logo

کد خبر : 16197
تاریخ خبر : 1394/10/19
ماجرای جالب ۵ ریالی با برکت از زبان آیت الله مجتهدی(ره)

ماجرای جالب ۵ ریالی با برکت از زبان آیت الله مجتهدی(ره)

<p style="text-align: justify;"><span style="font-family: Tahoma;">از بین ده پاداش الهى، فقط يك قسمت &laquo;مزد&raquo; است و نُه قسمت ديگر &laquo;فضل&raquo;...&nbsp;&nbsp; <br /> </span></p>

به گزارش مازند اصناف؛ انسان موجودی منفعت طلب است. او به نفع خود کار می کند حال اگر برای دنیا باشد سود دنیوی بدست می آورد ولی اگر برای آخرت باشد از خدا پاداش می گیرد. یک کشاورز از انبار و خزانه خود بر می دارد و در کشتزار می کارد تا پس از مدتی چند برابر درو کند؛ عبادت کنندگان خدا نیز به بازاری رو نهاده اند که داد و ستدهای آن پررونق و ربح و بهره های آن فراوان است و این حاصل نگرشی متوسط و فهمی متعارف از آیات مربوط به بحث است.


در آیه ۱۶۰ سوره انعام می خوانیم:
«مَن جَاء بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَمَن جَاء بِالسَّيِّئَةِ فَلاَ يُجْزَى إِلاَّ مِثْلَهَا وَهُمْ لاَ يُظْلَمُونَ.»
«هركس كار نيكى بياورد، ده چندان آن پاداش دارد و هركس كار بدى بياورد جز مانند آن مجازات نشود و بر آنها ستم نرود.»
                                                                                                                         ***
سه نکته:
* نیت خیر هم پاداش دارد
گرچه آيه‏ مربوط به عمل نيك و بد است، ولى طبق روايت، آنكه نيت خير كند پاداش دارد ولى نيت سوء تا به مرحله عمل نرسد، كيفر ندارد و اين فضل الهى است.


** برخی اعمال هفتصد برابر جزا دارند
پاداش ده برابر، حداقل است. بعضى اعمال، در بعضى شرايط و براى بعضى افراد، پاداش تا هفتصد برابر بلكه پاداش بى‏حساب هم دارد. از طرف دیگر از بین ده پاداش الهى، فقط يك قسمت «مزد» است و نُه قسمت ديگر «فضل».


*** ماجرای جالب ۵ ریالی از زبان آیت الله مجتهدی(ره)
آقای مجتهدی تهرانی نقل کرده است که آیت الله حاج میرزا علی مشکینی فرمودند: در ایامی که تحصیل می کردم یک روز ۵ ریال بیشتر پول نداشتم. روزی در خیابان راه می رفتم یکی از طلاب به من رسید و گفت: ۵ ریال داری به من قرض بدهی؟ با خود گفتم: اگر این پول را به او بدهم خود بی پول می مانم. ولی با خود فکر کردم که کار این بنده خدا را راه می اندازم؛ خداوند کریم است. پول را به او دادم. چند قدمی که رفتم؛ یکی از همشهری های من، از اهالی مشکین شهر به بنده رسید؛ با هم مصافحه کردیم. موقع خداحافظی پولی در دست من گذاشت و رفت. چون نگاه کردم؛ دیدم ۵ تومان است.


باز یکی از طلاب به من رسید و از من ۵ تومان قرض خواست. این دفعه نیز گفتم خدا کریم است. اکنون که این آقا معطل است؛ کار او را راه بیندازم. پول را به او دادم. چون مقداری جلوتر رفتم؛ یکی دیگر از همشهری های خود را دیدم. پس از مصافحه و احوالپرسی موقع خدا حافظی، پولی در دست من گذاشت و رفت. چند قدم جلوتر رفتم نگاه کردم دیدم ۵۰ تومان است.


ناگاه یاد این آیه شریفه افتادم که «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها». دیدم بار اول ۵ ریال داشتم. چون به یک نیازمندی قرض دادم؛ ۵۰ ریال خدای کریم رساند و چون ۵۰ ریال را قرض دادم؛ خداوند کریم در عوض ۵۰ تومان یعنی درست ده برابر رسانید.


ایشان فرمودند هر چه منتظر شدم و دعا کردم که کسی پیدا شود این ۵۰ تومان را قرض بگیرد بلکه ۵۰۰ تومان شود دعایم مستجاب نشد! (کتاب مردان علم در میدان عمل، جلد ۶)

 

 

 

تراز