جامع و مانع نیست تا از تفاسیر بسیار متضاد در امان بماند و هریک از طرفین تفسیر خود را از تریبون ها اعلام دارند آیا هردو طرف می دانستند چه می کنند یا فقط غربی ها دانسته به آن تن دادند ؟ جوانان امروز با هر گرایش و دیدگاهی باید دقت خویش را در این موارد بالا ببرند و نگذارند مسئولین از منافع ملی کشورشان عدول کنند که یقینا در آینده ایی نچندان دور باید به تاریخ سلحشوری های این ملت مقاوم حساب پس بدهند و نباید گذاشت چند شب نخوابیدن را آقایان بر ما منت نهند و از آنسو ما را بدهکارکنند حال که از بی خوابی های مداوم رزمندگان و دانشمندان شهید ما به این پست و مقام رسیده اند باید خودشان جوابگو کردارشان باشند نه شما جوانان پاک این سرزمین که با یک شعار، صافی ضمیرتان را خرج می کنید و عاشقانه پای صندوق های آرا جمع می شوید و آرای خود را بداخل صندوق ها می ریزید.