به گزارش مازند اصناف؛ دیدار اخیر رهبر انقلاب با جمعی از کارگران کشور، از جهات مختلفی قابل تامل بود. اول اینکه حجم زمانی این دیدار در مقایسه با دیدارهای اخیر رهبر انقلاب با دیگر اقشار جامعه، به صورت آشکاری بیشتر بود. دوم اینکه، ایشان در متن این دیدار، یکی از طولانی ترین سخنرانی های سال های اخیر خود پیرامون مسئله اقتصاد مقاومتی را ایراد کردند. پرداختن تخصصی به مسائل مربوط به کارگران، مشکلات آنها، رابطه آنها با کارفرما و ... نیز بخش مهم دیگری از محتوای این دیدار طولانی را تشکیل داده بود. این مسئله علاوه بر آنکه از بابِ تحلیل محتوای دیدار می تواند مورد توجه قرار گیرد، جنبه نمادین نیز دارد. کارگر؛ به عنوان یکی از مهمترین ارکان اقتصادِ هر کشور محسوب می شود و طبیعتاً در زمانی که قرار است تکیه ی اصلی اقتصاد کشور، بر ظرفیت های داخلی باشد، حل مشکلات این سنگ های زیرین آسیابِ اقتصاد کشور، از اولویت بالایی برخوردار خواهد بود. دیدار اخیر را شاید بتوان اولین دیدار رهبر انقلاب با نیروهای فعال در بخش های اقتصادی کشور در سال «اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل» نامید.
آنچه تا بدین جا از ویژگی های شکلی و محتوای این دیدار برشمرده ایم، نشان دهنده آن است که آیت الله خامنه ای خود نیز به صورت جدی، عملیاتی و جزئی تر به اقدام و عمل در حوزه اقتصاد مقاومتی وارد شده اند. پس از ابلاغ سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی در سال ۹۲ و گذشت دو سال متوالی از آن زمان، عقل نیز حکم می کند با ورود عملی به جزئیات و بخش های مختلفِ آن سیاست ها، میزان اجرایی شدن آن را در سنجه ی کارشناسی قرار دهیم. ما باید پاسخ های روشنی برای سوالات مطرح شده در هر یک از زمینه های مربوط به این سیاست ها داشته باشیم. بدان معنا که مجموعه اقتصادی کشور-اعم از بخش خصوصی و دولتی- باید اکنون بر طبق یک نقشه راهِ مشخص، بداند در چه حوزه ای از سیاست های ابلاغی تا کجا پیش رفته و در چه زمینه هایی خلاء های بیشتری باقی مانده است؟ البته عملی شدن این مهم، در صورتی متصور است که دولت و بخش خصوصی تا کنون گامی در جهت عملیاتی کردن سیاست های ابلاغی برداشته باشند! مرور مواضع رهبر انقلاب در این زمینه طی دو سال اخیر اما نشانه های مثبتی از این امر را آشکار نمی کند.
رهبر فرزانه انقلاب علاوه بر آنکه طی سالهای اخیر مکرراً بر لزوم عملیاتی شدن ارکان اصلی اقتصاد مقاومتی همچون «حمایت از تولید ملی»، «ساماندهی اقتصاد دانش بنیان»، «جلوگیری از واردات غیرضرور و بی رویه»، «مبارزه با فساد اقتصادی و قاچاق»، «اصلاح الگوی مصرف» و .... تاکید کرده اند، همزمان در موقعیت های مختلف نیز، ناخشنودی خود از پیشرفت این سیاست ها را اعلام کرده اند. به عنوان مثال، معظم له در آبان ماه سال گذشته با انتقاد از بی عملی مسئولان در زمینه اجرای سیاست های اقتصاد مقاومتی می فرمایند:« اسم اقتصاد مقاومتی هم زیاد تکرار میشود... من البتّه خیلی خشنود نیستم از مقدار پیشرفت این فکر و این بنیان مهم در کشور!» ایشان پیش از آن و در خرداد ماه ۹۳ نیز در جریان دیدار با نمایندگان مجلس شورای اسلامی همین گلایه را با همین شکل بیان کرده فرموده بودند:« در مقام حمایت و ستایش از این سیاستهاى اقتصاد مقاومتى برآمدهاند و مکرّر گفته شده، لکن تجربهى بنده به من میگوید که ستایش کافى نیست؛ تعریف کردن کافى نیست؛ حرکت لازم است. بله، افرادى مىآیند، مىنشینند، در منبرهاى عمومى یا در جلسات خصوصى از مزایاى این اقتصاد مقاومتى مطالبى را بیان میکنند و غالباً هم درست است، امّا خب باید اقدام کرد، عمل کرد.»
