به گزارش مازند اصناف، بعد از قرائت بیانیه لوزان انتظارها برای بهبود وضعیت اقتصادی بالا رفت و بسیاری از مردم توقع داشتند و دارند که در وضعیت سبد خرید خانوارآنها تغییرات اساسی ایجاد شود با این حال اما گرانیها با شیب ملایم همچنان ادامه دارد نه تنها وضعیت قدرت خرید مردم تفییری نکرده بلکه مسکن، خودرو و بازار بورس نیز اوضاع چندان مسادعدی ندارد.
در هر حال هنوز هم امیدواریها برای اقتصاد ایران بعد از لغو تحریمهای بین الملی زیاد است اما نکته اینجاست که بسیاری از کارشناسان اقتصادی، ریشه مشکلات اقتصادی ایران را تحریمها نمیداند و معتقدند تحریم تنها بهانهای برای تشدید این مشکلات بوده است.
دکتر ابراهیم رزاقی، استاد بازنشسته دانشگاه تهران و کارشناس مسائل اقتصادی از این دسته از کارشناسان است که ریشه مشکلات اقتصادی کشور و فقیر شدن مردم را در عدم نظارت صحیح دولت بر بازار و اجرای غلط خصوصی سازی در کشور میداند.
مشروح گفتوگو با این کارشناس اقتصادی به شرح زیر است:
آقای رزاقی، در حال حاضر وضعیت اقتصادی کشور و وضعیت سبد خرید مردم بعد از بیانیه لوزان را چطور می بینید؟
در حال حاضر وضعیت تغییر چندانی نکرده است هر چند که این امیدواری وجود دارد با لغو تحریمها گشایشی در وضعیت اقتصادی ایجاد شود اما این تغییرات نمیتواند تاثیر مستقیم در سبد خرید مردم نیازمند داشته باشد و همانطور که میبینید قیمت کالاهای اساسی همچنان با شیب ملایم بالا میرود. البته ذکر این نکته هم ضروری است که به نظر من تحریمها ریشه مشکلات اقتصادی ایران نیست. اقتصاد ایران این روزها بر اساس واردات برنامه ریزی شده و واردات درواقع برای کالاهایی است که سود اقتصادی برای وارد کنندگان به همراه داردو چون نیازمندان تقاضای موثری در اقتصاد کشور ندارند توجه کمتری به نیاز انها میشود.
فردا: یعنی منظور شما این است که بخش خصوصی به نیازهای مردم قشر متوسط توجهی ندارد؟
بله دقیقا همینطور است. دولت با پر و بال دادن به بخش خصوصی که تنها به فکر واردات است نه تولید، در خصوص این وضعیت مقصر است چرا که شما در نظر بگیرید، ۵۰ درصد یا حتی بیشتر افراد جامعه کارمندان و کارگران حقوق بگیر هستند که همواره با افزایش نرخ کالاهای اساسی مواجه میشوند اما هنوز هم افزایش حقوق آنها با نرخ تورم نیست.
اما در اعلام حقوق و دستمزد سال ۹۴، دولت اعلام کردنرخ حقوق و دستمزد بر اساس تورم اضافه شده است.
به نظر من که هنوز هم اینچنین نیست وگرنه چرا گلایههای مردم بلند است؟ اصلا معلوم نیست دولتیها چگونه تورم ۴۰ تا ۳۵ درصدی را به ۱۵ درصد رساندن و این نرخ تورم بر اساس چه دادههایی محاسبه شده است اما اطمینان دارم اگر این دادهها قانع کننده بود حتما منتشر میشد. به این ترتیب میتوانم با جرات بگویم وضع مردم هنوز بهتر نشده و در واقع تحریمها بر وضعیت بد اقتصادی مردم متوسط و ضعیف دامن زده است.
با این تفاسیر تحریم عامل کوچک شدن سبد خانوارهاست؟
خیر اصلا اینطور نیست. تحریم تنها عامل تشدید کننده این وضعیت بوده است. شما نگاه کنید در دوران دفاع مقدس ما بدترین تحریمها را داشتیم، اما تدابیر دولتی مانند اختصاص کالابرگ و ورود تعاونیها در فروش کالاهای مورد نیاز مردم اجازه نداد، فقر خودی نشان دهد و وضعیت مردم بدتر شود. در این دوران دولت به جای دادن پول به بخش خصوصی که به جای گندم خودروی لوکس وارد کند و سود شخصی خود را ببرد، به اقتصاد مردم کمک کند و شرکتهای بازرگانی دولتی کار را بر دست گرفتن و این روش موفق هم بود.