رهبر انقلاب یک ماه بعد و در جریان دیدار با کارگزاران نظام نیز بار دیگر بر کافی نبودن شعار و لزوم اقدام عملی در زمینه اقتصاد مقاومتی تاکید کرده می فرمایند:«اقتصاد مقاومتی را جدّی بگیرید. خب، رئیس جمهور محترم گفتند، مسئولین دیگر هم کموبیش اظهار کردهاند، گفتهاند، منتها باید عمل کرد: وَ لا مِمَّن عَلی غَیرِ عَمَلٍ یَتَّکِل؛ اینجور نباشد که به زبان بگوییم، در عمل کُند حرکت بکنیم!» ایشان بار دیگر در روزهای آغازین بهمن ماه سال ۹۳ گلایه خود از عدم اهتمام مسئولین به اقتصاد مقاومتی را ابراز کرده می فرمایند:« از وقتی که این عنوان مطرح شده، شاید هزار مرتبه از طرف مسئولین -با کم و زیادش- تأیید شده؛ مسئولین مختلف، فعّالان اقتصادی، حتّی فعّالان سیاسی، مسئولین دولتی، مجلس، غیره، مکرّر گفتهاند اقتصاد مقاومتی، اقتصاد مقاومتی؛ خب، خوب است؛ لکن با اسم و با تکرار زبانی هیچ اتّفاقی نمیافتد؛ هیچ اتّفاقی نمیافتد. با بردن اسم دارو و تکرار اسم دارو هیچ بیماری خوب نمیشود؛ دارو را باید مصرف کرد!» آوردن تمامی تذکرات و اعلام نارضایتی های رهبر فرزانه انقلاب درباره عدم اجرای سیاست های اقتصاد مقاومتی، از حوصله این گزارش خارج است. در پایان این بخش از گزارش به گفتن این مطلب بسنده می کنیم که روند نارضایتی های رهبر انقلاب از اجرای سیاست های اقتصاد مقاومتی، تا ابتدای سال جاری نیز ادامه داشته است.
نامگذاری این سال به نام «اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل» علاوه بر آنکه نیاز اضطراری کشور به اجرای این سیاست ها را می رساند، حامی این پیامِ روشن است که بالاخره باید فصلِ شعار دادن در زمینه اقتصاد مقاومتی به پایان برسد! بر همین اساس، رهبر فرزانه انقلاب در متن دیدار اخیر خود با جمعی از کارگران کشور می فرمایند:« پیام اصلی «اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل» این است که مسئولان باید برای یکایک بندهای سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی، برنامهریزی و آنها را بهصورت واقعی اجرا کنند.» با این حال؛ به نظر می رسد دلیل اصلی عدم عملیاتی شدن این سیاست ها، نه دشوار بودن اجرای آن، که عدم باور مسئولین دولتی به این رویکرد است. این مسئله چنان آشکار و مبرهن است که نه تنها کارشناسان و ناظران داخلی، که رسانه های خارجی از هزاران کیلومتر دورتر نیز آن را به خوبی دریافته اند. به عنوان مثال، پایگاه اقتصادی بیزینس اینسایدر به فاصله کوتاهی از انتشار پیام های نوروزی رهبر انقلاب و حسن روحانی، می نویسد:« دو مقام برجسته و قدرتمند ایران در پیام تبریک سال نو، دو دیدگاه متضاد درباره اقتصاد را مطرح کردند. آیتالله خامنهای رهبر ایران معتقد است که باید به خوداتکا داشت اما حسن روحانی ریس جمهور میگوید که باید با کشورهای دیگر همکاری کرد!»
عدم اعتقاد مسئولین دولتی به اقتصاد مقاومتی، بعضاً آنها را به قلبِ مفهومی این رویکرد اقتصادی نیز کشانده است. اسحاق جهانگیری، آبان ماه سال گذشته طی اظهار نظری شگفت انگیز می گوید:« اقتصاد برون گرا لازمه تحقق اقتصاد مقاومتی است و بخش اعظم اجرای وظایف آن، بر عهده دفاتر نمایندگی جمهوری اسلامی در خارج از کشور است!» در راستای همین دومینوی تحریف مفهومی اقتصاد مقاومتی، بیژن زنگنه شهریور ماه ۹۳ طی اظهارنظری شگفت تر گفته بود:«اقتصاد مقاومتی از راه افزایش صادرات نفت و گاز به دنیا محقق می شود!» ذکر تمامی اظهاراتِ مقامات دولتی در این مجال نمی گنجد. در کنار مرور این واقعیات ناخوشایند، ذکر این نکته لازم است که: در حالی مقامات دولتی با توسل به راه های محیرالعقول از زیر بار اجرای سیاست های اقتصاد مقاومتی شانه خالی می کنند که دی ماه ۹۴، پاتریک کلاوسون، مسئول میز ایران در اندیشکده واشینگتن، طی مقاله ای قابل تامل می نویسد:« فرمول 'اقتصاد مقاومتی' [آیتالله] خامنهای برای تحریک بخش غیر نفتی به عنوان راهی برای ایجاد شغلهایی که نیاز بسیاری به آنها است، بهتر و بهتر به نظر میرسد... شعاری که همیشه درباره ایران میشنویم - اینکه غرب باید به میانهروهایی مانند روحانی کمک کند - اگر این میانهروها کمک چندانی به خود نکنند، چندان قانعکننده نخواهد بود. مسائل آنها در حوزه اقتصادی اغلب نتیجه کارهای خودشان است نه اقداماتی که غرب انجام داده یا نمیدهد.»