فردا: پس مدیریت دولت یازدهم را مقصر میدانید؟
ببینید به نظر من دولت اعتقادی به مسئولیت خود در بازار ندارد و فکر میکند با سپردن همه چیز به بخش خصوصی آن هم بدون رعایت زیر ساختها میتواند اقتصادی مثل اقتصاد آمریکا ایجاد کند غافل از اینکه بخش خصوصی ما در حال حاضر تولیدی نیست و تنها واردکننده است ان هم وارد کنندهای که تنها و تنها به فکر جیب خودش است نه اقتصاد کشور و فساد و دلالی در بخش خصوصی بیداد میکند.
به این ترتیب شما معتقدید که بخش خصوصی امروز دوای درد اقتصاد ما نیست، اما این نظر بسیاری از اقتصاددانان است که بخش خصوصی میتواند ایران را به سمت اقتصاد آزاد هدایت کند.
من هم نمی گویم اینچنین نیست اما خوب الان سوال اصلی اینجاست که آیا بخش خصوصی تنها راه نجات بخش اقتصاد ما هست یا خیر؟ شما همین الان اقتصاد آمریکا را ببینید. کشوری که تکنولوژی بالا دارد و میخواهد بر جهان سروری کند اما همین کشور، ۵۰ میلیون کارت غذا به بیخانمانهای خود میدهد تا زنده بماند. در این کشور بر اساس فیلمها و سریالهای خودشان، آدمها از هویت انسانی خود خارج شدهاند و همه به دنبال منافع و سود شخصی خود هستند و این اتفاقی است که در بخش خصوصی ما هم رخ میدهد اما من می گویم خصوصی سازی در ایران باید بومی شود نه غربی.
اما نکتهای که در اینجا به آن توجه نمیشود این است که در همین آمریکا با آدمهای ماشینی و اقتصاد درجه یک، اگر دولت از تولیدکنندگان حمایت نکند، آنها ورشکست میشوند.
ببینید هیچ کشوری در جهان به صنایع سنگین و ماشینی و مولد بودن در تولید دست پیدا نکرده مگر با کمک دولت و در آمریکا و اروپا نیز وضع به همین منوال است.
به عنوان مثال اگر تولیدکننده گان در آمریکا توسط دولت حمایت نشوند خیلی زود متلاشی میشوند چرا که هم نیاز به مواد اولیه ارزان مانند نفت دارند و هم نیاز به بازار فروش تولیدات خود که هر دوی اینها توسط دولت تامین میشود. به این ترتیب این دولتها هستند که با انوع روشها مانند تهاجمها، استعمارها از انواع مختلف و ضعیف نگه داشتن کشورهای مصرف کننده، شرایطی را فراهم میکنند که تولید در کشورشان بتواند به حیات خود ادامه دهد چرا که در کشورهای آمریکایی و اروپایی تولید به دلیل دستمزد بالای کارگران و سطح زندگی بالای آنها و همچنین هزینههای بالا بسیار گران تمام میشود و در واقع سود آوری در تولید را تنها کشورهای مانند هند و چین به دلیل نیروی انسانی ارزان دارند و اگر دولتها در آمریکا و اروپا از تولید و صنعت حمایت نکنند به مصرف کننده تبدیل خواهند شد.
نمونهای برای این نوع حمایتها مثال بزنید.
بله مثلا به تازگی دولت امریکا تعرفههای ورود آهن و کالاهای چندی را بسیار بالا برده تا تولیدات چینی نتوانند به بازار آمریکا راه یابند و صنایع چدنی آمریکا را تحت تاثیر قرار دهند. پس دولت همواره با وجود خصوصی سازی سرمایه داری و ماشینی از تولید کنندگان حمایت میکند و آنها را هرگز رها نکرده است. البته من به سبک خصوصی سازی غربی در ایران هم انتقادات جدی وارد میدانم.
چه انتقاداتی؟
بخش خصوصی ایران کاملا غربی است و بر پایه نظام سرمایه داری طرح ریزی شده است برای همین کاآمدی لازم برای خدمت رسانی به مردم و کشور را ندارد. بخش خصوصییه که در زمان کمبود دارو، خودروی لوکس و کالاهای تجملاتی وارد میکند و به جای سرمایه گذاری در تولید به فکر سود شخصی است که از دلالی و واردات نسیبش میشود، بخش خصوصی ایده آل برای کشوری اسلامی مانند ایران نیست.