به نظر می رسد تکیه یکسویه مسئولان دولتی بر مسئله «برجام» و امید بستن به آن برای حل تمامی مشکلات اقتصادی!، پایانی ندارد. این در حالی است که بنا بر گفته ولی الله سیف؛ رئیس بانک مرکزی، برجام تا کنون که نزدیک به ۳.۵ ماه از اجرای آن می گذرد، «تقریباً هیچ» دستاورد اقتصادی برای کشور نداشته است. در جریان بلوکه شدن ۲ میلیارد دلار از دارایی های ایران در بانک های آمریکا -که در روزهای اخیر اجرایی شده است- مهدی محمدی کارشناس ارشد حوزه های راهبردی و امنیت ملی، حرف جالب و قابل تاملی زده است. محمدی در انتقاد از رویکرد اقتصادی دولت می نویسد:«ديدم ديپلمات هاي مذاكره كننده برجام، افشاگري فرموده اند دو ميليارد دلار توقيفي در امريكا، سرمايه گذاري دولت پيشين بوده است. آقاي رييس بانك مركزي هم -كه دركشان مي كنيم- گله كرده چرا در كشور دشمن سرمايه گذاري كرده اند. من دفاعي از آن داستان ندارم و جزئياتش را هم نمي دانم؛ ليكن، دولتي كه همه هستي اش را در امريكا سرمايه گذاري كرده، در موقعيتي نيست كه از خرده سرمايه گذاري ديگران انتقاد كند!»
به واقع در پاسخ به محمدی باید گفت که حرف حساب، جواب ندارد! به نظر می رسد تا زمانی که دولت پیش فرض های منجمد و لایتغیر خود در زمینه های اقتصادی را تغییر ندهد-که تغییر آن، چیزی نزدیک به محال است- نباید توقع رخدادی حداقلی را هم در حوزه اقتصاد مقاومتی داشته باشیم. دولت یازدهم، مبنای اصلی خود را بر اساسِ ناتوانی و عجزِ نیروی داخلی گذاشته است و اقتصاد مقاومتی، دقیقاً در نقطه مقابل چنین دیدگاه قاجاری قرار دارد. به عنوان مثال، مشاور ارشد جناب رئیس جمهور معتقد است ایرانی ها فقط می توانند قرمه سبزی و آبگوشت بزباش درست کنند. این دیدگاه، دقیقاً همان دیدگاهِ قاجاری امثال رزم آرا را در ذهن زنده می کند که معتقد بود ایرانی ها حتی عرضه لولهنگ سازی را هم ندارند!
حالا این دیدگاه را بگذارید در مقابل بخشی از سخنان رهبر عزیز انقلاب در همین دیدار اخیر! ایشان می فرمایند:« هرجا کم مىآورند میگویند فنّاورىِ تولیدِ داخلى عقبافتاده است؛ خب ما اینهمه ذهن فعّال در کشور داریم، ذهنى که میتواند یک موشک درست کند که این موشک دو هزار کیلومتر طى میکند و با کمتر از ده متر خطا به هدف میرسد؛ این چیز کوچکى است؟ (بنده [فقط] خواستم مثال بزنم؛ حالا اسم موشک آمد و جوانها به هیجان آمدند.) من میگویم آن مغزى که میتواند یک چنین موشکى را تولید بکند که دشمنان ما اعتراف میکنند به اهمّیّت این کار، آیا این مغز نمیتواند خودرویى را که فرض بفرمایید مصرفش سیزده لیتر در صد کیلومتر است، برساند به پنج لیتر در صد کیلومتر؟ نمیتواند بکند؟ این مغز عاجز است از این کار؟ چرا به جوانها مراجعه نمیکنید؟ چرا به این ذهنهاى خلّاق مراجعه نمیکنید؟ چرا از اینها کمک نمی گیرید؟» آنگونه که پیش از این گفته شد، پر واضح است که تا زمانِ تغییر پیش فرض های تئوریک دولت در زمینه اقتصادی، نمی توان انتظار انجام هیچ اقدام قابل توجهی در زمینه اقتصاد مقاومتی را داشت. با این وجود، باید امیدوار بود که مسئولین دولتی که مجذوب تئوری های اندیشمندانِ غربی هستند، حداقل به گفته جناب پاتریک کلاوسون ایمان آورده، پیش از اتمامِ دوره چهار ساله خود، قدمی هر چند اندک در این مسیر بردارند! شاید!
تراز