در واقع سبک بخش خصوصی تغییر کرده است و این به ضرر مردم است. در ایام قدیم تولید کننده میگفت، چیزی را تولید میکنم که وقتی مردم برایم خدا بیامرزی باقی بماند ودر واقع پول و درآمد وسیله بود نه هدف اما این روزها هر چند در بخش خصوصی هنوز هم بسیاری از خوشنامها که به فکر مردمند و بعد به فکر سود، فعالیت دارند اما سودجویی، دلالی و عدم اهمیت به وضعیت اقتصاد کشور برای عدهای که به منابع دسترسی دارند، مردم را به این بخش مضنون کرده است.
شما ببینید این روزها نان پر ارزش به دلیل سود جویی با جوش شیرین به سم تبدیل میشود و کالاهای بیکیفیت چینی با سودهای کلان توسط بخش خصوصی وارد میشود اما خبری از کیفیت نیست. بانکهای دولتی با خصوصی شدن به بنگاه معاملات املاک و دلالان ساخت و ساز بیشتر شبیه هستند و مدارس نیز با اینکه نص صریح قانون اساسی از آموزش رایگان میگوید در دولت یازدهم خصوصی میشوند و در عین حال از لحاظ آموزشی نیز ضعف دارند. این شیوه خصوصی سازی که در آن وجدان، دینداری و فرهنگ اسلامی وجود ندارد و سراسر مادی گرایی و سود جویی فردی است میراث غرب به ایران است و هر چند خصوصی سازی میتواند اتفاق مثبتی برای اقتصاد کشور باشد اما این خصوصی سازی باید در راستای منافع ملی و برمبنای فرهنگ ایرانی و اسلامی باشد نه سودجویی سرمایه داران معلوم الحال.
دولت دراین باره چه باید بکند؟
خوب شما ببنید در هر قسمتی از تولید و صنایع که دولت حضور داشته است موفقیتها چشم گیر بوده است مانند صنایع دفاع که میبینید چه افتخاراتی را نصیب کشور کرده و یا صنایع هستهای که ایران پیشرفت شایانی در آن داشته است اما مهمترین بخش خصوصی ما خودروسازی است که همواره موجب نارضایتی مردم است و دلیل ان عدم نظارت دولت و عدم خصوصی سازی با روشهای بومی شده در کشور است.
در این میان در کشورهای غربی لااقل دولتها نظارت کافی و کامل بر بخش خصوصی دارند و جلوی تخلفات را میگیرند اما در ایران آن نظارت هم به معنای واقعی وجود ندارد و به همین دلیل است که گرانی میآید و میماند. به نظر من تعاونیها باید دوباره فعال شوند، یارانه نقدی که تورم زا است قطع شود و به جای آن نیازمندان کالا و خدمات بگیرند چرا که ارزش پول کم میشود و کالا و خدمات گران میشوند و عملا یارانه نقدی بیتاثیر است. از سوی دیگر دولت باید از ثروتمدان و بخش خصوصی مالیات بگیرد. در همه جای دنیا هزینههای دولت با مالیات تامین میشود نه فروش نفت و منابع کشورها اما در این سهم درآمدی دولت از مالیتها ۲۰ تا ۲۵ درصد است که ان هم عمده از مردم عادی اخذ میشود نه بخش خصوصی.
به نظر شما علاوه بر بخش خصوصی و ثروتمندان چه کسانی باید مالیات بدهند؟
خوب موارد زیاد است. به عنوان مثال دولت باید از خانههای اجارهای نیز مالیات بگیرد؛ همچنین مالیات مضاعف از خانههایی که بیشتر از نرخ تورم اجاره بها را بالا بردهاند، راهکار دیگری است که میتواند در دستور کار قرار بگیرد. مالکان خانههای خالی نیز باید مالیات بدهند. به این ترتیب، با توجه به اینکه مردم دو سوم درآمد خود را صرف اجاره خانه میکنند، دولت باید به گونهای از خانههای خالی مالیات بگیرد که افرادی که مسکن را احتکار میکنند، نتوانند آن را برای کسب سود بیشتر در بازار مسکن نگاه دارند. با این اقدامات است که میتوان به اصلاح بخش خصوصی و خروج از اقتصاد نفتی امیدوار بود.
منبع: تراز